پیشنهادهای حسین اسماعیلی زاد (٧٣)
مقرری، جیره
جابجایی به محلی جدید برای استخدام در کاری جدید
unpleasant and depressing
نقطه شروع بحران
معنی دیگر: پوکه فشنگ
معنی دیگر: rally ( round/around/to somebody ) phrasal verb informal if a group of people rally round, they all try to help you when you are in a dif ...
people that you work with, study with, or who are in the same situation as you شخص هم موقعیت، شخص یا اشخاص با موقعیت مشابه مثال: fellow citizen: همشه ...
در شرایط سخت، در شرایط نامساعد
معنی دیگر: شوکه کردن، ناراحت کردن ( به صورت مجهول به کار میرود ) مثال: Football team rocked by scandal. اعضای تیم فوتبال بخاطر رسوایی ببار آمده، ش ...
بازپروری، ترک اعتیاد
اتهام وارد کردن، اظهار کردن، ادعا کردن مثال: The water is alleged to be polluted with mercury. ادعا میشود که آب آلوده به جیوه شده. The man alleged ...
در زندگی خصوصی کسی فضولی کردن
روزنامه ای نیم قطع و مصور که به اطلاعات زندگی افراد مشهور میپردازد.
یافته ها، نتایج تحقیقات
دوباره به حواس اومدن، به خود آمدن
گیج، شوکه حالتی که شخص نمی تواند خوب فکر کند.
مدام به من خبر دهید، مدام مرا در جریان قرار دهید
Ivory : ماده ای که دندان یا عاج از آن ساخته میشود. درواقع tusk از جنس ivory است. اما گاهی به جای ivory tusk از ivory استفاده میشود که مجاز از عاج یا ...
معنی دیگر: فاش کردن
افکار خصوصی، افکار درونی، حرف دل
ابراز احساسات برای دیگران
کنترل احساسات، مخفی نگه داشتن احساسات
کنترل احساسات، مخفی نگه داشتن احساسات