ا ص - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stick to the rules: از قانون پیروی کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

except that: با این تفاوت که

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up for: جبران کردن، تلافی کردن Hopefully ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call back: دوباره زنگ زدن I will call back la ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

around the house: در خونه ( در کارهای خونه ) She can ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of all: در بین همه ی Out of all my pets, t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of all: در بین همه ی Out of all my pets, t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acquiring: اکتساب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that is all: فقط همین I do not want any more thi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move closer: نزدیک تر شدن The ghost moved close ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timetable: It's always on his timetable همیشه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get visitor: بازدید داشتن We also get visitors ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get visitor: بازدید داشتن We also get visitors ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave down: پایین نگهداشتن، به سمت پایین فشار د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixate on: Everyone keeps fixating on him همه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hurting: You are hurting now تو الان ناراحتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a perfect fit: کاملا اندازه The dress was a perf ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get to meet: اشنا شدن، ملاقات کردن We are gonna ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top dollor: پول زیاد They do charge top dollar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freaky stuff: چیزهای مزخرف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of sheer boredom: از روی ( بخاطر ) بیکاری محض

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have had it: I 've had it with you and . . دیگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happened to: بر حسب اتفاق ( اتفاقی ) If you hap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap in turtle: There was no snap in his turtle dor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if not: در غیر اینصورت ( وگرنه )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take sth the wrong way: Don't take this the wrong way سوء ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tiffin: جعبه مخصوص حمل غذا ( حمل غذا توسط پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in good spirits: You are in good spirits ماشالله سر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wait in a queue: توی صف وایسادن I have to wait in a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll with the punches: با شرایط کنار امدن با شرایط وفق یاف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean the one that: منظورت اونیه که . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep to the rules: از قانون پیروی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep to the rules: از قانون پیروی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick to the rules: از قانون پیروی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick to the rules: از قانون پیروی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

join in with: ملحق شدن به شرکت کردن به You need t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

join in with: ملحق شدن به شرکت کردن به You need t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a little while: تا چند دقیقه دیگه/ یکم دیگه I'll b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a little while: تا چند دقیقه دیگه/ یکم دیگه I'll b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i nedded to get it off my chest: من باید خودمو خالی میکردم ( حرف دلم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

except that: با این تفاوت که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relentless drive: انگیزه ی بی امان، سیری ناپذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

however long i stay: تا هروقت که زنده بمونم ( باشم )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the road: اونطرف جاده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

argue over: بحث کردن در مورد ( سرِ )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to take care not to: مراقب بودن ( مواظب بودن ) برای اجتن ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های ا ص