تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در فرهنگ فارسی یکی از چمارهای "گمارده"٬ "نشان داده" شده است. چم دیگرش "شکفته شده" است. این نشان می دهد که برای دو واژهٔ مشخص و معین، دست کم همچنان یک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داستان بکار بردن واژگان پارسی در پیوند سرراست با �خواستن� هستند. در زبان پارسی برابرِ بیشتر واژه های عربی، یک یا چند واژه درکار هست و ناگزیر نیازی به ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داستان بکار بردن واژگان پارسی در پیوند سرراست با �خواستن� هستند. در زبان پارسی برابرِ بیشتر واژه های عربی، یک یا چند واژه درکار هست و ناگزیر نیازی به ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایگزین کردن "به راستی" و "بدرستی" از برای وزنِ فرهنگی یا ادبی که دراند با "در واقع"، در گفتگوی روزانه شاید کار آسانی نباشد؛ از این رو، میتوان برای ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پشنهاد برابر پارسی انتزاعی: برای درونمایه ای درونی یا ذهنی که در پارسی بکار می رود، واژۀ برگفته یا واژۀ اشتقاقی "انگارین" است. • انگار ( اسم ) ین ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

همۀ دوستانی که گفتند "بگ" واژه ای آریایی ایرانی ست، درست می گویند. این واژه اگر هم وام گرفته شده باشد، از زبان ایرانیان به زبان ترکی رفته. در اوستا " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دلاوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جنگ انباشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

• خروجی: برون رو • ورودی: درون رو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

• ورودی: درون رو • خروجی: برون رو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

با نگرش به درونمایه ی خوش بینانه ی این واژه، می توان از برابر "زرگاه" ( از پیوستن زر یا همان طلا با گاه یا همان زمان ) به چمارِ ( معنی ) وقت طلایی یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دلخواست، درخواست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زیست بوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شخصیت، می تواند گویش عربیِ بن واژه ی "شیَئُثَنَ" یا "شیَئُتَنَ"، "شیَ اُثَنَ" یا "شیَ اُتَنَ" به لاتین shyaothana یا shyaotana به چمِ "کنش"، "کردار"، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خودگردان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وقت عربی شده یا گویش عربیِ "وَت" می باشد که بارها در اوستا آورده شده و بکار رفته؛ برای نمونه در اوستا: • یَوَت = تا زمانی که، تا هنگامی که • اَوَت = ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوبسته از پیوند "سو" یا "سوی" به چم یا معنی جهت، طرف، سمت و کنار با "بسته"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکپارچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازنوگاه ( بازنو از باز سازی و نوسازی بجای تعمیر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وجود: بود موجود: در بود بوجود: به بود موجودات: بودنی ها موجودیت: بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی ست که گمان می کند از دیگران بهتر می داند، و هرچه بیشتر از سوی هوادارانش پشتیبانی شود و خودخواسته بر جایگاهش پافشاری کند، بیشتر در خودبینی و خودکا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی طراحی ( بر پایۀ پیشنهاد خوب فرهنگستان زبان و ادب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازنمایی ( بر پایۀ پیشنهاد خوب فرهنگستان زبان و ادب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رویکرد ( با نگرش به درونمایهٔ واژهٔ "سیاست" از روش و شیوه ای که برای انجام کاری، از سوی کسی یا گروهی بکار می رود ) • نمونه: - سیاست ( رویکرد ) - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سنجیده • برای نمونه: - با احتیاط رانندگی می کنم ( سنجیده رانندگی می کنم ) - محتاط باش ( سنجشگر باش ) - او محتاطانه بازی می کند ( او سنجشگرانه با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

راهبری و پیشواییِ نرمِ گروهی بر گروه دیگر یا مردمی بر مردم دیگر به گونه ای که گروه و مردم راهبری شده، از شیوه ی رهبری ناخرسند نباشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

با نگرش ( نظر ) به درونمایۀ ( مفهوم ) “لاین“ در واژۀ “آنلاین“ که راه یا گذرگاهی برای جابجایی یا چرخش داده می باشد: “درگشت“ ( در گشت به چمِ گردش و جس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر پارسی حریم شخصی: خودسرای از پیوستگی خود با سرای یا سرا برای نمونه: - حریم شخصی من = خودسرای من - حریم خصوصی من = خودسرای ویژۀ من برای نمونه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ابزاری که در راستای تندرستی و آسایش بیشتر آدم، نمودار سازی و ساخته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بایدی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

خود ویژه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دگرشو؛ از پیوستگیِ "دگر" و "شو ( شونده ) "

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم افزایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دل آگه یا دلآگه؛ از پیوستگیِ دل و آگه یا آگهی. به چمِ ( معنیِ ) آگاه شدنِ دل، یا در دل افتادنِ آگاهی. ویرآگه یا هوشآگه؛ از پیوستن ویر ( خرد ) و آگه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به بود یا بِبود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاریار یا یارکار ( از پیوستگیِ کار و یار؛ با این درون مایه که دستگاهی یا چیزی برای انجامِ کاری، یاری برساند. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جور و واجور یا جور وا جور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

همه جوره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرآورده ای آرایشی و بهداشتی که برای برداشتن سلول های مرده از روی پوست ساخته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسر بچه یا مردی ناهنجار و پرخاشگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[در داستان نویسی و نمایشنامه نویسی] طرحی بیش از اندازه استادانه، پر جزئیات و پیچیده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[در تئاتر] نمایشنامه یا نمایش تک پرده ایی

١