تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

transformer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

!by all means ( در پاسخ پیشنهاد/سخن دیگری ) حتما البته با کمال میل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) Good hunting, uttered to the team before a difficult mission, provided courage and a sense of camaraderie . . . @ 2 ) A farewell that wishes the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

hyena ( hyaena

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 ) The perforated container that holds the washing in a washing machine. noun. 0. 0. A basket or container of some kind used to store dirty clothes ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

الم شنگه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( slang ) blues حزن اندوه

پیشنهاد
١

fed up with

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

fed up with

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

fearfully بسیار ( در بافت معنایی منفی ) خیلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

awfully بسیار زیاد خیلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

sucker شیفته هلاک/مرده چیزی دیوانه چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

furnish فراهم کردن تهیه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

perform

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

digress ( از موضوع ) پرت شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

disclaimer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

uphold حفظ کردن پاسداری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

project نشان داده شدن ( اعلام کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

undertake پذیرفتن قبول کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

supportive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خط رو خط شدن ( تلفن و موبایل و بیسیم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

see you when ( informal ) Used as a farewell, when the next time the speaker and interlocutor will meet is not known Wiktionary@

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( مجبور به ) اطاعت کردن وادار به اطاعت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تحریک کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترک کردن ( کشور و. . . )

پیشنهاد
٢

( اجباراً ) کسی در خانه نگه داشته شدن ( بخاطر آب و هوای بد و. . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شب زنده داری کردن کنار بستر کسی

پیشنهاد
١

rap انتقاد شدید کردن

پیشنهاد
١

plow به سختی پیش رفتن به سختی به راه خود ادامه دادن

پیشنهاد
١

plow

پیشنهاد
٢

harp ( مصرا ) درباره چیزی حرف زدن

پیشنهاد

hark back اشاره داشتن عطف دادن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 ) hark back اشاره داشتن عطف دادن به 2 ) indicate When specifically asked about the report, she indicated she had not read it

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

اشاره داشتن ( کردن )

پیشنهاد
١

doze چرت زدن نیمه خواب بودن

پیشنهاد
١

crab ۱ ) شکوه کردن ۲ ) غرولند کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

nettle آزردن رنجه داشتن ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن خونکسی را بجوش اوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

lash سخت نکوهش کردن انتقاد شدید کردن

پیشنهاد
٠

1 ) lash 2 ) rap

پیشنهاد
١

lash

پیشنهاد
٠

waffle

پیشنهاد
٠

waffle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

باز و بسته ( کردن ) چتر و پرچم و . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

corral حصار طویله ( بی طاق ) اصطبل ( بی طاق )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

shift ۱ ) جم خوردن وول خوردن ۲ ) جابجا شدن تعویض مکان و. . . کردن

پیشنهاد
١

at the eleventh hour

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

drool

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

futile بیهوده بی فایده ناشیانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( adj ) lowering پر اخم و تخم

پیشنهاد
٢

hustle کلاهبرداری کردن کلاشی کردن کلاه سر کسی گذاشتن