نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in controll of: Be in controll of sth کنترل چیزی را ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impose: We must impose some kind of order o ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feedback: Feedback from the sensors ensures t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
modification: اصلاح Modification of the engine t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cornice: گچ بری بالای دیوار و زیر سقف There ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wax: برق انداختن، واکس/پارافین خوردن S ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stripped: They stripped naked and ran into th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run into: پریدن/دوئیدن/رفتن داخل ( آب و غیره ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
puff: هن هن کردن، نفس نفس زدن "I ran al ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
awe: ( آمیزه ای از ترس و احترام و شگفتی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run on: حرکت کردن روی ( ریل و غیره ) Train ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run along: دنبال کردن ( سمت پایین/امتداد چیزی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fit to drop: E. g. After the run they were fit t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bombing: The plane swooped in on its bombing ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go for: ✅برای به دست آوردن چیزی یا کسی کوشی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run forwards: جلو بردن ( پخش ویدئو، فیلم و غیره ) ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
creek: A deep creek runs through the prope ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
major networks: شبکه های ( تلویزیونی/رادیویی ) بزرگ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run against: to try to be elected to government ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run at: to be or continue at or near a part ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صافکاری اتومبیل: body shop
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جدا شناخت: distinction
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grim: ناخوشایند، ترسناک The report drew ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inefficiency: بی کفایتی، بی عرضگی The report dr ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lively: زنده، بانشاط، پر جنب و جوش She w ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inference: استنباط، نتیجه گیری Is it possibl ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tightly: بطور سفت و سخت The site's boundari ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
analogy: شباهت نسبی to draw a comparison/a ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comparison: مقایسه to draw a comparison/a para ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
distinction: تمایز، جدا شناخت to draw a compar ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
parallel: همراستایی، همسانی، مشابهت to dra ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
announcement: خبر، اطلاعیه، آگهی ( رادیویی/تلوی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gaze: [Noun] نگاه خیره ( =stare ) 1 ) H ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
irresistibly: Her gaze was drawn irresistibly to ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
critical: انتقادآمیز - نکوهشگرانه - منتقدانه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crowds: E. g. The events continue to draw h ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
passerby: E. g. Her screams drew passers - by ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
instinctively: E. g. Animals are instinctively dra ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
champion: E. g. We asked the surfing champion ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
draw away: دور شدن He approached her but she ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw away: دور شدن He approached her but she ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw up: کشیدن ( pull up= ) ( ≠ هل دادن ) ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw out: بیرون کشیدن چیزی/کسی از ( pull out ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw onto: کشیدن تو جایی/مکانی ( pull onto= ) ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw aside: کنار کشیدن ( pull aside= ) I tri ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
revolver: e. g. She drew a revolver on me زنه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revolver: e. g. She drew a revolver on me زنه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blinds: e. g. The blinds were drawn پرده کر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw against: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be drawn on: واداشتن کسی به بیشتر صحبت کردن ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stale air: e. g. The ducts draw out stale air ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw: noun 1 ) قرعه کشی Liverpool have an ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
end in: e. g. The match ended in a two - al ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call on: دعوت ( به عمل ) کردن I’m now going ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raffle: بخت آزمایی The draw for the raffle ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raffle: بخت آزمایی The draw for the raffle ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw for: The draw for the raffle takes place ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hygienic: e. g It isn't hygienic to let the c ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
earn: بدست آوردن ( پول و غیره ) ، ( پول ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
authorize: اجازه دادن، مجوز صادر کردن Who au ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expenditure: هزینه ها 1 ) Who authorized this e ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stay up: e. g. Kyle's mom lets him stay up l ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
travel desk: e. g. Now let's hear from Sue at ou ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گروه واژه: phrase
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let alone: e. g. Some people never even read a ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spoil: e. g. Let it rain - it won't spoil ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the movies: US: the movies UK: the cinema سالن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let: ۱ ) باعث شدن He let the pool empty ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shabby: کهنه، فرسوده They had let the off ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accommodation: ۱ ) وسایل ( راحتی ) They had let ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run down: از رده خارج، بدرد نخور They had l ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let sb go: let sb go informal to make someon ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live apart: e. g. The couple have lived apart f ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live at: She's lived at this same address fo ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cheaply: e. g. You can live there quite chea ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cheaply: e. g. You can live there quite chea ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
live longer: e. g. Women live longer than men in ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
harmony: ✅توازن - همدلی to live in fear/pea ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ever after: e. g. All she wanted was to get mar ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peaceful: صلح آمیز، بی سر و صدا و در صلح و ص ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live a life of: e. g. He's now living a life of lux ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
frugally: e. g. They lived frugally off a die ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frugally: e. g. They lived frugally off a die ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be remembered: بخاطر ماندن، در یادها زنده ماندن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead the life of riley: زندگی کردن با شادی خوشحالی و خیال ر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
allegedly: Meaning Formal ✅expressed as though ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reassign: ۱ ) دوباره مسئول کردن کسی برای انجا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reassign: ۱ ) دوباره مسئول کردن کسی برای انجا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
correspondent: خبرنگار ( رادیو - تلویزیون، روزنامه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jerusalem: e. g. a live report from our corres ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feed: [NOUN] ✔️ محتوا ( خبری ) e. g. a ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ammunition: 🔰دستاویز The Natanz attack wasn’t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commissioner: رئیس Later we'll talk live with th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
AIR: verb پخش کردن ( توسط رادیو و تلویزی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
televise: e. g. The game will be televised li ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry: ۱ ) حاوی بودن ( رادیو و تلویزیون و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
film: فیلم برداری کردن، فیلم برداشتن از ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
arena: استادیوم The show was filmed live ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry off: ۱ ) ترک کردن ۲ ) بیرون بردن از Robs ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry onto: e. g. We only had a small suitcase, ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry to: e. g. She carried her tired child u ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry across: e. g. The Brooklyn Bridge carries t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry away: بردن، حمل کردن Rubbish left on th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kangaroos: e. g Kangaroos carry their young in ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pouch: کیسه کانگورو Kangaroos carry their ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry from: e. g. They carried the wounded from ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry up: e. g. Water slopped out of the buck ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slop out: e. g. Water slopped out of the buck ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
officer: افسر Police officers in Britain do ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cash: پول نقد 1 ) I don't usually carry ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
warning: هشدار، اعلام خطر All cigarette pa ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boss: e. g. I'm afraid my opinion doesn't ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stigma: ✔️ خفت - نشانه سرافکندگی For child ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as hard as: e. g. We can no longer afford to ca ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tidiness: e. g. She carries tidiness to extre ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
front page: e. g. This morning's newspapers all ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
front page: e. g. This morning's newspapers all ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mosquitoes: 1 ) The mosquitoes will be studied ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mosquito: 1 ) The mosquitoes will be studied ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
motion: پیشنهاد 1 ) With 21 votes for, and ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
freight: حمل کردن ( کالا ) ، ترابری ( حمل ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm obliged: ممنونم
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
somersault: پشتک، کله ملق 1 ) to perform some ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ritual: e. g. to perform a ceremony/ritual
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ornery: e. g. My international vice preside ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smother: :SYN suffocate ✔️ خفه کردن یا شدن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mutt: سگ کوچولو e. g. Your mother passed ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
phony: آدم های که رفتار و کردار متظاهرانه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how you choose: چطور تفکیک قائل میشید، چطور انتخاب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fizzy: پر گاز و کف ( بیشتر در مورد آبمیوه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
etiquette: e. g. How should I conduct myself a ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
proceedings: e. g. Sir William had the ability t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stuffy: ✅ترکیبی از صفات بد اخلاق و لجوج و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conduct: noun رفتار [behavior in public] 1 ) ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unprofessional: e. g. Doctor Rivers was charged wit ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
favor: موافق بودن e. g. They favour the s ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inquiry: بازپرسی و تحقیق، بازجویی He was cr ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
usher: Noun Ex: The usher conducted us to ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inappropriate: ناشایست، نامناسب His conduct at t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
variant: گونه Iran says local COVID - 19 va ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
affairs: مسائل، مصالح، امور The report as ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
broker: دلال All registered brokers or dea ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
registered: ( قانونی ) ثبت شده، رسمی All regi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integrity: ✔️ درستی و صداقت - راستی و امانت دا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
for a bit: e. g. Lie there for a bit until you ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
belonging: وسائل و متعلقات They stole her bel ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sprawled: ولو شدن، به حالت ولو شدگی دراز کشی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lie at: دراز کشیدن در 1 ) They found him l ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
depict: e. g. The painting depicts a male f ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pill: e. g. An empty pill bottle lay on t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
towel: حوله He just leaves his wet towel ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quartz: He found a piece of quartz lying on ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quartz: He found a piece of quartz lying on ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stack: دسته، پشته، توده e. g. A stack o ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
close by: e. g. He tried to pick up the gun t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scattered: ریخته و پاشیده e. g. Broken glass ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
lie: دراز کشیدن ( lie, lay, lain ) 1 ) ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be kept: نگه داشته شدن be kept in a perticu ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruins: خرابه، ویرانه 1 ) Much of the cit ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unread: e. g. She left the letter lying unr ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fallow: e. g. The field is left to lie fall ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dormant: The seeds lie dormant in the soil t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tremendous: 👈عظیم - خیلی زیاد 1 ) A tremendou ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
precious: نفیس، ارزشمند This precious film ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lie in ruin: e. g. Our plans lay in ruins ۱ ) نق ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tatters: . e. g 1 ) Their dreams lay ⭐in tat ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so far ahead: خیلی جلوتر The challenge lies in t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
convincingly: بطور باورپذیر He was unable to lie ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vicious: ◼️ناپسند How dare you spread such v ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
elaborate: بزحمت درست/ساخته شده، پیچیده 1 ) a ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
big fat: ( adj ) e. g. He told a big fat li ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blatant: ✔️ بارز - آشکار ✔️ وقیحانه blatant ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
downright: محض That's a downright lie!
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leaflet: بروشور، تراکت As usual, the party ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
barefaced: ۱ ) بی شرمانه، وقیحانه ۲ ) آشکار ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
commie: e. g. You have a commie background ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
clout: نفوذ ( سیاسی و اجتماعی ) 1 ) Whoe ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whatcha: e. g. ?Whatcha scared of ( ?What ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stretcher: برانکارد Mind out! We're coming th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good enough: e. g. to find somebody/something of ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
good enough: e. g. to find somebody/something of ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rookies: تازه کارها He was too busy support ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rooky: تازه کار He was too busy supportin ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
grand vizier: Grand vizier of the underworld Win ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
vizier: Grand vizier of the underworld Win ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apologetic: ADJECTIVE پوزش آمیز - شرمسار - عذرخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
anyway: با این حال/وجود But I could have d ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
filthy: Filthy bastard حرومزاده کثیف
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dredge: They're still dredging for my body ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
obit: E. g. I got an obit in the times. B ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
falsehood: دروغ پشت دروغ They will pile falseh ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plant: معنی آبادیس: ✔️ ( خودمانی ) جاسوس، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
diner: رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
holograph: Your father holograph signature on ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sustain: سر پا نگه داشتن، حفظ کردن Data nec ...
١١ ماه پیش