نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cognitive decline: زوال ذهنی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cognitive decline: زوال ذهنی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زوال ذهنی: cognitive decline
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ظرف شیشه ای پخت غذا: casserole A casserole ( French: dim ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فلفل زردچوبه: seasoning
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دانه های گیاهی: seeds
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در شرف اقدام به کاری: be about to در آستانه/شرف اقدام به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
هم خوابه: concubine
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با تقدیم احترامات: respectfully yours
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
هوای یخبندان: frost
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hothead: آدم کله خراب - قاطی آدم تندخو - آدم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hothead: آدم کله خراب - قاطی آدم تندخو - آدم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
زیور الات: ( ornament ( ornaments زیورآلات، ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مراسم گام برداری: procession ( در مراسم رسمی و تشییع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
critical way: روش ( طرز ) انتقادی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مجاز شناختن: warrant ایجاب کردن، مجاز شناختن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ایجاب کردن: warrant ایجاب کردن، مجاز شناختن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ایجاب کردن: warrant ایجاب کردن، مجاز شناختن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
first hand look: نگاه مستقیم ( بدون واسطه/توسط خود ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حالت چهره: expression حالت، حالت چهره He didn' ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fresh look: I think it's time to take a fresh l ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عابران پیاده: passers - by رهگذران
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عابران پیاده رهگذر: passers - by رهگذران
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شانه بالا انداختن: بی اعتنایی نشان دادن، شانه بالا ان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شانه بالا انداختن: بی اعتنایی نشان دادن، شانه بالا ان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تحقیر و بی اعتنایی: contempt E. g. He darted her a look ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
panicked look: A panicked look crossed his face نگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
puzzled look: E. g. His comment was greeted by a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
puzzled look: E. g. His comment was greeted by a ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quizzical look: My relatives gave me quizzical look ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
smug look: E. g. Take that smug look off your ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wild look: graded adjective If you say that so ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تمیز و خوش پوش: his clean - cut, boyish good looks ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sophisticated look: ظاهر تصنعی، مصنوعی، آرایش کرده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
finished look: Finishing a job means the job is do ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
punk look: =punk fashion Punk fashion is the c ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کنترل چیزی را به دست گرفتن: 1 ) take hold 2 ) take hold ( of ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شیرجه رفتن به سمت شکار: swoop ( به ویژه در مورد پرنده ی شک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حرکت دادن: sweep . E. g ( مثل هنگام جارو کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کلیه ی مسابقات را بردن: sweep E. g. he made a clean sweep ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برای یافتن چیزی ته رود خانه و غیره را جستجو کردن: Sweep The river swept the child aw ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با امتیاز یا رای بسیار بردن: sweep The team swept their last fo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جارو کردن: The maid swept the floor خدمتکار کف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قابلمه دسته دراز: saucepan
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زننده توپ در بیسبال: batsman
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زننده گوی در کریکت: batsman . E. g The batsman was caug ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
توپ را با دستکش گرفتن: glove ( در بیس بال ) توپ را با دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پست خود را ترک کردن در نظام: desert Soldiers who deserted and w ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اطلاع پیدا کردن: notice مطلع شدن، اطلاع یافتن He cau ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اگاه شدن: notice مطلع شدن، اطلاع یافتن، آگاه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
caught imagination: 1 ) capture/catch someone's imagina ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پرواز شبانه: overnight flight We caught the ove ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fastening device: 1 ) A fastener ( US English ) or fa ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
محوطه نمایشگاه: fairground He sneaked into the fai ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
محل یا محوطه سیرک: fairground He sneaked into the fai ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مشمولیت: liability مشمولیت A lot of taxpayer ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مورد توجه عموم: high - profile The high - profile ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بسیار شناخته شده: high - profile
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صندوق پوشش ریسک: hedge fund The firm was caught up ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صندوق سرمایه گذاری تامینی: hedge fund The firm was caught up ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مشکل یا ایراد پنهان: catch The catch is that during the ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تحویل دادن: hand in If you found �20 in the st ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم خطاکار: culprit A window was broken and we ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
considerable variation: Considerable variation was found in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مسخره بازی: farce We found the whole thing a f ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مایه گرفتاری: nuisance I found it a nuisance to ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clay: clay: خاک رس decay: فاسد شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fine china: 1 ) Fine china is a term that typic ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run down: 🔰دنبال کردن/رفتن ( سمت جایی/پایین، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
find: 1 ) I found myself wondering why مت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صاحب زمین: I reported my find to the landowner ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stray: Stray finds are more commonly disco ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جداافتاده: stray Stray finds are more commonly ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yield: ( محصول یا نتیجه و غیره ) دادن - به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عمدا اسیب رساندن: vandalize Nancy Pelosi's house van ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زیرانداز: mat Please remember to bring a mat ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کننده کار: doer
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
منافع مشترک: common good
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
explicit: Hide explicit results پنهان کردن نت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
لباس های شستنی: laundry
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برنامه رادیویی و تلویزیونی: broadcast This broadcast was broug ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring: 1 ) The rain brought some relief fr ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
funding cuts: finding cuts=budget cuts=cutbacks i ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مدیر کل مالی: chief financial officer Detectives ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
think: 1 ) That's my opinion, but you migh ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درباره ی جنبه های مختلف چیزی اندیشیدن: speculate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
نوع: species
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
folate: 1 ) A nutrient in the vitamin B com ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
folate: 1 ) A nutrient in the vitamin B com ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
appallingly: ⁦✔️⁩بصورت تحت تاثیر قراردهنده/شوکه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
متحد کردن یا شدن: 1 ) unify 2 ) consolidate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دره تنگ و عمیق: دره تنگ و عمیق ( مسیر عبور رود و رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی زمین ولو شدن: crumple He fainted and crumpled in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غلت خوردن: tumble A huge rock tumbled down th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plunge: ✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوبیدن سر به جایی: knock She knocked her head against ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
به جا گذاشتن: deposit
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جریمه شدن: Nick If your bank account balance ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall: 1 ) Although the curtain has now fa ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تکه تکه شدن: fragment The satellite will fragme ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کاملا سوختن: burn up The satellite will fragmen ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ambit: They believe that all the outstandi ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب کریکت: wicket
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تاب خوردن به حالت اویزان: dangle
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall in profits: کاهش سود
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blaze: The garden is a blaze of colour in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall over: Don't fall over, honey عزیزم ( حواس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
توام: simultaneous توأم، همزمان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دانش اموز: Pupils may be newly arrived in Brit ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of something: درباره چیزی/شی ای/رویدادی ( of a s ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of a something: درباره چیزی/شی ای/رویدادی ( of som ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of somebody: درباره کسی/شخصی در مورد کسی/شخصی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of a somebody: درباره کسی/شخصی در مورد کسی/شخصی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
arrive: 1 ) The wedding day finally arrived ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پول کلان: We spent a fortune when we were in ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take on: ✔️استخدام کردن The number of staff ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
economic drive: 1 ) an effort to reduce the amount ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حد و مرز: bound
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
امکانات عمومی: public amenities
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قصد داشتن: The council has some spare cash whi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تمنا کردن: We would spend every meal time entr ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عصبانیت: Her anger soon spent itself ( = sto ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
customer relationship: They need to spend more time improv ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم ناجور: misfit
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غش و ضعف: faint The heat made him feel faint ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inspired: I suddenly felt inspired یهو احساس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درخور توجه: notable notable work کار در خور تو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
با عظمت: noble noble trees درختان باعظمت a ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شهیر: noble a noble leader رهبری شهیر/نا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مانند کرم و مار خزیدن: crawl
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خزیدن: crawl I felt something crawl up my ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عقب نشستن: give way We felt the ground give w ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well up: I felt tears welling up in my eyes ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
احساس با دست: handle I felt the handle wobble wh ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disapproval: I felt their disapproval مخالفت/ناخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chemistry: You can feel the chemistry between ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
opening scene: You can feel the chemistry between ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
opening scene: You can feel the chemistry between ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باعاطفه: caring Women feel society's expect ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tension: The tension between the film - make ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sore: My eyes feel sore چشام دچار سوزش شد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
velvety: The sand under my feet felt cool an ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
breeze: The breeze felt wonderful on my che ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sheepskin: It feels exactly like real sheepski ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tangible: Tangible assets are things that you ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
advisable: I felt it advisable to do nothing ف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
appoint: I personally feel that someone new ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
justification: :Synonym ⭐Excuse⭐ justification ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
absurd: E. g. I feel it absurd that anyone ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مورد سوال قرار گرفتن: question I feel it absurd that anyo ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trauma: The trauma can continue to be felt ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foothold: He felt for a foothold این آقا دنبا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flattered: He was flattered by her attention پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feel: 1 ) I feel like a drink دلم یه نوشی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
استفاده نا مشروع: He looted speaker Pelosy's office ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rioter: DC rioters make way into Pelosi's o ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
depressed economy: اقتصاد تنزل یافته
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reclining figure: There are several reclining figures ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chiselled: She chiselled a figure out of the m ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lecture circuit: The "lecture circuit" is a euphemis ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
geniality: His geniality, reliability and abil ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی تحرک: inert ساکن بی تحرک بی حرکت The ine ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
perceive: SYN: Understand - Notice Bill perc ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
interim figure: رقم میان مدت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
preliminary figure: رقم اولیه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مادامی که: as long as=
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
overheated economy: 1 ) overheating _economics Overheat ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
attendance figures: in British English the number of pe ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
listening figures: تعداد مخاطبان یک برنامه/کانال رادیو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that's the way it is: That's the way it is, so deal with ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lucrative: ✅lucrative deal معامله پرسود ✅It i ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پرسود: lucrative lucrative deal معامله پر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut price: COMPOUND ADJECTIVE cut - price تخفی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay deal: a negotiation or agreement concerni ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حقوق بازنشستگی: pension The workers accepted a pac ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
square deal: The union tries to get a square dea ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
clinch: They are hoping to clinch a major d ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut a deal: Did you manage to cut a deal? موفق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
توزیع کردن: give out the action of giving out ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
merger: 1 ) The merger is by no means a don ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by no means: The merger is by no means a done de ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thin skinned: thin - skinned I'm not thin - skin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thin skinned: thin - skinned I'm not thin - skin ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نجیب و محجوب: decent he is a decent man او مرد ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بانزاکت و نزاکت امیز: decent 1 ) It was decent of you to ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوب و مناسب: decent 1 ) a good, decent sort یک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بلندی مقام: dignity The dignity of his rank بل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
every option available: همه گزینه های روی میز ه! ( Every o ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اصلاحیه یا متمم قانون: amendment Every option available, ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تعقیب جزایی: Every option available, from invoki ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادعا کردن به دروغ: purport More broadly, we must asse ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گلوله خوردن: be shot get shot
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be shot: be shot get shot گلوله خوردن تیر خو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get shot: be shot get shot گلوله خوردن تیر خو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اخراجی ها: the redundancies The redundancies ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نیروی کار مازاد: redundancy The redundancies are sp ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اخراج نیروی کار: redundancy The redundancies are sp ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نارضایتی: discontent Discontent among junior ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
junior ranks: Junior officer, company officer or ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
devastation: If disease is allowed to spread, it ...
١ سال پیش