نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کنترل چیزی را به دست گرفتن: 1 ) take hold 2 ) take hold ( of ) ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شیرجه رفتن به سمت شکار: swoop ( به ویژه در مورد پرنده ی شک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حرکت دادن: sweep . E. g ( مثل هنگام جارو کردن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کلیه ی مسابقات را بردن: sweep E. g. he made a clean sweep ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برای یافتن چیزی ته رود خانه و غیره را جستجو کردن: Sweep The river swept the child aw ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با امتیاز یا رای بسیار بردن: sweep The team swept their last fo ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جارو کردن: The maid swept the floor خدمتکار کف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قابلمه دسته دراز: saucepan
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زننده توپ در بیسبال: batsman
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زننده گوی در کریکت: batsman . E. g The batsman was caug ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
توپ را با دستکش گرفتن: glove ( در بیس بال ) توپ را با دست ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پست خود را ترک کردن در نظام: desert Soldiers who deserted and w ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اطلاع پیدا کردن: notice مطلع شدن، اطلاع یافتن He cau ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اگاه شدن: notice مطلع شدن، اطلاع یافتن، آگاه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
caught imagination: 1 ) capture/catch someone's imagina ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پرواز شبانه: overnight flight We caught the ove ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fastening device: 1 ) A fastener ( US English ) or fa ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
محوطه نمایشگاه: fairground He sneaked into the fai ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
محل یا محوطه سیرک: fairground He sneaked into the fai ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مشمولیت: liability مشمولیت A lot of taxpayer ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مورد توجه عموم: high - profile The high - profile ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بسیار شناخته شده: high - profile
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صندوق پوشش ریسک: hedge fund The firm was caught up ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صندوق سرمایه گذاری تامینی: hedge fund The firm was caught up ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مشکل یا ایراد پنهان: catch The catch is that during the ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تحویل دادن: hand in If you found �20 in the st ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم خطاکار: culprit A window was broken and we ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
considerable variation: Considerable variation was found in ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مسخره بازی: farce We found the whole thing a f ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مایه گرفتاری: nuisance I found it a nuisance to ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clay: clay: خاک رس decay: فاسد شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fine china: 1 ) Fine china is a term that typic ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run down: 🔰دنبال کردن/رفتن ( سمت جایی/پایین، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
find: 1 ) I found myself wondering why مت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صاحب زمین: I reported my find to the landowner ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stray: Stray finds are more commonly disco ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جداافتاده: stray Stray finds are more commonly ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yield: ( محصول یا نتیجه و غیره ) دادن - به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عمدا اسیب رساندن: vandalize Nancy Pelosi's house van ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زیرانداز: mat Please remember to bring a mat ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کننده کار: doer
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
منافع مشترک: common good
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
explicit: Hide explicit results پنهان کردن نت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
لباس های شستنی: laundry
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برنامه رادیویی و تلویزیونی: broadcast This broadcast was broug ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring: 1 ) The rain brought some relief fr ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
funding cuts: finding cuts=budget cuts=cutbacks i ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مدیر کل مالی: chief financial officer Detectives ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
think: 1 ) That's my opinion, but you migh ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درباره ی جنبه های مختلف چیزی اندیشیدن: speculate
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
نوع: species
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
folate: 1 ) A nutrient in the vitamin B com ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
folate: 1 ) A nutrient in the vitamin B com ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
appallingly: ⁦✔️⁩بصورت تحت تاثیر قراردهنده/شوکه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
متحد کردن یا شدن: 1 ) unify 2 ) consolidate
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دره تنگ و عمیق: دره تنگ و عمیق ( مسیر عبور رود و رو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی زمین ولو شدن: crumple He fainted and crumpled in ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غلت خوردن: tumble A huge rock tumbled down th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plunge: ✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوبیدن سر به جایی: knock She knocked her head against ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
به جا گذاشتن: deposit
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جریمه شدن: Nick If your bank account balance ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall: 1 ) Although the curtain has now fa ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تکه تکه شدن: fragment The satellite will fragme ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کاملا سوختن: burn up The satellite will fragmen ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ambit: They believe that all the outstandi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب کریکت: wicket
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تاب خوردن به حالت اویزان: dangle
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall in profits: کاهش سود
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blaze: The garden is a blaze of colour in ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall over: Don't fall over, honey عزیزم ( حواس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
توام: simultaneous توأم، همزمان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دانش اموز: Pupils may be newly arrived in Brit ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of something: درباره چیزی/شی ای/رویدادی ( of a s ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of a something: درباره چیزی/شی ای/رویدادی ( of som ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of somebody: درباره کسی/شخصی در مورد کسی/شخصی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of a somebody: درباره کسی/شخصی در مورد کسی/شخصی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
arrive: 1 ) The wedding day finally arrived ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پول کلان: We spent a fortune when we were in ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take on: ✔️استخدام کردن The number of staff ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
economic drive: 1 ) an effort to reduce the amount ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حد و مرز: bound
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
امکانات عمومی: public amenities
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قصد داشتن: The council has some spare cash whi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تمنا کردن: We would spend every meal time entr ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عصبانیت: Her anger soon spent itself ( = sto ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
customer relationship: They need to spend more time improv ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادم ناجور: misfit
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غش و ضعف: faint The heat made him feel faint ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inspired: I suddenly felt inspired یهو احساس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درخور توجه: notable notable work کار در خور تو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
با عظمت: noble noble trees درختان باعظمت a ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شهیر: noble a noble leader رهبری شهیر/نا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مانند کرم و مار خزیدن: crawl
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خزیدن: crawl I felt something crawl up my ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
عقب نشستن: give way We felt the ground give w ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well up: I felt tears welling up in my eyes ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
احساس با دست: handle I felt the handle wobble wh ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disapproval: I felt their disapproval مخالفت/ناخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chemistry: You can feel the chemistry between ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
opening scene: You can feel the chemistry between ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
opening scene: You can feel the chemistry between ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باعاطفه: caring Women feel society's expect ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tension: The tension between the film - make ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sore: My eyes feel sore چشام دچار سوزش شد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
velvety: The sand under my feet felt cool an ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
breeze: The breeze felt wonderful on my che ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sheepskin: It feels exactly like real sheepski ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tangible: Tangible assets are things that you ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
advisable: I felt it advisable to do nothing ف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
appoint: I personally feel that someone new ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
justification: :Synonym ⭐Excuse⭐ justification ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
absurd: E. g. I feel it absurd that anyone ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مورد سوال قرار گرفتن: question I feel it absurd that anyo ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trauma: The trauma can continue to be felt ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foothold: He felt for a foothold این آقا دنبا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flattered: He was flattered by her attention پ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feel: 1 ) I feel like a drink دلم یه نوشی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
استفاده نا مشروع: He looted speaker Pelosy's office ا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rioter: DC rioters make way into Pelosi's o ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
depressed economy: اقتصاد تنزل یافته
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reclining figure: There are several reclining figures ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chiselled: She chiselled a figure out of the m ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lecture circuit: The "lecture circuit" is a euphemis ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
geniality: His geniality, reliability and abil ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی تحرک: inert ساکن بی تحرک بی حرکت The ine ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
perceive: SYN: Understand - Notice Bill perc ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
interim figure: رقم میان مدت
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
preliminary figure: رقم اولیه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مادامی که: as long as=
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
overheated economy: 1 ) overheating _economics Overheat ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
attendance figures: in British English the number of pe ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
listening figures: تعداد مخاطبان یک برنامه/کانال رادیو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that's the way it is: That's the way it is, so deal with ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lucrative: ✅lucrative deal معامله پرسود ✅It i ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پرسود: lucrative lucrative deal معامله پر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut price: COMPOUND ADJECTIVE cut - price تخفی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay deal: a negotiation or agreement concerni ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حقوق بازنشستگی: pension The workers accepted a pac ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
square deal: The union tries to get a square dea ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
clinch: They are hoping to clinch a major d ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut a deal: Did you manage to cut a deal? موفق ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
توزیع کردن: give out the action of giving out ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
merger: 1 ) The merger is by no means a don ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by no means: The merger is by no means a done de ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thin skinned: thin - skinned I'm not thin - skin ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thin skinned: thin - skinned I'm not thin - skin ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نجیب و محجوب: decent he is a decent man او مرد ن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بانزاکت و نزاکت امیز: decent 1 ) It was decent of you to ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوب و مناسب: decent 1 ) a good, decent sort یک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بلندی مقام: dignity The dignity of his rank بل ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
every option available: همه گزینه های روی میز ه! ( Every o ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اصلاحیه یا متمم قانون: amendment Every option available, ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تعقیب جزایی: Every option available, from invoki ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادعا کردن به دروغ: purport More broadly, we must asse ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گلوله خوردن: be shot get shot
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be shot: be shot get shot گلوله خوردن تیر خو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get shot: be shot get shot گلوله خوردن تیر خو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اخراجی ها: the redundancies The redundancies ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نیروی کار مازاد: redundancy The redundancies are sp ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اخراج نیروی کار: redundancy The redundancies are sp ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نارضایتی: discontent Discontent among junior ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
junior ranks: Junior officer, company officer or ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
devastation: If disease is allowed to spread, it ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
امکان دادن: enable The feedback system enables ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قادر کردن: قادر ساختن قادر نمودن قادر کردن Th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زیر پا گذاردن: defy زیر پا گذاردن به چالش کشاندن ر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اصل متعارف: axiom
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
witchcraft: witchcraft trials آزمایشات ( پزشکی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tenet: medical tenet اصول پزشکی psychologi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
malady: mental malady مرض روحی، بیماری/اخت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flaccid: flaccid paralysis فلجی/فلج شدگی همر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
agitans: paralysis agitans فلجی/رعشه/لقوه لق ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
که از ان: of which The incident of which Rez ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vacant: His eyes vacant چشم های بی سو/بی نو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trance: Hypnosis trance حالت/خواب ناشی از ه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
freed: Recently freed from the service of ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
freed: Recently freed from the service of ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حاکم بودن: hold sway That their symptoms are ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
allay: The government is trying to allay p ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ubiquitous: ADJECTIVE SYN: pervasive فراگیر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
broad spread: =wide spread
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
soft food: 1 ) soft diet= A soft diet doesn't ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
proposed building project: Neighbors have been spreading the w ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
subconscious: conscience = وجدان باطن شعور consci ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
income yielding investment: Yield is defined as the income retu ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نرم کننده مو: conditioner it’s important to inve ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هر جفتش: both of which Mills recommends usi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
contrary to: contrary to popular belief برخلاف ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نرمش و تمرینات کششی: tone The exercises are designed to ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تا اون حد: that far There are lots of things ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نگاه موشکافانه یا بررسی دقیق: scrutiny consciousI am conscious o ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دارای قیافه خسته و داغان: haggard دارای قیافه ی خسته و داغان ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whether or not: 1 ) I don't know whether I should t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's reza alright: That's Peter alright - I'd know him ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bargain: I know a bargain when I see one من ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مایه ی عذاب: inconvenience
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرد سفید پوست: Caucasian
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run over: 1 ) با ماشین زیر گرفتن Capitol riot ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
from all eternity: از روز ازل
١١ ماه پیش