پیشنهادهای عرفان کوهپیمان (١,٣٢٦)
اُرتاگات ( Ortāgāt ) باسپاس از فرهنگستان زبان و ادب پارسی
پَسانوین ( Pasānovin )
اُرتانگاری ( Ortānegāri ) �اُرتا� ( همریشه با ortho ) و �نگاری� ( graphy )
اندربانک ( Andarbānk )
مدل کَسبار
گنارگر کَسبار ( Gonārgare kasbār ) �گُنارگر� ( manager ) و �کَسبار� ( business )
ماشین کَسبار ( Mashine kasbār ) �ماشین� ( machine ) و �کَسبار� ( business )
مینه ی کَسبار ( Mineye kasbār ) �مینه� ( Idea ) و �کَسبار� ( business )
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطلاعات کسبوکار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ettelāāte kasbokār • ⚫ همه ی پیش ...
راژمان ازدایش کَسبار
نگاریک های کَسبار ( Negārichāye kasbār ) �نگاریک ها� ( graphics ) و �کَسبار� ( business )
دوست کَسبار ( Duste kasbār ) �دوست� ( friend ) و �کَسبار� ( business )
پردازش داده کَسبار
روز کَسبار ( Ruze kasbār ) �روز� ( day ) و �کَسبار� ( business )
سرمایه ی کَسبار ( Sarmāyeye kasbār ) �سرمایه� ( capital ) و �کَسبار� ( business )
مرکز کَسبار ( Markaze kasbār ) �مرکز� ( center ) و �کَسبار� ( business )
اَبَرشرکت کَسبار ( Abarsherkate kasbār ) �اَبَرشرکت� ( corporation ) و �کَسبار� ( business )
ساعت های کَسبار ( Sāathāye kasbār ) �ساعت ها� ( hours ) و �کَسبار� ( business )
هواگرد کَسبار ( Havāgarde kasbār ) �هواگرد� ( aircraft ) و �کَسبار� ( business )
همبهر کَسبار Hambahre kasbār �همبَهر� ( partner ) و �کَسبار� ( business )
فرآورایی ( Farāvarāyi ) �فرآوردن� ( product ) و �آیی� ( ivity )
فرآورا ( Farāvarā ) �فرآوردن� ( product ) و �آ� ( ive )
چرخه ی کَسبار ( Charxeye kasbār )
گودبردارش Godbardāresh
شکسته
شکستگان
شکنید
شِکَنا
شکنیده
شکنیدگی
شکنگاه ( دربرابر مَکْسَر )
همشکنی
همشکن ( دربرابر مُکاسِر )
پُرشکن
شکستش
شکنگر در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم فاعل در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه: بن فعل گر = همتای پارس ...
شکنگرده ( Shekangarde ) در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم مفعول در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه: بن ...
شکنش
شناسگر در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم فاعل در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه: بن فعل گر = همتای پ ...
بِگِرت ( Begert ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگی و نابسامانی که در زبان ما هست دستاورد کو ...
ویستایانه ( Vistāyāne )
ویستاگرایی ( Vistāgerāyi )
ویستاگر ( Vistāgar )
ویستاییک ( Vistāyic )
علم ( Elm )
بازدیسگرا ( Bāzdisgerā ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �گرا� ( ist ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام ب ...
بازدیس گرایی ) ( Bāzdisgerāyi ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �گرایی� ( ism ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای ...
بازدیس شَوایی ( Bāzdis - shavāyi ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �شوایی� ( از شدن به معنی ability ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه ...
بازدیس شَوا ( Bāzdis - shavā ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �شَوا� ( از شدن به معنی able ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم ...