پیشنهادهای محمد (٤٥,٥١٤)
mils per year ( خوردگی ) واژه مصوب: میل در سال تعریف: مقیاسی برای بیان آهنگ خوردگی سالانه برحسب عمق نفوذ یا نازک شدن فلز در مقیاس هزارم اینچ که با م ...
gonadopathy ( زیستشناسی ) واژه مصوب: گُندآسیب تعریف: آسیبدیدگی گُند
densification ( مهندسی محیط زیست و انرژی ) واژه مصوب: فشرده سازی تعریف: متراکم کردن پسماند برای آنکه ذخیره سازی و حمل آن آسان تر شود
speed scale ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: مقیاس سرعت تعریف: نوعی مقیاس ترسیمی که با استفاده از آن میتوان آهنگ سرعت کشتی برداشت یا مسافتی را که ...
slack water ( اقیانوس شناسی ) واژه مصوب: ایستاب تعریف: وضعیتی که در آن سرعت جریان کشندی صفر است
subcover ( ریاضی ) واژه مصوب: زیرپوشش تعریف: زیرگردایهای ( subcollection ) از یک پوشش برای مجموعههای مفروض که خود یک پوشش آن مجموعه باشد
environmental capacity ( مهندسی محیط زیست و انرژی ) واژه مصوب: ظرفیت زیست محیطی تعریف: ← ظرفیت تحمل 1
true negative ( علوم سلامت ) واژه مصوب: منفی حقیقی تعریف: 1. نتیجۀ منفی آزمون در افراد سالم 2. افراد سالمی که نتیجۀ آزمون منفی داشته اند
match cut ( سینما و تلویزیون ) واژه مصوب: برش جور تعریف: برشی که برای ایجاد پیوستگی بین دو نما انجام شود
hospital drama ( سینما و تلویزیون ) واژه مصوب: فیلم بیمارستانی تعریف: نوعی فیلم سینمایی که موضوع آن محیط بیمارستان و روابط میان پزشکان و بیماران و پ ...
failed state ( علوم سیاسی و روابط بین الملل ) واژه مصوب: دولت درمانده تعریف: دولتی که توانایی انجام وظایف خود را ندارد
flame adjustment ( مهندسی جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب ) واژه مصوب: تنظیم شعله تعریف: تنظیم مقدار گرما و نحوة علمکرد شعله در مشعل اُکسی سوخت که به ش ...
advertising campaign ( بازاریابی ) واژه مصوب: پویش تبلیغاتی تعریف: مجموعة فعالیت های تبلیغاتی برنامه ریزی شده و هدفمند برای دستیابی به یک هدف ارتباط ...
unfolded state ( زیست شناسی - پروتگان شناسی ) واژه مصوب: واتابیدگی تعریف: وضعیتی که در آن دستۀ پرشماری از مولکول ها که ازنظر ساختار فضایی با یکدیگر ...
ferrimagnetic ( فیزیک ) واژه مصوب: فِرّیمغناطیسی تعریف: مربوط به فِرّیمغناطیس
exfoliated ( زمینشناسی ) واژه مصوب: پوستهپوستهشده تعریف: ویژگی سنگ، در نتیجۀ فرایند پوستهپوسته شدن|||متـ . پوستهپوسته 2
passionate ( روانشناسی ) واژه مصوب: پرشور تعریف: فرد دارای احساس یا اعتقاد شدید
dusting ( مهندسی بسپار - لاستیک ) واژه مصوب: گَردزنی تعریف: پاشیدن گَرد بر سطح کائوچو
slalom ski ( ورزش ) واژه مصوب: برف سُرۀ مارپیچ کوچک تعریف: نوعی برف سُره به طول 165 سانتی متر برای آقایان و 155 سانتی متر برای خانم ها که در مسابقات ...
kitchen car ( حملونقل ریلی ) واژه مصوب: واگن آشپزخانه تعریف: واگنی که به تجهیزات پخت وپز مجهز، اما فاقد ظروف و ادوات پذیرایی است و معمولاً در کنار ...
shaping therapy ( روانشناسی ) واژه مصوب: رفتارسازی درمانی تعریف: نوعی رفتاردرمانی که در آن از فنون رفتارسازی برای ایجاد رفتارهای مطلوب در مُراجع اس ...
preimplantation genetic screening ( علوم سلامت ) واژه مصوب: غربالگری ژن شناختی پیش لانه گزینی تعریف: ارزیابی رویان های تولیدشده به روش برون تنی ازنظ ...
nasopalatine ( پزشکی - دندان پزشکی ) واژه مصوب: بینی ـ کامی تعریف: مربوط به کام و حفرۀ بینی
conventional position ( علوم سلامت ) واژه مصوب: قرارگیری متعارف تعریف: ← قرارگیری سنتی
ring - barking ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) واژه مصوب: پوستکَنی حلقوی تعریف: جدا کردن نواری باریک از پوست دور ساقۀ درخت
ill - posed problem ( ریاضی ) واژه مصوب: مسئلۀ بدطرح تعریف: مسئلهای که بتواند بیش از یک جواب داشته باشد یا جواب ها به طور ناپیوسته به دادههای اول ...
pocket track ( حمل ونقل ریلی ) واژه مصوب: خط میانی 2 تعریف: خط اضافه ای که برای افزایش ظرفیت عبور در یک مسیر دوخطه، در میان دو خط ساخته می شود
orthodox psychoanalysis ( روانشناسی ) واژه مصوب: روان کاوی سنتی تعریف: درمان روان کاوانه ای که بیهیچ جرح وتعدیلی به راهکارهای بنیادین زیگموند فروی ...
marcato 2 ( it. ) ( موسیقی ) واژه مصوب: برجسته تعریف: کیفیت تنی که متمایز و واضح نواخته می شود
fishing vessel ( حملونقل دریایی ) واژه مصوب: شناور صیادی تعریف: شناوری مخصوص صید|||متـ . کشتی ماهیگیری
asymptotic tangent ( ریاضی ) واژه مصوب: مماس مجانبی تعریف: مماس بر خط مجانبی
anaerobic baffled reactor process ( مهندسی محیط زیست و انرژی ) واژه مصوب: فرایند واکنشگاهی تیغه ای بی هوازی تعریف: روشی در تصفیۀ بی هوازی فاضلاب که ...
glycosylated ( ژن شناسی و زیست فنّاوری ) واژه مصوب: گلیکوزیل دارشده تعریف: ویژگی محصول فرایند گلیکوزیل دار کردن
compatible ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: همساز تعریف: سامانهای که قابلیت همسازی دارد
pickling liquid ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: مایع ترشی تعریف: آب حاوی نمک و سرکه که مواد غذایی ترشی انداخته در آن غوطهور می شوند
radiated electronic countermeasures ( علوم نظامی ) واژه مصوب: پادکنش الکترونیکی تابشی تعریف: نوعی پادکنش در جنگ اطلاعات شامل تابش یا بازتابش انرژی ا ...
expectation value ( شیمی ) واژه مصوب: مقدار چشمداشتی تعریف: مقدار قابل اندازهگیری هر عملگر مکانیک کوانتومی
psychotic ( روانشناسی ) واژه مصوب: روانپریش تعریف: ویژگی فردی که مبتلا به روانپریشی است
substance abuse ( اعتیاد ) واژه مصوب: سوءمصرف مواد تعریف: مصرف مواد یا دارو به نحوی که مغایر با الگوی تأییدشدۀ طبی باشد
ultra - large - scale integration ( مهندسی مخابرات ) واژه مصوب: یکپارچه سازی فراکلان مقیاس تعریف: فنّاوری ساخت افزاره های نیمه رسانا که در آن بر روی ...
crystalline ( زمینشناسی ) واژه مصوب: بلورین تعریف: مربوط یا شبیه به بلور یا مرکب از بلورها
dark firm dry defect ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: آسیب سیاهی سفتی خشکی تعریف: حالت نامطلوبی که در آن گوشت با اسیدی شدن بافت ها ظاهری تیره پیدا ...
penalty kick ( ورزش ) واژه مصوب: ضربۀ پنالتی تعریف: ضربه ای مستقیم که از نقطۀ پنالتی به سمت دروازه یا سبد زده می شود
skin - fold thickness ( تغذیه ) واژه مصوب: ستبرای چین پوستی تعریف: ← آزمون ستبرای چین پوستی
amenity ( گردشگری و جهانگردی ) واژه مصوب: امکانات رفاهی تعریف: خدمات یا امکانات یا اقلامی که برای راحتی و آسایش مهمانان، بدون دریافت هزینة بیشتر، به ...
traverse ( مهندسی نقشهبرداری ) واژه مصوب: پیمایش 2 تعریف: تعیین مختصات ایستگاه ها در زنجیرهای از ایستگاه های نقشهبرداری
crossing watchman ( حملونقل ریلی ) واژه مصوب: راهدار تعریف: مأمور راهآهن در تقاطع همسطح جاده و راهآهن که عابران پیاده و وسایل جادهای را از نزد ...
deployment preparation order ( علوم نظامی ) واژه مصوب: دستور تهیۀ استقرار تعریف: دستوری که مقام صلاحیت دار برای حرکت نیروها یا تدارک و آمادگی نیروها ...
fire belt ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) واژه مصوب: کمربند حریق شکن تعریف: نواری پاک سازی شده یا جنگل کاری شده که از آن به عنوان حریق شکن ...
grid layout ( باستانشناسی ) واژه مصوب: شبکه بندی تعریف: تقسیم یک محوطۀ باستانی به شبکه ای از مربعات برای ثبت آسان تر پدیدارها و اشیا در هنگام کاوش| ...