نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose track of: آمار و اطلاعات کسی یا چیزی رو نداشت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
is that so: پس اینطوریه؟ اینطوریاس هان؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tip the scale: ورق رو برگرداندن ( به نفع یا بر علی ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
you got me: چه میدونم ( وقتی جواب چیزی رو نمی د ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
week's notice: وقتی یک کارمند می خواهد کارش را ترک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tap: ( پول یا چیزی رو ) به کار ی زدن، اس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
understanding: درک و فهم از چیزی/understanding of ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
squishy: منطعف، نرم و انعطاف پذیر
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fight over: سر چیزی دعوا کردن don't fight over ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at someone's disposal: تو دست و بال، تو بال و پر، در اختیا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
same difference: حالا هرچی، چه فرقی میکنه "They lost ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
couldn't care less: ذره ای اهمیت نداره، کوچکترین اهمیتی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in a way: یه جورایی، راستش In a way, I hope h ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stuffing: ( مواد ) تویی ( چیزی ) This seat i ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
work it out: وضعیت دشوار و مشکلی رو راست و ریس ک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overrule: وتو کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tab: زبانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
soak up: بهره کافی و وافی بردن از چیزی، کمال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unsettling: بی قرار کننده I received the unsett ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
total: مطلق total silence سکوت مطلق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
confrontational: ستیزه جویانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swear off: کنار گذاشتن یک عادت، کار یا چیز بد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
even so: بازم I've thought about it so much, ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make over: تغییر و تحول، از این رو به اون رو ش ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put in: تلاش و کار و مایه گذاشتن روی چیزی
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
guru: استاد ( مذهبی و روحانی ) استاد ( خ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of the way: از چیزی مشکل و سخت فارق و خلاص شدن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in one piece: سالم و سرحال It was a difficult tri ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crank up a notch: پروبال دادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hook up with: با کسی همراه شدن و وقت گذراندن با ه ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by then: then که به معنای یک وقت خاص و مشخص ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
struck down: تلف شدن، به نابودی کشیده شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
embody: تداعی بخش بودن، تجلی بخشیدن، تجلی گ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rise above: خویشتن داری، نادید گرفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
courthouse: ساختمانی که مسائل حقوقی نظیر ثبت از ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
perceive: تلقی و درک خاصی داشتن از چیزی یا کس ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ensue: پدید آمدن، حاصل شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
knowing: معنادار a knowing look/glance/smile ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
readily: با کمال میل، بی حرف پس و پیش
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
basis: اساس و شالوده شیوه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put to rest: قالِ فکر زیادی و شک و تردید رو کندن ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the second: به محض
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
summon: به حضور طلبیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for starters: پیش از هر چیز
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dexterity: کارورزی، دست ورزی
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
doomed: کار تموم ( شکست و مرگ و نابودی و فن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wear down: از پا انداختن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what are you going to do: چه میشه کرد، همینه دیگه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chase away: در مورد حیوانات پیش کردن هم معنا می ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brief: روشن کردن کسی، تفهیم کردن، توجیه کر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gotcha: گرفتم ( چی میگی ) مچتو گرفتم
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lapse: سبق و خبط و خطا، لغزش بازه /a time ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cater: تدارک و تهیه دیدن I'm catering for ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wrinkly: چین و چروک دار، چروکیده، صفت برای پ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
caught up in the moment: اینکه آدم هیچی تو یک لحظه سرش نشه، ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw on: بهره بردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chump: مشنگ
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
true to one's word: طبق قول و قرار
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
besides: به غیر از ، علاوه بر
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
climb out of my butt: دست از سرم بردار، ولم کن دیگه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
EVE: دم دما
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
frantically: هول هولکی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
waterworks: گریه زاری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frowned upon: ممنوع به عمل آورده شده، ممنوع به حس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
save it: لازم نکرده ( هیچی نمی خواد بگی )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
marvel: به تعجب و تحسین واداشته شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ego: نفسانیت، منیت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as in: عینهو، عینا، عینِ
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
insecure: نامطمئن، متزلزل، سست بنیان
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conditioned: نهادینه شده a conditioned reflex/re ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
endure: به جان خریدن، پذیرا شدن، پیه چیز سخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conceive: طرح ریزی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
typographic: صفحه نگارایانه a typographical erro ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yield: سودزایی، بازده، کارکرد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gag: اوق زدن له له زدن برای کاری، له زدن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go along with: حاضر شدن به کاری، تن دادن، زیر بار ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
folksy: بی شیله پیله وهمه پسند
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
figure: رقم و عدد: Write the amount in both ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up someone's ass: بیخ گوش و چسبیده به کسی بودن ( خصوص ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
presently: همین الانا، یکم وقت دیگه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come down on: خراب شدن رو سر کسی، نهیب و تشر تند ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shrew: خجه پلنگی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
courtesy: شعور و ادب
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
panhandle: وادی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
if so: حالا که اینطوره
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
academia: اهل علم تعلیم و تعلم
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tapped: به کاری زده شده، مورد استفاده و بهر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tapped: به کاری زده شده، مورد استفاده و بهر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pitch in: دست و آسین بالا زدن، دست بکار شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not at all: نه بابا این حرفا چیه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
novelty: زرق و برق، تازگی The novelty of th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
this: به معنای "یه" I got this weird feel ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
competent: وارد a competent rider/cook یک سوار ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ray of hope: کورسوی امید
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead on: دقیقا، عینّه، خودِ خودش
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
so soon: به همین زودی، به این زودی A:I reall ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
so soon: به همین زودی، به این زودی A:I reall ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intercept: ( وسط راه ) چیزی رو گرفتن یا قطع کر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beat: به چیزی نیفتادن ( دردسر و مشکل و عج ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
break: خود رو باختن یا باعث خودباختگی شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
good speed: به امان خدا، در پناه حق
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
damn right: به روشی بی ادبانه کسی رو تایید کردن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
damn right: به روشی بی ادبانه کسی رو تایید کردن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pass judgment on: درباره کسی یا چیزی اظهار نظر کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all over the place: پرو پخش، پخش و پلا، درهم برهم، بهم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fill someone in: کسی رو در جریان قرار دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
grunt work: خر حمالی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a hit: متحمل هزینه شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a change: تنوع، تغییر عادت و روال
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bearing: پسوند به معنای: - دار، دارای، حاملِ
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
acrimonious: پر تنش
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cherish: ارج نهادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scrappy: سرسخت و یه دنده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
claw back: به چنگ آوردن، به چنگ درآوردن چیزی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
oversight: وقتی چیزی از نظر پنهان مانده و از ق ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
too little too late: دیگه دیره، کار از کار گذشته
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have nerve: رو داشتن ( پر رو بودن ) That man h ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have nerve: رو داشتن ( پر رو بودن ) That man h ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
distorted: خلاف رویه ، خلا ف معمول
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
decide against: نظرمون از انجام کاری برگرده ، منصرف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
decide against: نظرمون از انجام کاری برگرده ، منصرف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
establish: جاانداختن، جا زدن، مورد قبول واقع ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
who am i kidding: با خودم که تعارف ندارم، بی تعارف
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smarmy: زیادی دست به قلم و اتو کشیده بودن و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the market: در معرض فروش
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
how would you like: این چطوره که. . . اینو چی میگی که. ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have it in you: این کاره بودن His speech was really ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have it in you: این کاره بودن His speech was really ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hick: گرگوری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go figure: چه چیزا حسابشو بکن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clear sth with sb: اجازه کاری رو از کسی گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flamboyant: چشم نما، تو چشم
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come out to: ابراز گرایش جنسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as sth as they come: در نهایت حد ممکن The movie was as b ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach out to sb: ناز کشی کردن، لی لی به لالا گذاشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trump: رو دست کسی آوردن، رو دست کسی زدن ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay of the land: وضعیت و احوال و اوضاع Get the lay o ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flinch: خم به ابرو آوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grumpy: بی جنبه grumpy loser
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the face: ادا در آوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
every bit as: عینه، به همان اندازه، همان قدر که
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
every bit as: عینه، به همان اندازه، همان قدر که
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick up on: ملتفت شدن التفات پیدا کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wind up: تو فارسی:یهو چشم وا کردن و خود رو د ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
block: یعنی مسافت یک خیابان بین یک چهار را ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
anchor: بند کردن خود یا چیزی به جایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ripple effect: پیامدهای دامنه دار و فراگیر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as luck would have it: از قضا، از بخت ما ( هم در موارد خو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
manifest: به ظهور رساندن، پدیدار ساختن، به عم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the board: دست اندرکار
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you don't want to know: بهتره که ندونی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you don't want to know: بهتره که ندونی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one over on: شیره مالیدن سرکسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put one over on: شیره مالیدن سرکسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
push someone away: زیر بار کسی نرفتن، دست رد زدن، پس ز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the old days: قبلنا، اون روزا
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
behold: به نظاره ایستادن نظار ه گر بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hash out: سنگ ها رو واکندن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wrongful: ناروا
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
too much of: زیادی she is too much of disciplin ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone a piece of one's mind: حسابمون رو با کسی صاف کردن، حسابشو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
footsteps: راه و مسیر ( یعنی راه و مسیر طی شده ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can't help but notice: ناگفته مشخصه پرواضح است این طور که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
assert yourself: خود ابرازی کردن، اظهار وجود کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
even as: همون موقع که همون حین
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
assert: خودابرازی کردن بیان داشتن، اظهار دا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
point: گفتار، گفته، نوشته، نوشتار ( کلا نظ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
recede: از منظر پنهان شدن، از نظر ناپدید شد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut some slack: مدارا کردن، راه آمدن، سخت نگرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
breath down someone's neck: چهار چشمی کسی رو پاییدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
abhor: اینکه از چیزی یا کسی بدمون بیاد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abhor: اینکه از چیزی یا کسی بدمون بیاد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turn one's heel: گذاشت رفت، رفت پی کارش، سرش و انداخ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yet: بازم، هنوزم He may win yet. I'm so ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dwindle: رو به زوال رفتن، زوال یافتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grief: اندوه و ماتم، غم و ماتم زدگی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unfold: به وقوع پیوستن، رخ دادن Like a lot ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from what i hear: طبق شنیده ها
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
from what i hear: طبق شنیده ها
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
consist in: به اینه. . .
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
inventory: داشته و موجودی، دارایی و اموال، فهر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
squishy: منطعف، نرم و انعطاف پذیر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squishy: منطعف، نرم و انعطاف پذیر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
beat to it: قدم پیش گذاشتن، پیشقدم شدن، پیش دست ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mess with someone: هم پر شدن ( با چیز یا فرد خطری ) ، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sexless: فارق از جنبه جنسی عاری از میل جنسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
edge: برگ برنده، مزیت و برتری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tip the scale: ورق رو برگرداندن ( به نفع یا بر علی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tip the scale: ورق رو برگرداندن ( به نفع یا بر علی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the open: برملا شدن در فضای باز و بدون سرپوش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rip off: از جا کندن، ( یهوئی ) کندن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crack: وادادن، کم آوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
had good run: خیلی خوب بود
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not unless: مگه اینکه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not unless: مگه اینکه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cheap shot: بهره جویی، فرصت طلبی ( منفی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of consequence: مهم، داری اثر، اثر گذار، برخوردار ا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adroit: حرفه ای
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
resound: غرق در صدایی شدن The air resounds w ...
١١ ماه پیش