الف
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
in a hurry١٥:٥٥ - ١٤٠١/٠٨/٠٣به این زودی ها مثال: We shan't see him again in a hurry. به این زودی ها نمی بینمش.گزارش
0 | 0
botheration٠٤:٥٦ - ١٤٠١/٠٨/٠٣[تعبیری برای نشان دادن ناراحتی از یک وضعیت ناجور] زکّی! زرشک!گزارش
0 | 0
ram٠٤:٤٦ - ١٤٠١/٠٨/٠٢He's rammed a hole through the wall. اون یه سوراخ توی دیوار ایجاد کرده.گزارش
0 | 0
rob٠١:٠٤ - ١٤٠١/٠٨/٠٢[وقتی که فروشنده به کمتر از قیمت خود راضی شده، خطاب به مشتری:] But I'm robbing myself. ولی دارم ضرر می کنم. ولی زیر قیمت خرید دارم بهت می دم. ولی ... گزارش
2 | 0
fire and brimstone٢١:٥٩ - ١٤٠١/٠٧/٣٠[تعبیری که در هنگام خشم به زبان آورده می شود] آدمو کُفری می کنه ها! لعنت خدا بر شیطون! لا اله الا الله!گزارش
0 | 0
this'll be the death of me٢١:٥٤ - ١٤٠١/٠٧/٣٠[در حالی که شخص از خنده روده بر شده] وای خدا مُردم از خنده!گزارش
0 | 0
knock someone flat١٧:٤٩ - ١٤٠١/٠٧/٣٠کسی را به شدت زدن و به زمین انداختن I was knocked blast by the blast. از شدت انفجار، نقش زمین شدم.گزارش
0 | 0
i thought as much١٦:٢٩ - ١٤٠١/٠٧/٣٠[پس از اینکه به چیزی پی می برید که قبلاً حدسش را می زدید]: همون چیزی که فکرشو می کردم. حدس می زدم.گزارش
7 | 1
it so happens that١٦:١٠ - ١٤٠١/٠٧/٣٠ظاهراً. . . اینطور به نظر می رسد که. . . از قرار معلوم. . .گزارش
0 | 0
there's politeness for you١٥:٥٤ - ١٤٠١/٠٧/٣٠[خطاب به کسی رفتار یا گفتار بی ادبانه ای دارد] اینم از ادبت!گزارش
0 | 0
resting place٠٣:٥٣ - ١٤٠١/٠٧/٣٠محل قرارگیری چیزی مثلاً: Treasure's resting - place محل گنجگزارش
0 | 0
at the thought of٢٠:١٨ - ١٤٠١/٠٧/٢٩با فکر کردن به. . . افتادن به فکر. . . I still go cold at the thought of it. هنوزم، فکرشو که می کنم، سردم می شه.گزارش
2 | 0
oar٢٠:١٢ - ١٤٠١/٠٧/٢٩One more pull on the oars and we're there! یه پاروی دیگه بزنیم، رسیدیم!گزارش
5 | 0
full speed ahead١٩:٢٨ - ١٤٠١/٠٧/٢٩[فرمان ناخدای کشتی] با حداکثر سرعت به پیـــــــــــــــش!گزارش
0 | 0
on second thoughts١٩:٢٤ - ١٤٠١/٠٧/٢٩حالا که دوباره فکرشو می کنم. . . الان که فکر می کنم می بینم که. . .گزارش
2 | 0
put on steam١٩:٢٢ - ١٤٠١/٠٧/٢٩سرعت یا قدرت را زیاد کردن برای انجام کاری مثال: Our ship's putting on steam. کشتی ما داره سرعتشو زیاد می کنه.گزارش
0 | 0
فهرست جمله های ترجمه شده
coffee table١٦:٢٣ - ١٤٠٠/٠٢/٠٦
• There is a used glass on the coffee table.
یک لیوانِ استفاده شده روی میز عسلی هست.12 | 0
early bird١٦:١١ - ١٤٠٠/٠٢/٠٦
• I like to sleep late. I'm not an early bird.
دوست دارم تا دیروقت بخوابم. من سحرخیز نیستم.5 | 0
early bird١٦:١١ - ١٤٠٠/٠٢/٠٦
• The first geostationary communications satellite, known as Early Bird, went into orbit in 196
اولین ماهوارۀ ارتباطیِ زمین ایستا، موسوم به اِرلی بِرد، سال 196 در مدار قرار گرفت.0 | 0
early bird١٦:٠٥ - ١٤٠٠/٠٢/٠٦
• You're a bit of an early bird, aren't you?
قدری سحرخیز هستی؛ اینطور نیست؟0 | 0