پیشنهادهای ابراهیم حافظ نژاد (٤٥٥)
هوت به معنای آبگیر دست ساز برای ذخیره کردن اب باران می باشد ویا چاله ای طبیعی است که آب سیلاب در ان ذخیره می شود
هوتک به معنای ( ابگیر وگودال دست ساز برای ذخیره کردن اب باران ) است وربطی به حوت ( ماهی ) واسم هو ( خدا ) ندارد
تقله یک نوع سوارکاری است واز روی ان بچه ها نوعی بازی رادرست کرده اند که با جست وخیز وشادی اجرا می شود وبسیار شاد است ومعمولا قبل از عید نوروز خوانده ...
هندی جان و واندیگان یک واژه هستند وریشه هردو واژه اندود می باشد و روی هم به معنای سر زمین آب الود و نمناک می باشند اندیکا و اندان که نام روستایی در ا ...
اندان نام دهی است از اصفهان ریشه این اسم از اندود می باشد یعنی مکانی که اب آلود ودارای زمین نمناک است
چکاوک را در زبان لری ( کر کلاو ) همان کلاهدار می گویند
قمتر نوعی پوزبند است که به سر گوساله می زنند تا نتواند شیر مادرش را بخورد وبعد از شیر دوشی ان را از سرش باز می کنند قمتر کردن به نوعی یعنی نگهداری کر ...
درزبان کردی مردم ایلام بهقاطری که سواری نمی دهد وخیلی هم قدرتمند است تور می گویند به بزی که نمی توان ان را بگیری وشیرش را بدوشی تور می گویند تور رو ...
وند سار به معنای چشمه سار است
به معنای ابگ یر وچشمه ای با اب زلال است
وندی به معنای جایگاه چشمه ها است
وند چال این اسم دوقسمت است وند بعلاوه چال وند به معنای ( چشمه ) است معنای چال هم به معنای ( گودی ) است پس روی هم وند چال می شود چشمه ای که در چاله ...
تال ان به معنای غارت هم امده است گویند دزدها بر سر مردی ریختند وهمه ی اموالش را بردند وتنها صد تومن که مرد درزیرپالا ن خرش گذاشته بود نبردند مرد که ...
سقلابی در لرستان وایلام شده ( سگلاوی ) به نژادی از اسب گفته میشود که گردنی باریک دارد وموقع تاختن دهن باز می کند .
برای حکیم معانی فراوان گفته شده است اصل معنای این لغت ( به کسی که تیر را درست به هدف میزند ) گفته می شود
برای افول معانی زیاد هست اما اصل این معنی به ( بچه شتر و گاو که از شیر گرفته شده و لاغر شده می گویند )
اوستا کتاب مقدس ایرانیان است اصل معنای اوستا ( بنیان جا افتاده ومحکم ) است
ارتفاع برای ارتفاع معانی زیاد گفته شده است ولی در اصل ارتفاع به معنای ( برداشت محصول ) است
برای افراط معانی زیادی درفرهنگها امده است اما اصل این لغت به معنای اسبی است که بر همه ی اسبها پیشی می گیرد
امد به جایی گفته می شود که آب بر روی زمین به وفور پخش شده وایستاده باشد شهر امدیه ایران که الان ان را ا میدیه می گویند از این ریشه است شهر امد در تر ...
خره در زبان کردی به معنای زمین گلناک است که پا در ان فرو می رود ولی بویش بد نیست در برابر خره لیجه ( لجن ) وجود دارد که بد بو عموما سیاه است
خر قان با تلفظ دیگر ( خرگان ) به معنای سرزمین آبگیرهای لجن دار است یعنی ابگیرها وتالابهایی که در زمین گلناک به وجود آمده اند
اولین معنا که از اسم خر به ذهن متبادر می شود همان حیوان چهارپا و مشهور است ولی اگر همین اسم خر وهم خانواده هایش ( خر - خو ر - خیر - خار - ) بر اسم ر ...
اسم کالپوش به نظر میرسد اسمی است شبیه به قرمز پوش زره پوش سیاه پوش که معنی همگی معلوم است حال بر گردیم به کالپوش که از دو قسمت کال یا کول به معنا ...
هشل هف به معنای لجن آلود است این اسم درست شده است از هشل که تلفظی دیگر از ( هچل ) می باشد و هشل و هچل به معنای لجن زار است افتادم تو هچل همین جریان ...
اوش تلفظ دیگری از ( آش ) است و آش به غذایی گفته می شود که آبش از جامداتش زیاد تر باشد پس می شود نتیجه گرفت اوش به جایی می گویند که آب زیادی داشته با ...
گلنجیک گلنجک. و گلنجو هم خانواده هستند که همگی بر بدبویی دلالت دارند واگر بر اسم شهر یا منطقه دلالت کنند بعنی ان جا تالاب بد بو ( مانداب ) دارند
( گلنجوک ) نام شهری در ترکیه است وبه معنای ( ابگیر بد بو است ) این اسم با کمی اختلاف ( ، گلنجک ) نام روستایی در ایران است. گلنجو در زبان کردی به معنا ...
گلنجک به احتمال قوی به معنای ابگیر کوچک وبد بو است چون در زبان کردی به ادم ی که نظافت را رعایت نمیکند وبدنش بو می دهد ( گلنجو ) گفته می شود.
گلون با تلفظ دیگر ( گلوم ) در زبان کردی به معنای ( ابگیر کوچک ) است که از اب باران تشکیل شده باشد و معمولا بد بو است و به مرور از بین میرود
ضمن احترام به تمام معانی گفته شده برای ساده این اسم در اصل بر کسی نهاده می شود که بدون آرایش زیبا باشد پس ساده می شود ( زیبا بدون آرایش )
به کوهی که بالای آن با وجود بلند بودن نسبت به اطرافش صاف وتخت با شد ( تت شهره میر ) نام منطقه ای عشایری در شهرستان دهلران می باشد در استان ایلام چ ...
با احترام به نظر محققین بنده اعتقاد دارم که کلمه چاپ به زمانی بر می گردد که مهر اختراع شده است و ز مانی که ان مهر رابر کاغذ یا پارچه می زده اند لفظ چ ...
( دزد کر ) این اسم دراصل وتلفظ اصلی دوقسمت بوده است دز بعلاوه کر دز به بافتهای کنگلومرا ( ماسه سنگ گفته می شود که اب را در خود نگه می دارند ومساعد ا ...
دیز تلفظی دیگر از دز است ودز به معنای منطقای که بافت اصلی آن م کنگلو مرا ( ماسه سنگ ) است که خاصیت نگهداری اب رادرخود دارد وبرای چاه زدن مناسب است و ...
دزدک تلفظی اشتباه از ( دزک ) می باشد ودزک نوعی عارضه ی طبیعی است که خاصیت نگهداری اب را درخود دارد دزک همان ( کنگلومرا ) یا ماسه سنگ است. دزدک ابدا ...
دزدک ظاهرا به معنای دزد کوچک است تلفظ دیگر ودرست ان درنامگذاری ( دزک ) می باشد . دزدک نام روستایی از نوشهر دزدک نام روستایی ازرامیان دزدک نام روست ...
دز عارضه ای طبیعی است وان به بافتی از زمین گفته می شود که کنگلومرا ( ماسه سنگ ) می باشد دزاب به معنای ابی است که سر چشمه ان دز است
دزک به معنای دز کوچک است دز یا ( دج ) عا رضه ای طبیعی است وان به زمینی گفته می شود که بافت ان ماسه سنگ ( , کنگلو مرا ) است که خاصیت نگهداری اب را در ...
دز کان از دوقسمت دز بعلاوه کان درست شده است دز عارضه طبیعی است جایی که بافتش از ماسه سنگ است کان به معنای چشمه ای است که از شکاف بیرون می اید پس رو ...
دزک به معنای دز کوچک می باشد واصل کلمه دز یا دج نوعی عارضه طبیعی است وبه جاهایی گفته می شود که بافت عمومی ان کنگلومرا ( ماسه سنگ ) می باشد اگر دوستا ...
دز کوه با تلفظ دیگر ( دج کوه ) به کوهی گفته می شود که بافت عمومی ان ماسه سنگ ( کنگلومرا ) می باشد که این بافت خاصیت نگهداری اب رادرخود دارد ومستعد ای ...
دز با تلفظ دیگر ( دج ) در سراسر ایران بر مکان وروستاها نهاده شده است دز نوعی عارضه زمین شناسی است وبه منطقه ای گفته می شود که بافت اصلی ان ماسه سنگ ...
اشکان بدون شک اسم منطقه است واشکانیان به معنای اهل اشکان است همچون پارسیان که اهل پارس هستند این نام از عارضه طبیعی گرفته شده است وبعدهاچون درنظر نام ...
( دجک ) همان تلفظی دیگر از ( دزک ) می باشد که چندین روستا در ایران به این نام نامور می باشند و ( دج ) یک عارضه طبیعی است ومعمولا به تپه های بلندی گفت ...
دزدانه انجام دادن عملی دور از چشم بدگویان ورقبا و خیلی با دقت. بگذار از مقابل روی تو بگذریم / دزدانه در شمایل خوب تو بنگریم/ سعدی
دج به معنای لایه ای از ماسه سنگ ( کنگلومر ) است که به علت بافت خاص ان اب را در خود نگه می دارد وبرای چاه زدن در ان مناسب است تلفظ دیگر دج ( دز ) است ...
دیرا تلفظی دیگر از دورا یا دایره است وبر می گردد به ( آبگیردایره ای ) که باعث ابادی ان منطقه شده و با ارزش ترین نعمت خدا در ان منطقه بوده است اسم دور ...
دورک به معنای ( ابگیردایره ای ) می باشد که سبب ابادی این منطقه شده است چون اب اساس ابادی است
دورک به معنای ( آبگیر دایره ای ) می باشد اسم قبلی شادگان بوده است