پیشنهاد‌های دانیال قادری (٦٦)

بازدید
١٢١
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جلوه دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Odd one out درسته One odd out غلطه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون دینی : ماندگار ماندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زدودن زداییدن ( برای گناهان توی امور دینی استفاده میشه )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پراکنده شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معنی اسمی، معنی فعلی هم داره. تخمین زدن ( چیزی ) به صورت تقریبی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم تخمینی رقم تقریبی عدد تخمینی عدد تقریبی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای تایر ماشین معنی پنجر شدن میده. که البته اونم نوعی از ترکیدنه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. گسترده و وسیع بودن. 2. بحث کردن درباره چیزی ( زیاد یا کم، بسته به قیدی که باهاش میاد ) ، ولی به طور کلی معنی بحث زیاد درباره چیزی میده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ایفای نقش کردن ، انجام دادن یک عمل ، کاری را کردن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فهمیدن و گرفتن ( یه جک و شوخی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To back out: 1. To drive a vehicle out of a parking space 2. To withdraw support, to fail to fulfill a promise or obligation

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکر کنم نشیمنگاه شلوار هم معنی میده چون این مثال رو دیدم: Johnny has worn through the seat of his pants اصطلاح wear through رو داشتم میخوندم به معنی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زبانشناسی ( linguistics ) جدا کردن، مجزا کردن. مثلا حرف اضافه را جدا نکن یا مصدر را از فعل جدا نکن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

Pull off = pull over توی همون معنی کنار زدن، با هم مترادفن ( هم معنین ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی کنار زدن و از جاده خارج شدن رو هم میده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. اومدو ( این ترجمه خیلی خوبه 🙃 ) مثال : چتر با خودت ببر، اومدو بارون بارید. 2. فقط محض احتیاط ( just in case ) این حالتش آخر جمله ها میاد. مثال ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

همگام شدن با بقیه. مثلا از درستات عقب افتادی و میخوای از قافله عقب نمونی، پس باید پا به پای اونا جلو بری و خودتو همگام کنی باهاشون. همون معنی keep ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Resulted انجامیدن، به وقوع پیوستن، رخ دادن As it resulted مادامی که رخ میدهد. . . مدامیدکه به وقوع میپیوند. . . مادامی که ( از آنجایی که میدانم ) ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای لباس ، معنی اتو کردن میده.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دسته گل به آب دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای غذا یعنی : هله هوله Junk food

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Solve : حل کردن ( مسئله و مشکل ) Dissolve: حل کردن ( یک ماده ، ماده شیمیایی ، شکر و. . . )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی شکستن و خورد کردنم میده، مثلا برای استخون.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جمهوری : اجتماع و گروه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ببینید دوستان، gas یا همون گاز رو ندارن آمریکایی ها برایاستفاده ماشین هاشون و عوض این گاز ما، اونا از بنزین استفاده میکنن. پس ترجمه درست، گاز نیست، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برش زننده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی کیسه و کیف هم میدهد. مثلا در اصطلاح ، buy a pig in a poke واژه poke به معنای کیسه یا کیف است. در گذشته وقتی مردم می خواستند گوشت خوک بخرند، فرو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به پر گوی خوش حرف گفته میشه. زیاد حرف میزنه ولی خوش حرفه نه کسی که حرفاش به درد نخور باشه چون به اون garrulous میگن. Talkative فازس مثبته. Garrulo ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو راهی توی زندگی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توپر. مثلا مرغ شکم پر. دیدید دیگه شکمشو ادویه و قارچ و نمیدونم چند تا چیز دیگه میریزن و میل میکنن. 🍗🍗

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dark horse: آدم تودار و مرموز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

البته یکی از معانیش رو هم نابینای مادرزاد درنظر میگیرن. هر دو مورد رو بلد باشین.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نابینا نگیم بهتره چون شخص میبینه. . . 👇👇 فرد دارای اختلال بینایی ( که حالا به وسیله یک سری از عینک ها و لنز ها میبینه ) . اصلا low vision بهشون می ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نرم کامی، که شامل حروفی مثل حروف زیر میشود: /K/ and /g/

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

با قدم های تند خارج شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کمک های امدادی Relief assistance

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Unfair use استفاده نامنصفانه و ناعادلانه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلاص کردن _ نجات دادن. It had succeeded in ridding the world of the disease . smallpox موفق شد جهان را از بیماری آبله، خلاص کند ( نجات دهد ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در بعضی از ترجمه ها، دیگران هم میتونه معنی بده. On someone else's wall بر روی دیوار دیگران. ( له لزوما بر روی دیوار یک شخص دیگر یا یک نفر دیگر ) So ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Log وسیله ای برای حمل مصدوم است، که زیر مصدوم قرار میگیرد. وسیله ای است که مربوط به هلل احمر است . Logroll یعنی حمل مصدوم به وسیله log

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستمون اشتباه فرمودن. صبح صادق : صبح افقی است. صبح کاذب: صبح عمودی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پزشکی: ضربه و جراحت ( بیرونی ) روانشناسی: ضربه روح و روانی و ایجاد کننده اضطراب ( درونی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستکش لاتکس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناگزیر=ناگریز=بە ناچار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

So and so

١