دانیال - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aery: در انگلیسی باستان بمعنای خیالی و وا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supremacist: نژاد پرست

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in favor of: ترجیح دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deify: معروف کردن، بت ساختن از چیزی یا کسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dig: علاقه داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dig: علاقه داشتن

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so often: بار ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reciprocating: رفت و برگشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reciprocating: رفت و برگشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enforcer: عضو یک دسته خلافکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enforcer: عضو یک دسته خلافکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deduce: فهمیدن، گرفتن، اطلاع یافتن he deduc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwittingly: غیر عمدی، بطور غیر عمد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

territory: محدوده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prime: حاظر و آماده، آماده شدن یا بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upturned: واژگون شده یا واژگون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defenseless: بدون ، دفاع ضعیف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wreak havoc with something: به معنای اعتراض کردن هم هست. نشان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sneak peek: نیم نگاهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grave crime: به جرایمی گفته میشد که حد اکثر محکو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supremacist: نژاد پرست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insurrectionist: اخلالگر، آشوبگر، خرابکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: به معنای جنب و جوش، به وجد آمدن و ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bushwack: کمین کردن و حمله کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unspool: از قرقره جدا کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fugazy: تقلبی، فیک.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shove: بمعنای قراردادن یا جای دادن نیز هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay: قرارداشتن، وجود داشتن، واقع شدن the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uplift: به تعالی رساندن ارج نهادن به کمال ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fringe minority: اقلیت کوچک، تعداد بسیار کم از افراد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate summit: نشستی که سران کشور ها در مورد و محی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climate summit: نشستی که سران کشور ها در مورد و محی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift off: تو چرت رفتن کاری که پدر بزرگا آخر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandate: الزام، الزامی اجبار، اجباری دستورا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silver platter: یک اصطلاح آمریکایی بمعنای باد آورده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throwback: به یاد، زمانی که ( مربوط به گذشته ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roasted: کنایه بمعنای حال کسی رو تو جمع گرفت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debt free: بدهکار کسی نبودن، مقردض نبودن The ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laughing stock: مایه خنده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oculus sinister: در چشم پزشکی بمعنای چشم چپ میباشد O ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dextrus: به شخص باوقار و کار درست و ماهر Dex ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oculus dextrus: در چشم پزشکی بمعنای چشم راست میباشد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plano: درچشم پزشکی به چشم هایی که هیچگونه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talmudic: یهودی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumer price: قیمت مصرف کننده قیمت برای مصرف کنند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phthalate: گروهی از مواد شیمیاییکه موجب دوام ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spark anger: موجب خشم و عصبانیت شدن. گاهی هم بم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annual convention: نشست سالانه اجلاس سالانه گردهمایی س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispropertionate: بی تناسب برای مثال چیزی که خیلی بزر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

professional courtesy: آداب حرفه ای اخلاق کاری مرام و اخلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fro: در انگلیسی قدیمی مخفف From نیز هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neer: ne'er

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ta'en: Taken

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grinningly: نیش کسی تا بنا گوش باز شدن با خوشحا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miam: زخم یا جراحتی که دائمی باشد.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clash of civilization: جنگ تمدنی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های دانیال