نیما چوبین - جزئیات مدال‌ها

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be my guest: وقتی استفاده می کنیم که بخوایم به ک ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throne: ( در اصطلاح عامیانه ) توالت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outright: آقای اشکانی: در مورد صفت؛ کامل. آش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

going back and forth: رفت وبرگشت، رفت وآمد، تردد، آمدوشد

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big deal: تا اونجایی که می دونم؛ خب Big deal ...

٢ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

یکی از کاربردهاش همون تسلی دادن و ...

٣ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی واژه تحبیب

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فاشیسم: فاشیسم نظریه یا نهضتی که خواهان برت ...

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: تقریبا معادل: از خر شیطون پایین آمد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good luck: موفق باشی، شانس همراهت، شانس یارت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraternal: Sexira Alavi دوقلوهای غیرهمسان لزوم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throne: عکس برای دوستانی که مخالفت کردن ( د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head in the clouds: برای اشاره به کسی که حواسش پرته و غ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuckathon: Similar to Marathon just with Fucki ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

q and a: پرسش و پاسخ Question and Answer

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extra mile: سنگ تمام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenet: مبنای تفکر، زیربنای فکری ( جَمع: مب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kilobyte: البته SI یا همون �سیستم ببین المللی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conveyer belt: نوار نقاله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot dead: شلیک مرگبار، شلیک برای کشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rabona: روشی برای ضربه زدن به توپ در ورزش ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break even: دخل و خرج برابر، برابری درآمد و هزی ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dystopian: مربوط به آوارشهر ( در تضاد آرمان شه ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

promising youth: جوان آینده دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hasidic: وابسته به هاسیدیسم ، از فرقه های ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hasidic: وابسته به هاسیدیسم ، از فرقه های ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فاشیسم: فاشیسم نظریه یا نهضتی که خواهان برت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جیش پیش: فرزند هخامنش رئیس قبیله پارس ها ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuckbag: مردی که مایل به مفعول واقع شدن است، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

klismaphilia: انما ( دادن یا کردن )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dear john: نامه ی فدایت شوم!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsub: UNknown SUBject برای اشاره به مظنون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsub: UNknown SUBject برای اشاره به مظنون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

majorette: رهبر گروه رژه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revealing: آشکار، واضح، نمایان لباس و پوشش با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snitty: خیلی بد اخلاق و ترشرو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosecutor: ۱ - نمایندة دولت در دادگاه که وظیفه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catechismal: ۱ - کتابی در مورد اصول و مبانی مسیح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn the tide: برگرداندن ورق ( به نفع یا ضرر کسی ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trivela: ضربه ای در فوتبال، چرخش دادن ( کات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rabona: روشی برای ضربه زدن به توپ در ورزش ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

halfway line: خط وسط زمین فوتبال ⚽️ که دو قسمت هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

halfway line: خط وسط زمین فوتبال ⚽️ که دو قسمت هر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boogie nights: "شب های عیاشی" فیلم درام هالیوودی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: Wire to account : به معنای "واریز ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schlub: نادان، احمق بی ارزش، بی اهمیت، ناچی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

schluss: پایان، فرجام، اختتام، انجام، انتها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fuck you: دهنت سرویس! ( تحقیر بی ادبانه ) گا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bang up job: خراب کردن کاری، خرابکاری، گند زدن ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get to the bottom of things: ته و توی چیزی را درآوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get to the bottom of things: ته و توی چیزی را درآوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bloody hell: عبارتی برای ابراز دلهره ، انزجار ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

custom officer: مامور گمرک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

custom officer: مامور گمرک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tow peas in a pod: خیلی مشابه بودن، عین هم بودن - همون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peanuts: مقدار خیلی کم پول، چندرغاز ( شندرقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

difficult situation: در وضعیت بد و بغرنج، تنگنا و مضیقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a jam: در مضیقه ( تنگنا ) بودن، تو هچل ( ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no picnic: وضعیت دشوار و ناخوشایند ( ناگوار )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sour grapes: معادل ضرب المثل: گربه دستش به گوشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penetrator: نفوذ کننده، رخنه کننده دخول کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penetrator: نفوذ کننده، رخنه کننده دخول کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gook: ماده ای مرطوب یا چسبناک و کثیف خارج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gook: ماده ای مرطوب یا چسبناک و کثیف خارج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stream: گوش کردن به آهنگ ( یا هر فایل صوتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm: گاهی میتونه به معنای نزدیک هم استفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slip my mind: فراموش کردم، یادم رفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oneiro: واژه همبند ( فقط در ترکیب با کلمه د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lgbtq: مخفف کلمات: Lesbian همجنسگرا ( زن ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lgbt: مخفف کلمات: Lesbian همجنسگرا ( زن ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

altered: دگرگون شده، تغییر یافته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shag: روی هم ریختن ( با کسی ) ، رابطه - س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shagging: سکس داشتن ( با کسی ) در بیسبال: تع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

futzing: دخالت کردن، بازیچه قراردادن، تاثیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

futz: وقت تلف کردن ( هدر دادن ) ، بیکار و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drop on: برتری و مزیت یافتن نسبت به کسی، بوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop on: برتری و مزیت یافتن نسبت به کسی، بوی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honorable mentions: نام بردن یا تقدیر از شرکت کننده در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

java joint: اصطلاحی عامیانه برای قهوه خانه ( Co ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

java: قهوه: در دهه ۱۸۰۰ که قهوه ☕️ معروف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

java: قهوه: در دهه ۱۸۰۰ که قهوه ☕️ معروف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all in: اصطلاحی در پوکر؛ زمانی که یک بازیکن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medley: موز یکی که از میکس چند آهنگ تشکیل ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

star studded: یک برنامه، فیلم یا گروهی که شامل تع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

possess a woman: رابطه داشتن با یک خانم ( رابطه جنسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

act like e bully: شاخ بازی درآوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

respect yourself: احترام خودت را نگهدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ogle at someone: چشم چرانی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll come to you: خدمتت میرسم، به حسابت میرسم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dream on: خواب دیدی خیر باشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overcome a fear: ریختن ترس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

longer run: مدت طولانی تر، زمان بیشتر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crane one's neck: گردن درازی یا سرک کشیدن ( برای فضول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backtrack: پا جای پای کسی گذاشتن، از پی رد پای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frottage: مالیدن به چیزی یا کسی به منظور لذت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

POE: مخفف: نقطه تعادل ( Point of Equilib ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dull blade: تیغ، لبه یا هر چیزی که تیز و بُرنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dull game: بازی کنسل کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dull joke: جوک بی مزه، جوک ( طنز ) انگلیسی ( ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dull party: دورهمی یا اجتماعی کنسل کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dull person: آدم نچسب و حوصله سر بر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaga: ناتوانی در تمرکز و تصمیم گیری به دل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have sb in mind: در نظر گرفتن کسی به عنوان کاندید بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have sb in mind: در نظر گرفتن کسی به عنوان کاندید بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

munchausen syndrome: خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا ( Hypo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

munchausen syndrome: خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا ( Hypo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

munchausen: سندرم مونشهاوزن ( مونچهاوزن ) : خود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tenet: مبنای تفکر، زیربنای فکری ( جَمع: مب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well meant: برخاسته از نیت های خوب یا خیرخواهان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well meant: برخاسته از نیت های خوب یا خیرخواهان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turkish blue: یکی از طیف های ( سایه های ) رنگ آبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull together: جمع و جور کردن ( رسیدگی کردن ) Pul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comics: اثر هنری و خلاقانه که در آن ایده ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

queer: دارای هرگونه گرایش جنسی، همجنسگرا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give the breast: پرستاری از کودک، شیر دادن به بچه 🍼

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postcoital: بعد از سکس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postcoital: بعد از سکس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead and gone: قدیمی، منسوخ، دیگر زیاد استفاده نمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get used to something: عادت کردن به چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heaven sent: به موقع، سر وقت، کمک رسیده در وقت ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one swallow doesn't make a summer: همون ضرب المثل "با یک گل بهتر نمیشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in god's name: برای رضایت خدا ( محض رضای خدا ) ، ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kinckerbocker: شلوار بدقواره که زانو انداخته ( قسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subtitles: زیرنویس، نوشته هایی که زیر تصویر - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

achingly: دردناک و دردآور، بشدت و به سختی، مض ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

since adam was a pup: مدت خیلی زیادی، پیش از اون چه بتوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as sharp as anything: خیلی باهوش، خیلی تیز ( هشیار )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jim crow law: تبعیض نژادی قانونی علیه امریکایی ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let your consciconscience be your guide: کلاه خود را قاضی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop the ball: دسته گل به آب دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sea is full of other fish: مگه آدم قحطیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take french leave: در رفتن ( ترک کردن مکانی ) / to lea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the french leave: در رفتن ( ترک کردن مکانی ) / to lea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like or lump it: خواه ناخواه ( چه بخواهی چه نخواهی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you get what you pay for: هرچقدر پول بدی آش می خوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you get what you pay for: هرچقدر پول بدی آش می خوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what nerve: رو که نیست!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be rushed: هول شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

qss: Quick Security Setup رجوع شود به: W ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ravenclaw: نام یکی از گروه های آموزشی مدرسه �ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outdrink: to drink more ( alcohol ) than : بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck with: سربه سر کسی گذاشتن ( که شاید منجر ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck with: سربه سر کسی گذاشتن ( که شاید منجر ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck over: ظلم و تعدی کردن به، بدجنسی و بدرفتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck over: ظلم و تعدی کردن به، بدجنسی و بدرفتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stood firm: مصمم بودن و پایداری کردن ( با وجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restored order: بازگرداندن نظم، اصلاح روند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sober as a judge: سراسر هوشیار ( در مقابل مستی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shaky in one's principles: سست عنصر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roro: سامانه بارگیری و تخلیه بار کشتی، که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

driven out: ترک کردن - جایی - به اجبار و ناخواس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow raspberry: صدای حاصل از حرکت زبان بین لب های ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luck of the draw: The result of chance rather than so ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

making love: آمیزش. سکس، رابطه جنسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

making love: آمیزش. سکس، رابطه جنسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seven heaven: آخرین طبقه بهشت ( بیش تر در اسلام و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seven hell: آخرین بخش ( حلقه ) جهنم، که اشاره م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extra mile: سنگ تمام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get away with murder: قسر دررفتن چندان ترجمه مناسبی نیست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

punani: رقص جامائیکایی - اصطلاحاً : مهبل، آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poonani: اصطلاحی برای آلت جنسی زنان، کُس - ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

front bottom: اصطلاحی کودکانه برای اشاره به آلت ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poontang pie: واژن، مهبل، کُس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vag cake: A very great Vagina - مهبل ( آلت تن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infant formula: شیر خشک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seat reducer: تبدیل توالت فرنگی ( ایرانی به فرنگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

going back and forth: رفت وبرگشت، رفت وآمد، تردد، آمدوشد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

born on the wrong side of the blanket: فرزند خارج از ازدواج، متولد از پدر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give way sign: نشانه ( تابلو ) رعایت حق تقدم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead end: بدون آینده یا جای پیشرفت، عامیانه: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

googolplexian: ۱۰ به توان گوگول پلکس*، ده به توان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burn daylight: اتلاف وقت، آب در هاون کوبیدن، کار ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burn debridment: برداشت بافت مردهٔ پوست از جراحت - ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cause death by negligence: به دلیل سهل انگاری موجب مرگ کسی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dungarees: لباس کار دوبنده ( پیشبندی ) بیشتر؛ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take aim: نشانه گیری به سمت هدف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loaded with money: ( عامیانه ) خر پول

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judas kiss: اقدامی خیانت آمیز ( بویژه خیانت کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ribbit: قورقور قورباغه 🗯🐸

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ribbit: قورقور قورباغه 🗯🐸

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biathlete: شرکت کننده در مسابقات ورزشی بیاتلون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

q and a: پرسش و پاسخ Question and Answer

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throne: ( در اصطلاح عامیانه ) توالت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attributed to him: منتسب به او، مربوط به او، وابسته به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wraithlike: شبح وار، در سایه، زیرزیرکی و مخفیان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tgif: Thank God It's Friday اصطلاحا: هفته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کس ترم: اصطلاحی تحقیرآمیز و بی ادبانه به مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CIS: مخفف کلمه Cisgender، افرادی که هویت ...

١ سال پیش

مدال‌های نیما چوبین