نیما چوبین - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redskin: امروزه این عبارت در انگلیسی توهین آ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thca: اسید تتراهیدروکانابینول اسید ( THCA ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slowdown in production: کاهش تولید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brown as a berry: قهوه ای تیره، معمولا برای اشاره به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لاپایی: احتمالاً، اشاره به نوعی فعالیت جنسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لاپایی: احتمالاً، اشاره به نوعی فعالیت جنسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drop kick: کمابیش معادل: ( ضربه ) سرضرب والی ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pity taker: دل رحم، دلسوز، دل نازک و ترحم کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dick seat: صندلی تاشو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plant a dagger in one's heart: کسی را به شدت ناامید کردن خنجر به ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lgbtqia: مخفف کلمات: Lesbian همجنسگرا ( زن ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vanity plate: به پلاکی ( پلاک ماشین ) میگن که حرو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where was you: کجا بودی؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hegira: هر سفری به دلیل دوری از خطر و آسیب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty thirty: تفنگی که گلوله کالیبر ۳۰ با مرمی جر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hardtack: نوعی بسکوئیت یا نان سفت که فقط با آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penetrate: دوستان، ترجمه کردن چه ربطی به شعور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move in: وقتی آخرش with باشه، معنی هم خونه ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miss congeniality: Miss Congeniality / Mr. Congenialit ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرواژ: رعیت داری یا پادرم داری یا سرف داری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great distances: فواصل خیلی زیاد، فاصله قابل توجه ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watch: میشه یه تاکسی گیر بیاری تا من کیفم ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infinitive: یک عبارت مصدری

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infinitive: افعال ناقص عموماً - مصداق - مصدر سا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infinitive: برای ساخت شکل ماضی کامل یک فعل از H ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

فکر کنم یه اصطلاح بین گیمر هاست، ب ...

١٠ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

“Dung” slang meaning

١٠ ماه پیش

مدال‌های نیما چوبین