تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

INF به چیزی احتیاج داشتن یا خواهان داشتن چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مطابق نقشه پیش رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

آغاز کردن، شروع کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروپاشی، متلاشی شدن، فرو ریختن هم معنی fall apart و fall to pice

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مشتاقانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

very quickly and in a very short time

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

سریعا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

make off with درسته به معنی دزدیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

to steal something and take it away with you

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

با فعل become: یه شبه معروف شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

seems to continue forever

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( با اعدا ) فقط ( only )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

از دست دادن ( هم معنی miss )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

شناخته شده ( known by a lot of people )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

شهرت