پیشنهادهای آزاده (١٥,٠٥٠)
نوردهی بیش از حد به فیلم
رسوایی اشکار
element in a business which can have income
حاشیه فروش
حداکثر حاشیه فروش
صرف سهام عادی
صرف سهام ممتاز
استهلاک صرف اوراق قرضه دریافتنی
پرداخت پاداش به تناسب اوقات صرفه جوئی شده
اوراق قرضه با جایزه
جایزه فضیلت
friendly person
عقل درست و حسابی نداری
ضرب کننده ی همفرودی، ضرب کننده ی احتمال نوعی ضرب کننده که بر اساس این نظریه کار می کند که احتمال وقوع همزمان دو رویداد مسقل متناسب با حاصلضرب احتمال ...
مدار همفرودی، شمارشگر همفرودی، دریچه ی همفرودی مداری که فقط هنگامی پالس مشخصی در خروجی تولید می کند که تعداد معینی با ترکیب از دو یا چند پایانه ی ورو ...
انتخاب جریان - همفرودی انتخاب یک سلول مغناطیسی از حافظه ی کامپیوتری به منظور خواندن یا نوشتن ار طریق اعمال همزمان دو یا چند جریان .
اتلاف همفرودی از دست رفتن شمارشها به دلیل وقوع رویدادهای یوننده در فواصل زمانی کوچکتر از حد تفکیک زمانی سیستم شمارشگر .
دروازه همزمان
خاک های قیراندود و بیتومینوزدار را گویند
be an alcoholic
علامت سئوال = ؟
فضله سمور ابی
one who pricks lightly
hater
cannot take air into the lungs
شوخی خوش مزگی بذله گویی
بلیط فروش
هزینه ( یا ) مبلغ کرایه
لطیفه
صفت 1 - سرگرم کننده، ( در مورد اشخاص ) خوشمزه، بامزه، لوده، شوخ 2 - خنده آور، فرح بخش، مسرورکننده، مسرت بخش
doing something that one enjoys
مدیر بنگاه کفن و دفن
پناهگاه موقتی استراحتگاه بی خطر
بیلچه باغبانی
brawl with soldiers
participant in a minor fight
سگک کمربند
got his hands dirty
تار کثیف در پارچه
پود کثیف در پارچه
تار چله کثیف در پارچه
( مردانه و پسرانه ) پیراهن خواب
unusual experience
( در کشتی و اتومبیل و غیره ) چیزهایی که از فلز آبدیده ساخته شده و باید با مالش براق نگاه داشته شوند
city in east sussex ( england )
something which brightens
سطح روشنایی
بریانتین ( روغن موی سر ) نوعی پارچه ی براق ( از پشم نرم و پنبه )
act of hugging
synthetic fabric