پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
فکر کنم غروب خانه می مانم . هر جور که راحتی
توافق نامه مناسب همه اعضای تیم مذاکره کننده است.
باید بیشتر رنگ قرمز بر تن کنید - به شما می آید.
دامن های کوتاه واقعا به من نمی آیند.
فردی که در دادگاه دادخواست ارائه می دهد.
کیفیت درست یا مناسب بودن.
او یک دادخواست علیه شرکت به دلیل اخراج ناعادلانه تنظیم کرد.
گروه محیط زیستی یک دادخواست برای توقف ساخت کارخانه جدید ارائه داد.
قرمز بهت میاد
چهار تا کارت از یک خال
مسلما اشتباهی رخ داده است ( بدیهی است که اشتباهی صورت گرفته است )
تابلوهه ی چیزی مزاحمته. obviously= تابلوهه، ضایع هستش که . . .
آخر شب بود.
متاسفم برای دیر کردنم
من دیر بیدار شدم.
من فکر می کنم جودی در اواخر بیست ( سالگیش ) باشد.
این در اواخر قرن نوزدهم ساخته شد.
دیروقت فیلم خوبی ( در تلویزیون ) نشان می دهند.
اواخر سال گذشته اتفاق افتاد.
اواخر ماه مارس
ببخشید دیر کردم.
من ساعت سه یک جلسه دارم بنابراین نمیتوانم زیاد بمانم.
مقابله و ایستادگی با زجر ( ظلم )
خواهرم دارد می آید که یک ماه بماند.
ما قول دادیم که تا ابد با هم دوست بمانیم.
دیروز چه اتفاقی برایت افتاد؟
حادثه روی بزرگراه اتفاق افتاد.
رویداد نادری در آسمان رخ داد.
جلسه ساعت ۳ برگزار می شود.
کنسرت در پارک برگزار می شود.
المپیک در توکیو برگزار شد.
بعداً فاش شد که او دروغ می گفت.
در جلسه چه گذشت؟
فاجعه ای دچارِ روستا شد.
بدشانسی به او رو کرد
به ذهن کسی رسیدن
از این مکان کسل کننده متنفرم.
اون در مورد قوانین جدید احساس سردرگمی می کنه.
امروز احساس عالی دارم!
احساس مریضی می کنی؟
من هوس شنا کردم.
چشم های من واقعا احساس سوزش دارد.
چه احساسی داری از اینکه داری به شهر دیگری نقل مکان می کنی؟
من فکر میکنم باید برای کمک به او تلاش بیشتری بکنم.
او انقدر بی ادب بود که دوست داشتم به صورتش سیلی بزنم.
امروز حسش نیست.
من حس می کنم که درست می گویم.
من حس می کنم که درست می گویم.
آرام به نظر می رسد
من احساسش میکنم