پیشنهادهای آزاده (١٣,١٢٧)
hater
cannot take air into the lungs
شوخی خوش مزگی بذله گویی
بلیط فروش
هزینه ( یا ) مبلغ کرایه
لطیفه
صفت 1 - سرگرم کننده، ( در مورد اشخاص ) خوشمزه، بامزه، لوده، شوخ 2 - خنده آور، فرح بخش، مسرورکننده، مسرت بخش
doing something that one enjoys
مدیر بنگاه کفن و دفن
پناهگاه موقتی استراحتگاه بی خطر
بیلچه باغبانی
brawl with soldiers
participant in a minor fight
سگک کمربند
got his hands dirty
تار کثیف در پارچه
پود کثیف در پارچه
تار چله کثیف در پارچه
( مردانه و پسرانه ) پیراهن خواب
unusual experience
( در کشتی و اتومبیل و غیره ) چیزهایی که از فلز آبدیده ساخته شده و باید با مالش براق نگاه داشته شوند
city in east sussex ( england )
something which brightens
سطح روشنایی
بریانتین ( روغن موی سر ) نوعی پارچه ی براق ( از پشم نرم و پنبه )
act of hugging
synthetic fabric
لیف مصنوعی
نویز مصنوعی
پوست /چرم خوک
خوک صفت خوک مانند پرخور، آزمند
( پزشکی - دارای انگشتان پا که به داخل خمیده اند ) پا کفتری
( گیاه شناسی ) تاج خروس گسترده
خوک وار با هم جمع شدن توی هم پیچیدن
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
سطل چوبی ( دسته دراز )
شکار خوک وحشی ( به ویژه با نیزه و از روی اسب )
خودسرانه از روی کله شقی
خوراک نیمه هضم شده ای که کبوتر از چینه دان خود دراورده به جوجه های خود میدهد
خوک منشی/صفتی ناپاکی خودسری
گرو گذاشتن
پسر و دختر دوقلو
از روی خوک منشی
( رقص و اسکی روی یخ ) پرش به هوا و به هم زدن پاها
( فلزکاری ) بستر شمش ریزی قالب شنی شن ویژه ریخته گری اهن
سر به زیر ملایم بی کینه نرم
گنداب اشپزخانه که به خوکها میدهند
در کثافت زیست کردن با هم مثل خوک زندگی کردن
رنگیزه دار ( صفت )
شاهین کوچک امریکایی