پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٠٠٣)

بازدید
١٤,٠١٠
پیشنهاد
٠

بعضی از اعضای fireflies که با اون هم خدمتی بودند در آن ساختمتان دستگیر شدند.

پیشنهاد
٠

ثبت نام کنندگان قادر بودند که از میان متقاضی های فراوان بهترین ها را برگزینند.

پیشنهاد
٠

مادر از جمع و جور کردن ریخت و پاش های بچه ها خسته شده بود

پیشنهاد
٠

او حق انتخاب بین بهترین دانشگاه ها رو داره.

پیشنهاد
٠

متاسفم. از باقی اسب های خوب می تونی انتخاب کنی.

پیشنهاد
٠

از باقی اسب های خوب می تونی انتخاب کنی.

پیشنهاد
٠

می تونی از هر هدیه ی روی میز انتخاب کنی/ حق انتخاب هر هدیه ای که روی میز هست رو داری.

پیشنهاد
٠

قبل از شروع نمایش، بهترین صندلی ها رو انتخاب کن.

پیشنهاد
٠

زود بیا تا بتونی دسر مورد علاقه ات رو انتخاب کنی.

پیشنهاد
٠

از قفسه هر کدومو می خوای بردار.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

وظیفه شما . . . . job به معنای وظیفه هم میشود بکار برد

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

او در خوردن هله هوله زیاده روی کرد binge=زیاده روی کردن ( بیشتر در مورد خوردنی ها ) - افراط کردن ( با حرف اضافه on )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دچار زیاده روی شدن در یک فعالیت

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

او در بستنی زیاده روی کرد binge= زیاده روی کردن ( بیشتر در مورد خوردنی ها ) - افراط کردن ( با حرف اضافه on )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

شکار خودرو یا جستجوی جدی برای خودرو hunting=جستجویی جدی و با انگیزه برای چیزی مثل ماشین خانه کار

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

راهکار های مطمئن ، مجرب

پیشنهاد
٠

سعی کردم مطالعه ای هم در اوقات فراغت خود داشته باشم

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

تلاش کردم

پیشنهاد
٠

کل شب داشت پشت سر هم ماری می کشید. chief ( اسلنگ – مواد مخدر یا سیگار ) : در فرهنگ خیابونی یا هیپ هاپ، *to chief* یعنی کشیدن ماری جوانا یا سیگار، مخ ...

پیشنهاد
٠

نخواه رئیس بازی دربیاری سر من! chief ( محاوره ای – طنز یا استعاری ) : گاهی به صورت طنز برای اشاره به رفتار رئیس مآبانه یا کنترل گرانه

پیشنهاد
٠

اون گروه رو از دل جنگل هدایت کرد. chief ( نادر – رهبری کردن ) : در متون قدیمی یا ادبی، گاهی به معنای هدایت یا فرماندهی کردن استفاده شده

پیشنهاد
٠

دیروز چند تا آهنگ اسپانیایی خیلی قشنگ گوش دادم. معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شی ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ماشین باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ماشین باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ماشین باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه ماشین باحالی! معنی های دیگر neat در زبان محاوره ای: - زیبا - قشنگ - جذاب - فوق العاده/عالی - باحال/جالب - شیک - خوب

پیشنهاد
٠

میزش همیشه خیلی مرتب و منظمه.

پیشنهاد
٠

لطفاً سعی کن دستخطت رو مرتب نگه داری.

پیشنهاد
٠

اون ماشینش رو خیلی تمیز نگه می داره.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسکاچ بدون یخ neat در مورد مشروب، بدون یخ

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوست من باحاله neat = آدم باحال

پیشنهاد
٠

او تمیزترین شخصی است که تا به حال دیده ام چون میز کار او همیشه تمیز است

پیشنهاد
٠

رئیس کاملاً به من اعتماد دارد و او هر قصه قدیمی را که از خودم در می آورم ، باور می کند.

پیشنهاد
٠

شما نمی توانید قول بودجه مالی که دیروز داده اید را انکار کنید ( زیر سیبیلی رد کنید ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

او غرورش را زیر پا میگذارد

پیشنهاد
٠

تعجبی ندارد که این بهانه بیش از حد برای آنها قابل باور/پذیرفتن باشد

پیشنهاد
٠

داستانش را به سختی باور کردم

پیشنهاد
٠

آیا آنها فکر می کنند که ما اینقدر احمق هستیم که آن را باور کنیم؟

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

آیا واقعاً موجودات فضایی وجود دارند؟

پیشنهاد
١

جو لیبرالی که در مدت دوره ریاست جمهوری اش وجود داشت.

پیشنهاد
٠

حیواناتی {که} در گذشته دور زندگی می کردند ( وجود داشتند. )

پیشنهاد
٠

وجود زندگی روی مریخ هنوز ثابت نشده است. وجود حیات در مریخ هنوز اثبات نشده است

پیشنهاد
٠

هنوز در کشور فقر وجود دارد

پیشنهاد
٠

او مجبور بود با یک درآمد کم به حیات خود ادامه بدهد.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

او یک زن توانا است.

پیشنهاد
٠

من قادر به انجامش هستم.