پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
٣,٦٧٨
٢ سال پیش
٠
entrust sb with sth
٢ سال پیش
٠
محول کردن کاری به کسی
٢ سال پیش
٧
یکه خورده
٢ سال پیش
١
طاقت فرسا، آزاردهنده
٢ سال پیش
٠
وابسته بودن به
٢ سال پیش
٢
good - tempered
٢ سال پیش
-١
sunken
٢ سال پیش
٠
گود افتاده
٢ سال پیش
٠
Barrow
٢ سال پیش
٠
hawker
٢ سال پیش
٠
Trolley
٢ سال پیش
٣
trolley
٢ سال پیش
٢
پناه بردن به موقع نیاز رجوع کردن به موقع نیاز
٢ سال پیش
٨
رویداد احتمالی رویداد پیش بینی نشده
٢ سال پیش
١
اتفاق ، رویداد
٢ سال پیش
٠
grow near
٢ سال پیش
١
speak ill of
٢ سال پیش
٠
speak ill of
٢ سال پیش
٠
come up
٢ سال پیش
١٤
هدف گذاری کردن بر
٢ سال پیش
٠
call for sth
٢ سال پیش
١٤
خواستار چیزی بودن
٢ سال پیش
٣
به صورت پیوسته ، بی وقفه
٢ سال پیش
١
off the record
٢ سال پیش
٠
ingrained
٢ سال پیش
٠
homeless
٢ سال پیش
٠
تسلیت و همدردی
٢ سال پیش
٠
اینکه نمیخوای کسی رو اذیت کنی
٢ سال پیش
٠
بخواهی کسی را اذیت کنی
٢ سال پیش
٢
خودنمایانه
٢ سال پیش
٠
attentive
٢ سال پیش
٣
About
٢ سال پیش
٢
تنظیم شده، تدوین شده
٢ سال پیش
١
come of age
٢ سال پیش
٠
come of age
٢ سال پیش
٠
circuitous
٢ سال پیش
٢
به صورت کجکی رفتن
٢ سال پیش
٧
خاطر جمع
٢ سال پیش
٠
in view of
٢ سال پیش
٠
شروع یا ادامه دادن کاری
٢ سال پیش
٠
Be done with it
٢ سال پیش
٠
infirmity
٢ سال پیش
٣
مربوط به آرتروز
٢ سال پیش
١
craggy
٢ سال پیش
١
wick
٢ سال پیش
٢
rickety slack
٢ سال پیش
١
Guttering chute
٢ سال پیش
١
Revive
٢ سال پیش
١
be of the opinion that عقیده داشتن به اینکه معتقد بودن به اینکه
٢ سال پیش
١
انجام وظیفه