آرمین مظاهری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up: آزمون جبرانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

authority: اجازه رسمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authority: اجازه رسمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wild: پرهیجان enjoyable ( در هنگام توصیف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parent: parent company شرکت اصلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispiriting: دلسرد کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispiriting: دلسرد کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revelation: افشا گری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eco: وابسته به محیط زیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eco: وابسته به محیط زیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

base: مستقر شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

base: مستقر شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prospective parents: والدین منتظر فرزند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospective parents: والدین منتظر فرزند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adoptee: بچه ای که به سرپرستی گرفته می شود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adoptee: بچه ای که به سرپرستی گرفته می شود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sack: اخراجی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the sack: اخراجی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go on strike: اعتصاب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thriving: بسیار موفق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

landfill: محل دفن زباله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

landfill: محل دفن زباله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forever: زمان زیاد - مثال: It's taking for ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forever: زمان زیاد - مثال: It's taking for ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

carpool: به صورت گروهی و با یک اتومبیل ( به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethnic: قوم ( اسم )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnic: قوم ( اسم )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my apologies: معذرت میخوام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my apologies: معذرت میخوام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run into: به طور تصادفی ملاقات کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trivia: اطلاعات مفصل ( پر از جزئیات )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivia: اطلاعات مفصل ( پر از جزئیات )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appreciation: حس خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciation: حس خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compose: آهنگ ساختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compose: آهنگ ساختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get through: به پایان رساندن یک تجربه یا دوره نا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instructor: مربی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extreme sports: ورزش های هیجان انگیز و پرخطر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extreme sports: ورزش های هیجان انگیز و پرخطر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strike out on my own: مستقل شدن از دیگران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike out on my own: مستقل شدن از دیگران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philly: ایالت فیلادلفیا آمریکا ( در محاورات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equate: معادل دانستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equate: معادل دانستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broken down: اگر وسایل نقلیه مانند اتومبیل، وانت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

broken: اگر وسایل نقلیه مانند اتومبیل، وانت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tv dinner: غذای آماده ( صرفا نیاز به گرم کردن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cook from scratch: آشپزی بدون نیاز به دستور پخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cook from scratch: آشپزی بدون نیاز به دستور پخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go viral: به سرعت فراگیر شدن در فضای مجازی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

utility pole: تیرهای شهری ( تیر برق، تیر تلفن و . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utility pole: تیرهای شهری ( تیر برق، تیر تلفن و . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonprofit: خیریه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraudster: متقلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fake: جعلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earl: دارای مرتبه بالای اجتماعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earl: دارای مرتبه بالای اجتماعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

passage: قطعه ای از متن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

front man: طرف صوری ( فرد متظاهر )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

front man: طرف صوری ( فرد متظاهر )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bridge: کم کردن یا حذف فاصله بین دو چیز [فع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orient: جهت دهی کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take sb on: استخدام کردن

١٠ ماه پیش

مدال‌های آرمین مظاهری