آرمین مظاهری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

labrador: نوعی سگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doom: محکوم بودن به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im afraid: متاسفم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it seems to me: اینطور به نظرم میاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's up to me: به خودم بستگی داره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm not bothered: اهمیت نمیدهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm not bothered about: به . . . اهمیت نمیدم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

togo: مانده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you seem miles away: به نظر خیلی پرت میای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reconstructionist: نواندیش. کسی که به ایجاد بنیان های ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

private ownership: مالکیت خصوصی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reactive: آدم منفعل. منظور آدمی است که مدام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reactive: آدم منفعل. منظور آدمی است که مدام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pastor: کشیش کلیسای پروتستان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pastor: کشیش کلیسای پروتستان

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degradation: [مهندسی مکانیک و مواد] افت خواص

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fattening: چاق کننده Likely to make you fat

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stock: stock در آشپزی شامل آب گوشت، ماهی، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

off: کاهش قیمت ( متداول در فروشگاه ها )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restless night: شبی که نتوان در آن به خوبی خوابید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happen to: صورت گرفتن عملی به طور اتفاقی مثال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

extreme sport: ورزش هیجان انگیز و پرخطر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ravioli: پاستای ایتالیایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ravioli: پاستای ایتالیایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accomplish: دستاورد داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: ناپدید شدن مثال: I hope the stain ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lock out: پشت درب ماندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inland: به طرف خشکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elegant: موزون و زیبا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a great deal: خیلی زیاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

landsat: ماهواره تحقیقاتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parcel: بسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

operating theatre: اتاق عمل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remit: وظیفه شغلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of bounds: ورود ممنوع

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decency: آداب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ship: ارسال محموله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do you care: آیا برات مهمه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perm: فر کردن مو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jail: بازداشتگاه ( مخصوص مجازات های کوتا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deliberately: با برنامه ( با نقشه قبلی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suspect: مظنون ( اسم )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the defence: وکلای متهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reach an agreement: به توافق رسیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concierge: مسئول راهنمایی مسافران در هتل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dumb: احمقانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

customs and immigration: بخش گمرکی مهاجرت ( در فرودگاه یا . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garage: پارکینگ خودرو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come by: دیدار کوتاهی داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break the mould: هنجارشکنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bet: گزینه مطلوب ( در مکالمه ) Your bes ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marvellous: معرکه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ground: زمین ورزشی مثلا ( A football groun ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

authority: اجازه رسمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parent: parent company شرکت اصلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispiriting: دلسرد کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eco: وابسته به محیط زیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

base: مستقر شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospective parents: والدین منتظر فرزند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adoptee: بچه ای که به سرپرستی گرفته می شود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the sack: اخراجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

landfill: محل دفن زباله

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forever: زمان زیاد - مثال: It's taking for ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethnic: قوم ( اسم )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnic: قوم ( اسم )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my apologies: معذرت میخوام

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trivia: اطلاعات مفصل ( پر از جزئیات )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appreciation: حس خوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciation: حس خوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compose: آهنگ ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike out on my own: مستقل شدن از دیگران

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philly: ایالت فیلادلفیا آمریکا ( در محاورات ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equate: معادل دانستن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cook from scratch: آشپزی بدون نیاز به دستور پخت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraudster: متقلب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earl: دارای مرتبه بالای اجتماعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

front man: طرف صوری ( فرد متظاهر )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

front man: طرف صوری ( فرد متظاهر )

٤ ماه پیش

مدال‌های آرمین مظاهری