آرمین مظاهری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bridge: کم کردن یا حذف فاصله بین دو چیز [فع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

can you make it: آیا می تونی بیای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it seems to me: اینطور به نظرم میاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

care about: اهمیت دادن به

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stock: stock در آشپزی شامل آب گوشت، ماهی، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lie in: بیشتر در رختخواب ماندن I always hav ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sleep like a log: log در اینجا به معنی کنده درخت ( تن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

boot: صندوق عقب اتومبیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bitterly cold: بسیار سرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

extreme sport: ورزش هیجان انگیز و پرخطر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

expedition: سفر تحقیقاتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

accomplish: دستاورد داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trouble: دردسر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

coach: اتوبوس مسافرتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get in: رسیدن ( اتوبوس، قطار و . . . )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

connecting flight: پرواز اتصال دهنده ( تعویض هواپیما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn up: رسیدن ( به مکانی مشخص )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meant to: قرار بود که

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lock out: پشت درب ماندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fascinating: بسیار جذاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hike: پیاده روی طولانی ( کوه، جنگل و . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

depend on: depend on دو معنی دارد: 1 - وابسته ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

capsule wardrobe: گنجه ای از لباس های به روز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outfit: ست کامل لباس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn: رسیدن به سن خاص My son's just turne ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

parcel: بسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

operating theatre: اتاق عمل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

break: زمان استراحت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come up with: 1 - به نتیجه ای رسیدن 2 - تامین کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perm: فر کردن مو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jail: بازداشتگاه ( مخصوص مجازات های کوتا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deliberately: با برنامه ( با نقشه قبلی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

suspect: مظنون ( اسم )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

front desk: میز پذیرش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

concierge: مسئول راهنمایی مسافران در هتل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

over to you: نوبت شماست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stuff: کار ( فعالیت های مختلف )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cant help: can't help=can't avoid مثال: I can ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come by: دیدار کوتاهی داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come down: ختم شدن به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bet: گزینه مطلوب ( در مکالمه ) Your bes ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

on display: در معرض نمایش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

develop a film: ظاهر کردن عکس از فیلم دوربین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mock: شبیه سازی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

athletics: مسابقه دو و میدانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outstanding: فوق العاده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sheer: بزرگ ( اندازه، حجم، وزن و . . . )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wild: پرهیجان enjoyable ( در هنگام توصیف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go on strike: اعتصاب کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

landfill: محل دفن زباله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

carpool: به صورت گروهی و با یک اتومبیل ( به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run into: به طور تصادفی ملاقات کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get through: به پایان رساندن یک تجربه یا دوره نا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

broken: اگر وسایل نقلیه مانند اتومبیل، وانت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

passage: قطعه ای از متن

٤ ماه پیش

مدال‌های آرمین مظاهری