پیشنهادهای Angel (٣١٣)
بابا قسم به هرکی میپرستید یا نمی پرستید وقتی توی این دیکشنری سرچ میکنید PC اولین چیزی که خود دیکشنری ترجمع کرده نوشته "کامپیوتر شخصی" این قسمت نظرات ...
allons - y ( فرانسوی ) به معنای بیا بریم ( let's go )
من درک نمیکنم چرا وقتی یک معنی در معانی کلمه از طرف خود این دیکشنری ذکر شده بعضی از شماها لازم میدونید که دوباره در بخش پیشنهاد کاربران همون رو مطرح ...
خروشان wuthering waves : امواج خروشان
رجوع شود به roil متلاطم و آشفته
گذشته mete رجوع شود به mete مقرر کردن
جمع impetus بمعنای انگیزه ، مشوق انگیزه ها، مشوق ها رجوع شود به impetus
"A race of wiery, bipedal amphibians from the planet Arbeia, also known as "Fishmen ماهی - سان، انسان ماهی نما ، نیم انسان دریایی
قابلیت نظارت، نظارت پذیری
مخفف low fidelity بمعنای "با وضوح پایین" سبکی از موسیقی که با عیب ونقص هایی عمدی ضبط میشود مثل صداهای محیطی یا صدای زمزمه های آهسته یا هرگونه عیب و ن ...
In short, a trust - free system does not abandon the trust aspect at all میتوان بمعنی "کاملاً قابل اعتماد" ترجمه کرد
در بعضی جاها با توجه به محتوای متن میتوان بمعنای "ممیزی" نیز ترجمه شود
[کامپیوتر] نظارت بیشتر دلالت بر اعطای دسترسی از طریق نظارت و بررسی دارد. اما بطور کلی میتوان کلمه "نظارت" را معادل فارسی مناسبی برای این کلمه دانست. ...
Photoplethysmogram is an optical technique used to measure blood volume changes یک روش اندازه گیری تغییرات حجم خون
کاستلا نوعی کیک اسفنجی ژاپنی
رجوع شود به surreal ، شکل اسمی surreal فراواقعیت گرایی
رجوع شود به persuade : )
لکه دار شده، کثیف گذشته sully رجوع شود به sully
اصطلاح هست و یه چیزی تو مایه های care to explain میشه گفت "لطفاً توضیح بده" یا " میشه بگی . . . ؟" یا هرچیزی توی این مایه ها جوابه
[عامیانه، آمریکا] the perineum a stupid or contemptible man a penis, especially one characterized as being short and thick 1 - فاصله میان مقعد و آلت ...
مونوگرام شده، مزین به حروف اول اسم، دارای نشانی حاوی حروف اول اسم مثال : a momogrammed fork/necklace یک چنگال/گردنبند مزین به حرف اول اسم شخص یا سازن ...
displaying excessive or prejudiced support for one's own cause or group, in particular showing male prejudice against women میهن پرستی درسته اما در خ ...
رجوع شود به natter یاوه گو، یاوه گویی
اکسنچر ( به انگلیسی: Accenture ) شرکت چندملیتی خدمات حرفه ای است، که در زمینه ارائه خدمات فناوری، مشاوره اطلاعاتی، مشاور مدیریت، خدمات مدیریت شده، بر ...
Related to bubble bubbly and delicious بادکنکی، حبابی ترکیبی از کلمه bubbly و delicious به معنای بادکنکی و خوشمزه
Hot, cute, sexy جذاب، خفن، سکسی، تو دل برو
[کامپیوتر] نام یک ابزار طراحی نمودار UML این ابزار open source یا منبع باز است و به زبان جاوا پیاده سازی شده و بسیار سبک و ساده می باشد
اهریمنی، شیطانی
با هم بودن، دل کسی را به دست آوردن ( کمتر متعارف ) ، رابطه داشتن، تحسین برانگیز شدن توسط یک شخص، ( خودمانی ) گاهی به معنای داشتن رابطه جنسی مثال : If ...
پچ پچ کردن چرند گفتن وراجی کردن
توانا گرا ، غیرمعلول گرا رجوع شود به ableism
نوعی چای طبیعی
کدوم شهرها موهای همدیگر رو میکشن؟!
نسخه پیش از تجاری سازی، نسخه پیش از فروش یا قبل مارکت
/ʃvɪts/ اسم : سونا یا حمام بخار فعل : عرق کردن مثال : I'm already schvitzing like crazy here. Let's call it a night همین الانم کلی عرق کردم. بیا امش ...
به معنای جغد هم هست
نوعی آلت موسیقی ژاپنی شبیه به سه تار
منحرف معنای صحیح این لغت چیزی هست که Mahdi بهش اشاره کرده. در واقع این کلمه به معنای منحرف هست که کلمه انگلیسی pervert حق مطلب رو به نظرم در مورد مف ...
نخواستنی، بی ریخت و بد شکل منفی flashy - رجوع شود به flashy flashy به معنای خواستنی و پر زرق و برق unflashy که حالت منفی می باشد به معنای نخواستنی
مراجعه شود به giddy صفت تفضیلی از giddy به معنای گیج تر
نوعی سوپ نودل ژاپنی
( transitive, intransitive ) To make an inadequate commitment; to commit ( oneself to ) too little ( of ) . میشه گفت کم کاری
[کامپیوتر] این کلمه نباید با overlapping اشتباه گرفته شود، میتوان گفت interleave به گونه ای مداخله است اما overlap شراکت و مشترک شدن است بعنوان مثال ...
می تونیم با تقریب مناسبی بگیم معادل insider هست به معنای نفوذی نفوذی کسی که از حق دسترسی قانونی خود برای انجام امور غیرقانونی یا مخرب استفاده میکند
رجوع شود به gung ho بمعنای بسیار پرتمایل، بسیار مشتاق
جمع wuss به معنای بی عرضه ها، ضعیف ها رجوع شود به wuss
گذشته rewind بازگردانی شده رجوع شود به rewind
Short form of "internet etiquette شکل کوتاه شده ی internet etiquette که همانطور که دوستان گفتند میشه آداب اینترنتی یا آداب معاشرت اینترنتی
[Computer] ( of a process or interface ) functioning without the user being aware of its presence میشه گفت ناپیدا برای باقیِ لایه ها، مثلاً لایه ارت ...
برگزار کننده، مسئول برگزاری