پیشنهادهای امین افخم (٧١)
داوری به زمان توان کرد ( جمله ای از کتاب بُن دَهِش که معادل خوبی برای این اصطلاح انگلیسی است )
سازش پذیر
پیه گاو، روغن گاو
بازگفت؛ ( نظریه، دیدگاه، مسئله ) تدوین، صورتبندی، تبیین، بیان، ابراز، اظهار
روغن سویا
سیر تاریخی، روند تاریخی، جریانِ تاریخی، فرآیندِ تاریخی
پرسش دشوار، مسئلۀ دشوار؛ پرسش مشکل ساز، پرسش پیچیده؛ مسئلۀ پردردسر، مسئلۀپیچیده، مسئلۀ غامض، مسئلۀ بغرنج، موضوع پیچیده
( شخص، نگاه ) مرموز، اسرارآمیز؛ ( علت، زندگی ) مبهم، نامعلوم، ناشناخته، غیرقابل فهم، توضیح ناپذیر
( دولت، حکومت، اتحاد، صلح یا نقشه ) آشفتن، آشفته کردن، شکاف ایجاد کردن، در هم ریختن، تجزیه کردن، شکستن
بهره کشی از کودکان، کارِ کودکان، به کار گماردنِ کودکان
پنجاهه ای، پنطیکاستی مرتبط با عید پنجاهه یا خمسین یهودیان، مبتنی بر حلول روح القدس بر حواریون یا مسیحیان
غیر جنجالی
رنج زایمان
معنویت بخشیدن، روحانیت بخشیدن، جنبۀ معنوی دادن به، جنبۀ روحانی دادن به
ناآشکار، ناگفته، نانمایان، پنهان، نهفته
خطابگری
ناگهان آشکار شدن، ناگهان پدیدار شدن، به وقع پیوستن
supervenience: ابتنا، فراآیی، فرارویدادگی؛ وابستگیِ وجودیِ یک سطح به سطح دیگر که معمولاً در فلسفۀ ذهن و اخلاق بیانگر رابطۀ وابستگیِ فروکاست ناپذیرِ و ...
تحت کنترلِ . . . . بودن، زیرِ مهارِ. . . بودن، در بندِ. . . بودن
ارتباط دوسویه، رابطه مندی، همپیوندی، همبستگی
کاهن ارشد معبد و مفسر رازهای مقدس در یونان باستان و آیین عرفانی اِلئوسی؛کاهن رازخوان، قدسی نما، رازخوان، رازگشا
میان دینی، بین دینی/ بین ادیانی، میان ادیانی
استدلال بین کتاب مقدسی، استدلال بینامتن مقدسی؛ هم اندیشی بینامتنی؛ هم اندیشی متن مقدس محور: مشارکت کنندگان از ادیان مختلف را دعوت می کند در جلسات مدا ...
کتاب مقدسی، متن مقدسی، کُراسی؛ مُصحَفی، متن دینی
قالبِ ذهنی، دستگاه فکری، عادات فکری، فضای فکری، ذهنیات
بسترزُدایی، جداسازی، گسست، ریشه کنی، از جاکنی
خودبازنگر، خودبازنگرانه
هنجارگرا، هنجارگذار، هنجاربنیاد؛ تجویزی، دستوری
( طرح، سؤال، نقشه، پاسخ ) غیرمنصفانه، تند، بی ملاحظه؛ با تنگ نظری؛ خشونت آمیز، خسیسانه
بیانگر، بیانگرانه، گویا، بازگوینده، اظهاری زبانِ حال، حالت نما؛ پُرمعنا ( زبانشناسی ) عاطفی
به خاطرِ. . . ، به دلیلِ. . .
اجرا، اِعمال، کاربست
طرز استدلال. شیوۀ استدلال. روش استدلال، شیوۀ دلیل آوری، خط مشی
رسانش پذیری
نهان، ناآشکار، ناگفته، ناپیدا، پوشیده
تاریخ اندیشه
انجامگر، گفتارکرداری، گفتۀکرداری
( در فلسفه و روانشناسی ) : فکر، تعقل، اندیشه؛ عقل ورزی، اندیشه ورزی. ( در فلسفۀ افلاطون ) : عقل کلی، عقل بسیط
چارچوب زدایی
گفت - کُنشی ( از کتاب فرهنگ علوم انسانی داریوش آشوری ) گفتارورزی ( از کتاب فرهنگ جامع انسان شناسی اجتماعی و فرهنگی )
آشکار، نمایان، پدیدار، ؛ ظاهری؛ نمایشی، نمایشگرانه
موسیقی عبادی، موسیقی نیایشی، آهنگ دینی
خودتفسیرگر، خودتفسیرکننده
تلاش کردن ( برای رسیدن به اهداف بسیار بلندپروازانه ) . با تمام توان کوشش کردن.
قدرت اقناعی، توان ترغیبی، قدرت ترغیب، شوق انگیزی، وادارندگی.
در جستجوی حقیقت
عقل استدلالی، عقل نظری
جهان آینده، جهان پیش رو
کشیشِ زن. عنوان رسمی برای زنی که در کلیسای مسیحیِ انگلیکن به مقامِ کشیشی منصوب شده است.