ترجمههای samir_8203 (٢٢)
کلمات "better" و "faster" صفت های تفضیلی اند
هرچند اون پنج سال تمرین میکرده ( هنوز ) نسبت به بقیه یه مبتدیه
اون به نسبت یلی خوب داره پیش میره ( نسبت به سال پیش ) ولی باید خیلی سخت تر کار کنه
معنی سلیس تر: از این رستوران فست فودی انتظار میرود خدمات سریع ارائه دهند
هر دو لباس از روی یک الگو ساخته ( یا دوخته ) شده
قوطی های فلزی را در سطل آشغال نیندازید آنها میتوانند بازیافت شوند ( میتونیم "آنها قابل بازیافت هستند" ترجمه کنیم )
بعد جشن خیلی آشغال کف خیابون ریخته شده بود
او وقتی خبر تصادف شوهرش به گوشش رسید به طرز عجیبی بی حال شده بود
به همین خاطر است که اقدام اولیه باید بزرگتر ( میشه "بهتر" هم معنی کرد ) از اقدام ثانویه باشد
امیدوارم بتوانم در این باره به راز داری شما متکی باشم ( همون حساب باز کنم عامیانه خودمون هم میشه )
چون تمام خواهر برادر هایش از او بزرگتر بودند او اغلب کسی را به عنوان کودک برای بازی ( میتونه همبازی بودن معنی شه ) نداشت
سخنرانی جالب روز ها و شب های کوتاهی می سازد
یه کت خوب از قبل دارم نیازی به ( خریدن ) یکی دیگه نیست
قطار قبل از اینکه من به ایستگاه برسم رفته بود
حسش نیست این فیلم رو ببینم چون قبلا دیدم
فوجی موری وقتی کسی را میبیند به او به عنوان یک فرد خشن نگاه میکند
به این که بقیه قرار است چه کار کنند فکر کرده ای؟
قبل از تصمیم گیری به وقت بیشتری ( برای برسی بیشتر ) نیاز دارم
کودک بلوک ها ( ی بازی اش ) را با توجه به شکل و رنگ مرتب کرد