تاریخ
٢ سال پیش
متن
The words "better" and "faster" are comparatives.
دیدگاه
٠

کلمات "better" و "faster" صفت های تفضیلی اند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Although she has been training for five years, she is a comparative beginner.
دیدگاه

هرچند اون پنج سال تمرین میکرده ( هنوز ) نسبت به بقیه یه مبتدیه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
From a comparative point of view, he's doing very well--much better than last year--but he needs to work much harder.
دیدگاه

اون به نسبت یلی خوب داره پیش میره ( نسبت به سال پیش ) ولی باید خیلی سخت تر کار کنه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Prompt service is expected in a fast food restaurant.
دیدگاه
١

معنی سلیس تر: از این رستوران فست فودی انتظار میرود خدمات سریع ارائه دهند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Both dresses were made from the same pattern.
دیدگاه
٧

هر دو لباس از روی یک الگو ساخته ( یا دوخته ) شده

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Don't put metal cans in the garbage; they can be recycled.
دیدگاه
١٣

قوطی های فلزی را در سطل آشغال نیندازید آنها میتوانند بازیافت شوند ( میتونیم "آنها قابل بازیافت هستند" ترجمه کنیم )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
There was a lot of garbage in the streets after the festival.
دیدگاه
١٠

بعد جشن خیلی آشغال کف خیابون ریخته شده بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She was surprisingly passive when she was told the news of her husband's accident.
دیدگاه
٩

او وقتی خبر تصادف شوهرش به گوشش رسید به طرز عجیبی بی حال شده بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The Primary action should therefor be bigger than the Secondary action.
دیدگاه
٦

به همین خاطر است که اقدام اولیه باید بزرگتر ( میشه "بهتر" هم معنی کرد ) از اقدام ثانویه باشد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I hope I can rely on your confidentiality in this matter.
دیدگاه
١١

امیدوارم بتوانم در این باره به راز داری شما متکی باشم ( همون حساب باز کنم عامیانه خودمون هم میشه )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
As all her siblings were much older, she often had no one to play with as a child.
دیدگاه
١٠

چون تمام خواهر برادر هایش از او بزرگتر بودند او اغلب کسی را به عنوان کودک برای بازی ( میتونه همبازی بودن معنی شه ) نداشت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Sweet discourse makes short days and nights.
دیدگاه
٩

سخنرانی جالب روز ها و شب های کوتاهی می سازد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I already have a good coat, so I don't need another one.
دیدگاه
٢١

یه کت خوب از قبل دارم نیازی به ( خریدن ) یکی دیگه نیست

تاریخ
٥ سال پیش
متن
By the time I reached the station, the train had already left.
دیدگاه
١٧

قطار قبل از اینکه من به ایستگاه برسم رفته بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I don't feel like watching that movie because I've already seen it.
دیدگاه
٣٥

حسش نیست این فیلم رو ببینم چون قبلا دیدم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Fujimori knows a fellow tough guy when he sees one.
دیدگاه
١١

فوجی موری وقتی کسی را میبیند به او به عنوان یک فرد خشن نگاه میکند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was the quintessential tough guy.
دیدگاه
١٣

او شخصیت ( چهره ) خشنی دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her guess was absolutely right.
دیدگاه
٢٤

بی شک حدس او درست بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Have you considered what the rest of us should do?
دیدگاه
٣٠

به این که بقیه قرار است چه کار کنند فکر کرده ای؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I need time to consider the matter before making a decision.
دیدگاه
١٩

قبل از تصمیم گیری به وقت بیشتری ( برای برسی بیشتر ) نیاز دارم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The child sorted the blocks by shape and by color.
دیدگاه
٣٠

کودک بلوک ها ( ی بازی اش ) را با توجه به شکل و رنگ مرتب کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
No one wise at all times.
دیدگاه
١٨

هیچ کس ( هیچ جوره ) عاقل نیست