پیشنهادهای علی سیریزی (٧,٦٦٧)
دَشداسَک نام ایرانی در دوران باستان
دِسِر : در فرهنگ های آشپزی کشورهای سراسر جهان ( گاهی به آن پی غذا یا پس غذا نیز می گویند ) که معمولاً در پایان یک وعدهٔ غذایی مصرف می شود. دَسَر : ...
دَریک: نام واحد پول در زمان داریوش اول که از طلای ناب ساخته می شد . درباری
نام ایراتی ( دخترانه ) روشنایی یکی از دختران کوروش هخامنشی
نام یکی از شاهان ایلام ( 2092 پیش از میلاد )
رَئوچَپتیوا= روز ، روشن ( پارسی باستان ) ( اوستایی: رَئُچَنَ )
رَئوچَپتیوا= روز ( پارسی باستان ) ( اوستایی: رَئُچَنَ )
در زبان پارسی باستان واژه دَرَیَ دریا می شود
دْرَنوگَ، دروغ، تقلب، ناروا، نادرست، چاخان ، جعل، کذب ، ناحق
دْرَنوگَ، دروغ، تقلب، ناروا، نادرست، چاخان ، جعل، کذب ، ناحق
دْرَنوگَ= دروغ، تقلب
دارَیَووش= داریوش ( اوستایی: دارَیو؛ سنسکریت: دارَیَ )
دارَیَووش= داریوش ( اوستایی: دارَیو؛ سنسکریت: دارَیَ )
دارَیَووش= داریوش ( اوستایی: دارَیو؛ سنسکریت: دارَیَ )
خْشَترَم در زبان پارسی باستان امپراتور برابر با پادشاه در واژه خْشایَ ثییَ شاه و یا خْشایَ ثییا پادشاه
یکی از شاهان ایلام ( 645 پیش از میلاد )
خْشَترَپاوَن در زبان پارسی باستان : فرماندار و مأمور دریافت مالیات از شهرهای گرفته شده در زمان هخامنشیان
خْشَپَواَ در زبان پارسی باستان شب
خْشایَ ثییا در زبان پارسی باستان شاه، پادشاه
خْشایَ ثییَ در زبان پارسی باستان شاه، پادشاه در زبان اوستایی خِشَئِتا
خْشایَ ثییَ در زبان پارسی باستان شاه، پادشاه در زبان اوستایی خِشَئِتا
چَئیش پیش : نام پسر هَخامنش و یکی از نیاکان داریوش یکم که 730 پیش از میلاد پادشاه پارس بود.
در زبان پارسی باستانی ، وَیَم هَخامَنیشییا ثَهْیامَهْی: ما هخامنشی خوانده ( یا نامیده ) می شویم
ثَهْیا در زبان باستان : خوانده ، نامیده
ثاتی در زبان باستان می گوید ( اوستایی: ساستی؛ سنسکریت: سَنستی )
ثاتی در زبان باستان می گوید ( اوستایی: ساستی؛ سنسکریت: سَنستی )
ثاتی در زبان باستان می گوید ( اوستایی: ساستی؛ سنسکریت: سَنستی )
پنجاب ( شهری در پاکستان )
تْیَشام در پارسی باستان : که به انها تْیَ ( که ) شام ( شان؛ ضمیر متصل مفعولی جمع ) که به آنان، که به آنها
تیسافِرن : نام یکی از فرمانروایان داریوش دوم در آسیای خرد ( ( اسیای کوچک ، اسیای صغیر ) )
اسیای کوچک ، اسیای خرد
در پارسی باستان پیتا
پدر
در پارسی باستانی پیتا
نام باستانی فهرج در استان بلوچستان در زمان اسکندر
وَهوکا ( پسر خشایارشاه )
نام همسر وَهوکا ( پسر خشایارشاه )
کاخ زمستانی، قشلاق، تجر
نام خرداد ماه در تقویم هخامنشی
کاخ زمستانی، قشلاق، تچر
نام برادر یکی از شاهان ایلام ، نام ایلامی
نام فرمانداری که کوروش برای ساردس برگزید.
تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر ، در زبان پارسی باستانی : تَئوما، تئونایا و در زبان سنسکریت: توکمَنَ ، تَنُخمَن در زبان اوستایی
تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ
تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر ، تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ
تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ
تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر، تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ
ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ
توکمَنَ در زبان سانسکریت : تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد در زبان پارسی باستانی : تَئوما و تَنُخمَن در زبان اوستایی
تَنُخمَن در زبان اوستایی : تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد در زبان پارسی باستانی : تَئوما در زبان سنسکریت: توکمَنَ