پیشنهاد‌های دکتر علی ناجی (١٩٠)

بازدید
٣٣٠
پیشنهاد
٠

امر و نهی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خندیدن زیاد مردم حاضر در تئاتر و سینما و . . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلیشه های فکری رایج تفکرهای کلیشه ای رایج

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنای فعل : به معنای مشکل ایجاد کردن ، که مترادف هست با hinder لطفا به معنی" مانع شدن " که میشه prevent ، اشتباه نگیرید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکل ایجاد کردن ، دچار مشکل و سختی کردن ( وقوع انجام کاری ) مترادف با hamper است. با مانع شدن اشتباه نگیرید لطفا ، که میشه prevent

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کفش ورزشی ( راحتی ) ( معمولا از جنس کتان ) مترادف sneaker هست که آمریکایی ها بیشتر بکار می برند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهل رقابت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چندین معنی می تونه داشته باشه: 1. بهبود یافتن ، بهتر شدن 2. پیدا کردن لغت یا اطلاعات و . . . از داخل کتاب یا از کامپیوتر و. . . 3. ملاقات کردن کسی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

میدان ، فلکه البته در زبان انگلیسی آمریکائی معادلش در زبان انگلیسی بریتانیایی میشه : roundabout

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر از چند گاهی ، گاه و بیگاه دقیقا معادل کلمه Occasionally می باشد . ولی در زبان روزمره از Once in a while بیشتر استفاده می کنند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای گاه و بیگاه ، هر از چند گاهی که معادل رایج آن در زبان روزمره انگلیسی عبارت Once in a while می باشد.

پیشنهاد
١

نمک روی زخم پاشیدن put / stick the knife into some one

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب در هاون کوبیدن به صورت غیر رسمی اینطور هم میشه بیان کرد: be banging your head against a brick wall ( informal )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

feel/ know something in one`s bones با پوست و گوشت چیزی را حس کردن! از اعماق وجود حس کردن چیزی از ته دل و جان چیزی را فهمیدن و درک کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دروغ محض گفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاطعانه اقدام کردن جلوی کسی یا چیزی ایستادن و مقاومت کردن کوتاه نیامدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دودل بودن شک و تردید داشتن حرف اضافه اش هم about هست : having second thoughts about. . some thing

پیشنهاد
١

اختیار تام به کسی دادن اختیار کامل به کسی دادن می توان بصورت زیر نیز بیان کرد: give somebody a free rein

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. ورزش دو ومیدانی در گویش آمریکایی معادل : track and field 2. فعالیت بدنی ، ورزش، تمرین بدنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتخاب کردن از بین. . . انتخاب کردن از میان. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزرعه پرورش دام مزرعه گاوداری گاوداری ( نه بصورت صنعتی و داخل سوله ! )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیدار ماندن نخوابیدن ( موقع خواب )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانواده میزبانی کننده خانواده میزبان ( میزبانی از دانشجویان کشورهای دیگر و. . . )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف large breakfast می باشد که به معنی صبحانه مفصل و کامل است و متضاد این کلمه light breakfast یا small breakfast است که به معنی صبحانه مختصر می ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دو نوع کارت بانکی در کشورهای مختلف جهان وجود دارد: debit card: یا کارت بانکی کارتی بانکی است مانند عابربانک های خودمان که به حساب بانکی مان متصل اس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فروشگاه های بزرگ چند بخشی که معمولا اقلام و اجناس متنوعی در بخش ها و مغازه های مختلف آن فروخته می شود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول رایج هر کشور رایج رواج شیوع فراگیر ارز رایج واحد پول هر کشوری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ریزی جایگزینی در مدیریت منابع انسانی دو اصطلاح وجود دارد replacement planning : که به عنوان برنامه ریزی جایگزینی تعریف می شود و برای جایگزین ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسیر پیموده شده ، آزمون شده، امتحان شده، تست شده خوب شناخته شده

پیشنهاد
١

آشکار ساختن راز پته ی کسی رو روی آب ریختن فاش کردن راز ( بطور غیر عمدی و ناخودآگاه ) لو دادن راز ( غیر عمدی و سهوا )

پیشنهاد
١

آب در لانه زنبور ریختن قشقرق به پا کردن جنجال ایجاد کردن چوب در لانه کردن !! آشوب به پا کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هرجور شده به هر قیمتی چه با حرف خوش، چه با زور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیدی به صورت قید به شکل قید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

سرزدن ( بخصوص سرزدن به مریض یا کسی که نیاز به کمک دارد ) ملاقات کوتاه دیدار کوتاه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف نویسی، اختصار نویسی استفاده شده در پیام های متنی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرچندایزر ( Merchandiser ) فضای فروشگاه را به گونه ای سازمان دهی می کند که از برنامه ها و استراتژی های بازاریابی فروشگاهی پشتیبانی شود. مرچندایزر م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازرگان مبلغ و فروشنده ی اجناس

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

coach trip coach در معنای اتوبوس مسافرت با اتوبوس راحت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

walking tour تور و اردوی مسافرتی که قسمت اعظم آن شامل پیاده روی و یا کوهنوردی می باشد. گشت پیاده گشت با پای پیاده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تور و مسافرتی که هم بلیط و هم هتل شما باهم و در یک بسته ارائه می شود ( بسته مسافرتی ) مترادف: package deal package tour

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادوات و وسایل پیک نیک و اردو . . . ( چادر زدن در طبیعت و در چادر خوابیدن ) می توان این کلمه را هم به کار برد: camping equipment

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین آلات ساز و کار قطعات ماشین ماشین های عظیم الجثه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم خاک شناسی علم زمین شناسی علم شناخت زمین و خاک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

PE: Pysical Education تربیت بدنی ورزش درس ورزش ( در مدارس )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شیب شیب دار زمین شیب دار زمین سراشیبی پیست اسکی کوه ( برف ) فعل: شیب داشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس یهویی نگران کننده در مورد درست بودن و اتفاق افتادن چیزی یا موردی دل آشوبی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس غریزی و دلی بدون دلیل و بدون اینکه اطمینان داشته باشیم از درست بودن آن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور و اعتقاد از روی احساس و نه عقل و منطق باور احساسی باور شهودی باور حسی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس مبهم احساسی که به سادگی قابل توضیح و بیان نیست