ak - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make of: نظر در مورد یک شخص یا چیز.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i told you so: دیدی بهت گفتم.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: در تماس و ارتباط بودن.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not fret: غصه نخور، نگران نباش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing really: همان معنی nothing much رو می دهد به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twiddle one's thumbs: عاطل و باطل بودن.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twiddle ones thumbs: عاطل و باطل بودن.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taper: کم کم کاهش یافتن و کم شدن.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tone down: از شدت چیزی کم شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tone down: از شدت چیزی کم شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decent wage: حقوق کافی و مناسب.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuff: آدم خوشحال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chuffy: در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced smile: لبخند زورکی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that is a bit of mouthful: چیزی که توضیح دادنش خیلی نیاز به حر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you with me so far: حواست به منه؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am with you so far: حواسم به توئه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you been sarcastic: داری تیکه میندازی؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i did not mean it: منظوری نداشتم.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

licence renew: تمدید گواهینامه.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerve: جسارت، پررویی، بی شرمی دل و جرات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sparkly eyes: چشمان براق و درخشان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

was about to: داشتم I was about to call you داش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on: گوشی را به دست کسی دادن.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brainiac: خیلی باهوش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a second: فقط یک ثانیه زمان میبره یعنی اینکه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unanimous: هم رای، متفق القول.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jab: سوزن یا آمپول زدن.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first jabbed: تزریق دوز اول واکسن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play offs: بازی های حذفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hop along: برو کنار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am be darned: من خیلی غافلگیر و سورپرایز شدم.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of wing: غیرقابل کنترل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pinned ya: خاکت کردم در کشتی

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های ak