پیشنهادهای علیرضا واموسی (١١)
٧٠
٥ سال پیش
٤٢
چسبیدن به چیزی و ادامه دادن آن.
٦ سال پیش
٢٦
صدا زدن ، صدا کردن، nickname :For example My name is Ali Reza, I also go by Reza.
٥ سال پیش
١٩
خفگی، محبوس شدن. :For example I feel so cooked up in this place خیلی تو اینجا احساس خفگی می کنم.
٥ سال پیش
١٣
پشت تلفن
٦ سال پیش
١٢
متجاوز، تجاوز کننده.
٦ سال پیش
٧
یک منطقه پرت و دور افتاده.
٥ سال پیش
١٠
از نظر من مشکلی نداره.
٥ سال پیش
-٥
اخراج کردن
٥ سال پیش
٤
یه عالمه کتاب
٥ سال پیش
-٤
آب خالی
٥ سال پیش
١
نوشابه