پیشنهاد‌های احمد رضا مردان نسب (٤١٣)

بازدید
٤١٢
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند کیوان با اورمزد و با بهرام ز ماه برتر خورشیذ و تیر با ناهیذ ابوشکور

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرزه و مفلاک بی نیاز از تو با تو برابر که راز بگشاید؟ ابوشکور بلخی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلک زده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از قنینه برفت چون مه نو در پیاله مه چهارده شذ ابوشکور گه قنینه بسجود اوفتد از بهر دعا گه ز غم بر فگند یک دهن از دل خونا فیروز مشرقی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساقیا مر مرا از آن می ده که غم من بدو گسارده شذ از قنینه برفت چون مه نو در پیاله مه چهارده شذ ابور شکور بلخی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دزدی و طرار ببردت ز راه بریه بر آن خائن طرار کن ظاهرا مراد برائت و بیزاری است فرهنگ لغات و ترکیبات و تعبیرات دیوان ناصر خسرو. مهدی محقق؛ کبری بستان ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منسوب به درغان:شهری است در حوالی سمرقند. ( از برهان )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اشعار پراکنده ژیلبر لازار منسوب به ابوالعباس ربنجی نیز آمده است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشوه دهنده :راشی رشوه گیر :مرتشی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُلکفد، بلکفته. بلکفده : بلحرب یار تو بْوَد از مرو تا نشابور سوگند خور که در ره بلکفد او نخوردی. ابوالعباس ربنجی ( از لغت فرس )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُلکفد، بلکفته. بلکفده : بلحرب یار تو بْوَد از مرو تا نشابور سوگند خور که در ره بلکفد او نخوردی. ابوالعباس ربنجی ( از لغت فرس )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای خواجه ی معبّر خور سیرت مفسر خواجه دوشش ستاند دو یک دهد بخردی ابوالعباس ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتم به ماه روزه بازار مرسمنده تا گوسپند آرم و فربه کنم به رنده ابوالعباس ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سُک=نیسو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشته یا مجروح بر زمین کشیده را گویند او می خورد به شادی و کام دل دشمن نزار گشته و فرخسته. ابوالعباس ربنجی اشعار پراکنده به کوشش ژیلبر لازار به ه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک فرسنگی گرانتر جویهای خشک و غفج پیش آمد و راهبران متحیر گشتند که پنداشتند که آنجا آب است که بهیچ روزگار آن جویها را کسی بی آب یاد نداشت تاریخ بیهقی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

پشته ی هیزم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیمانه ای برای کشیدن گندم و جو و غلات ای میر ترا گندم دشتی است بسنده با نغنغکی چند ترا من انبازم ابو العباس ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای میر شاعرانت همه راژ اند من ژاژ نی ولیکن فرغستم ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میوه ترش و کال

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرکس

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشک به پشک نفروختن کنایه از چیز گرانبهای مثل جان را به نعمات زودگذر دنیا ندادن مشک تبتی به پشک مفروش مستان بدل شکر تبرزین مشک وپشک یکی بودن یعنی فرق ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب انگور شراب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم انگور : تکژ نیست گویی در انگور او همه شیره دیدیم یکسر رزش ابوالعباس ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو پوست روبه بینی به تیم واتگران بدان که تهمت از دنبه ٔبسرکار است. رودکی. نهاده روی به حضرت چنانکه روبه پیر به تیم واتگران آید از در تیماس. ابوالع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاروانسرای بزرگ نهاده روی به حضرت چنانکه روبه پیر به تیم واتگران آید از در تیماس. ابوالعباس

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظ:در شعر ربنجی چیزی در حدود معنایی کارکشته باید باشد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لهجه لری ما به این چوب گیره و به شئی آهنی که بین شکاف چوب میگذاشتن و ضربه میزدن قلم میگویند . گیره برای نگه داری شکاف چوب بود و قلم هم برای نگهدار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشتن، بریدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده گویی کنایتا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژاژ میخایم و ژاژم شذه خشک خار دارذ همه چون نوک پغاز ابوالعباس ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیغبافان را با وشی بافان ننهند طبل زن را ننشانند بر رودنواز. ابوالعباس ( از لغت فرس اسدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیغبافان را با وشی بافان ننهند طبل زن را ننشانند بر رودنواز. ابوالعباس ( از لغت فرس اسدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نادان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکنون که همینت باز دارد خاتوله کنی و چند گون شر منسوب به ابوالعباس ربنجی و سوزنی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابوالعباس ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظ:نام شخصی بت پرست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی توجهی کردن ، اهمیت ندادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جیب خالی و پز عالی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نه در وی آدمی را راه رفتن نه در وی آبها را جوی و فرکند در اشعار پراکنده ژیلبر لازار در ذیل اشعار ابو العباس ربنجی آورده است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم سلامت گرفته خاموش پیچیذه بر عافیت چو فژغند ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم سلامت گرفته خاموش پیچیذه بر عافیت چو فژغند ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی نوعی حلوا در شعر ربنجی آمده است کار من خوب کرد بی صلتی هرکه او طَمْع مالکانه کند. ابوالعباس

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرگ جنین قبل از زادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاذشاهی گذشت خوب نژاد پاذشاهی نشست فرخ زاد ربنجی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسجد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بومش چنان تاخت شاهین بیم که سیمرغ قدرش غلیواج شد چنان باز ادبارش بر باشه راند که طاوس اقبالش دراج شد صفایی جندقی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بومش چنان تاخت شاهین بیم که سیمرغ قدرش غلیواج شد چنان باز ادبارش بر باشه راند که طاوس اقبالش دراج شد صفایی جندقی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذقن: نه غلیواج تو را صید تذرو آرد و کبگ نه سپیدار تو را بار بهی آرد و سیب ( ناصر )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاید :شایسته بودن ( م ) اول شخص مفرد شایدم یعنی شایسته ام