پیشنهادهای ابوذر (٢٤١)
the entire handrail structure, including the balusters and the top rail that you hold onto
منطقه تحت نظارت
the lowest concentration of a substance in the air that a person can smell
پایه های ضد لرزش
a danger coming from living things and wildlife
تجهیزات آسیب دیده
زور بیش از حد زدن، زور زیاد به کار بردن برای انجام کاری
لوله کش صنعتی
مدل های اقتصاد چرخشی
لحظه سرنوشت ساز
معدنچی زغال سنگ
شیب بندی کردن
سنگ فرز
ground pin
سند مالکیت
وزارت کار
Crescent wrench
A psychological approach where relationships and social connections are the foundation for learning and behavior correction
a book of names to check attendance Attendance sheet Roster
به این واقعیت مربوط می شود که …
در حضور من ( در یک محضر یا دفتر رسمی هنگام تنظیم سند استفاده می شود )
سوراخ لوبیایی
تقدیم به . . .
جای پارک برای خودرو parking slot محوطه پارکینگ parking lot
سیم سیار
به ترتیب، به ترتیبی که
:take advantage of something استفاده کردن از چیزی :take advantage of somebody سوء استفاده کردن از کسی
مزه تند
غذای مفصل
Feel sick
صبحانه کامل، صبحانه مفصل
با لپ های تپل و آویزون
ظاهر جذاب، ناخوداگاه جذب ظاهرش می شوید
در مقابلِ
به مشکل برخوردن
به کسی خیانت کردن و او را مسئول اشتباهات خود کردن
بارقه ای از امید
take an exam
کم خوراک
خوش اشتها
کامل Hearty breakfast : صبحانه کامل، صبحانه مفصل
جسته گریخته
ادامه تحصیل
اتفاق نظر داشتن
بخشش
این محل قبل از داریوش بزرگ، پایتخت دولت پارس بود.
کنیزانی که با آنان همبستر می شده اند.
کُند زبان
جلوه حق
این دیگر ناز شست دارد
ذوق
ذوق زبان
چرت زدن
گذر کردن، عبور کردن
مَشک، خیک
. . . to be part of
قایق سواری در امواج خروشان
قسمت خروشان رود
make a noise to warn
خارج شدن از مسیر منحرف شدن از مسیر
با ماشین دنبال کسی رفتن با ماشین برای گرفتن چیزی رفتن
send out for s. th از رستوران غذا سفارش دادن
به عقب برگرداندن فیلم یا نوار کاست برای دوباره دیدن یا شنیدن
همراه آهنگ خواندن، همنوایی
سالهای پر هیاهو
پر حرف
وادار شدن یا مجبور شدن به انجام کاری
از جایی به جایی دیگر رفتن ( در جهت جنوب )
چیزهای ناخوشایند
اندود رنگ
a lot a ton of people means a lot of people
چپانده، مچاله
بد هیکل
ساده پوش، لباس راحت پوشیدن
Since, because
پیام صوتی
دیگر به چیزی نیاز نداشتن
مدنظر داشتن، در فکرِ چیزی یا انجام کاری بودن
مهربان، رفتار دوستانه داشتن Friendly, kind
parents and family
تعجب نداره
سوار کردن و رساندن
شامل بودن، دارا بودن
تمیز کردن، از بین بردن
وقت گذرونی
آویزان دیگران شدن
امتیاز کلی، نمره کلی
بالفطره
پیگیری کردن
ساده ، بی تشریفات ، بی تعارف ، بی نزاکت
پذیرایی
شرایط ، ضوابط
منشعب می شود
بدون دعوت به مهمانی رفتن
مهمانی رسمی ، پاگشا
[سینما] دوبله شده
بدل کار
ورژن جدید فیلم
hone a skill تسلط پیدا کردن بر یک مهارت
Compulsory course درس اجباری
کارآموزی ، طرح کاد
کارشناسی
صمیمی ، خودمانی
تحریف کردن
تحریم خبر
بی هدف در اینترنت گشت و گذار کردن
کلاس برداشتن
کوه نوردی
نیمی از لذت
مد شدن
تفریح بی ضرر
معرکه
امکانات تفریحی
خرید مقرون به صرفه داشتن جنس ارزان را قاپ زدن pick up a bargain
خرید مقرون به صرفه داشتن جنس ارزان را قاپ زدن snap up a bargain
شکارچی اجناس مقرون به صرفه
عاشق خرید
مد زودگذر
لباس غیر رسمی خودمانی پوشیدن
بد لباس
لباس رسمی پوشیدن تیپ رسمی زدن
لباس بیش از حد فاخر پوشیدن
لباس آراسته پوشیدن
جهان نما
بهبود
بازه زمانی
نهاد علمی
در پیِ تکمیلِ پس از تکمیلِ
پیشرفت کنترل شده
مخصوص به خود
هر نوع قشری
قشر
حول محورِ حول موضوع
مرز مشخص
افت کلی
شواهد روایت شده
تک تک افراد
دولتمردان
منجر شدن
معنی متعارف
بهترین کاره خیلی جواب میده ( عمیانه )
استراحت کردن بعد از کار سخت روزانه
ذهن را سامان دادن
هم احساس ، هم درد
خوش برخورد
چیدمان صندلی ها
امتیاز خوب
تفکیک کردن
یه ذره، اندکی
مهمان نواز
کسری از ثانیه
دنیای بیکران
غرق در کار
یک سر و گردن بالاتر
پول دستی دادن
درد دل کردن
دوست دوران خوشی ها
نهایت دقت
اقصی نقاط دنیا
بیشتر ، خیلی بیشتر
بعصی اوقات، گاهاً
غرق کردن ، در برگرفتن
بدجور سرد
هدف گذاری کردن
سلیس
etc et cetera
شکارچی غیرمجاز
شکار غیر مجاز
اون هم از همه جا
مراقبت کردن مواظبت کردن
منابع علمی و ادبی
به حال خود رها کردن آزاد گذاشتن
حال و هوا
مطابق نظر و سلیقه من
چقدر زمان زودگذر است
یک سر به خاطراتم میزنم خاطراتم را مرور میکنم
من خوش بین هستم
حقوق آبرومند حقوق در شاءن
محترم
قطع رابطه کردن
به بهترین حالت
با نااُمیدی نا اُمیدانه
در نزدیکیِ
حرکات موزون
ارائه دادن
طیف گسترده
To improve
استرس را در نطفه خفه کردن مانع ایجاد استرس شدن
به شدت لذت میبرم
بی عیب بدون کم و کاستی
شکل ظاهری
بد قواره بدسایز
In a stylish manner
تَفت دادن ( در روغن )
خورشت
تصادفی شنیدن
بد جور گیر کردن در کاری ( عامیانه ) مثل چی در گِل گیر کردن ( عامیانه )
اعصاب کسی را بهم ریختن
تنها و هول هولکی
Crave , desire آرزو داشتن
Whit the help of به کمک
کمبود ایستگاهها
در کل
باز پس فرستادن پس دادن
به یکبار دیدن می ارزد
منحصر به فرد
بکر دست نخورده
با ارزش ارزشمند
حضور پیدا کردن حضور بهم رساندن حضور داشتن
چشم نواز
جذابیت
در کنار من
متاسفانه بطور تاسف آوری
تعطیل در کار
به گونه ای که جوری که
به وضوح
من به شخصه من شخصا
to relax completely استراحت کردن
ناکارآمد
حرکت کردن ، جابجا شدن
در حال استفاده
قرن ها
انگیزه بخش
دور از دسترس
بهره برداری کردن
راستا
دقت کردن
رفتار سازمانی
جوگیر شدن
با عصبانیت از جایی رفتن
پاک شدن لک یا کثیفی
گذشته را به یاد آوردن
willing to do a particular activity مایل به انجام کاری بودن
پایه بودن
خانم گوینده رادیو یا تلویزیون
بررسی کردن، بازبینی کرد
به عنوان مهمان خونه کسی برای یک شب خوابیدن
با دست کشیدن چیزی را تمیز کردن
به ذهن رسیدن
کسی را ناراحت کردن، کسی را نا امید کردن