نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead end job: کاری که آینده خوبی ندارد
٢ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by the back door: از روشی اومده که درست یا رسمی نیست، ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bare one's heart: احساساتی را ( با کسی ) در میان گذاش ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
how long is a piece of string: در جواب سوال هایی به کار میره که تو ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave without a backward glance: رفتن از مکانی بدون هیچ پشیمونی و اح ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
minefield: موقعیتی که مشکلات و خطرات مخفی داره
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take one's breath away: باعث بشه یکی احساس اشتیاق، یجورایی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go up in the world: گرفتن یک موقعیت اجتماعی بهتر یا پول ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
see the light: یک دفعه ای متوجه چیزی شدن یا قبول ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the bit between your teeth: شروع کردن کاری به طور مصمم
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
toffee nosed: گنده دماغ، طرف از دماغ فیل افتاده ، ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's back up: ( عامیانه ) 1 - عصبانی کردن ، آزار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pay through the nose: پرداخت کردن مقدار زیادی پول
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
beside the point: نامربوط و بی اهمیت نسبت به موضوعی ک ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
off the beaten track: یک مکان دورافتاده و کمتر شناخته شده ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the best of both worlds: سود بردن از دوچیز متفاوت به طور همز ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give up as a bad job: متوقف کردن چیزی به خاطر اینکه احساس ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not ring true: احساس می کنم حرفی که زد دروغ بود، د ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put out feelers: پرسیدن غیر رسمی، با مردم به صورت غی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
buzzer beater: اگر بازیکن توپ را قبل از صدای زنگ ر ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fast and furious: پر از سرعت و هیجان ، با انرژی نامحد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand out like a sore thumb: متفاوت از هرچیز دیگه دیده میشه در م ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pay the price: تجربه کردن نتایج ناخوشایند چیزی
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the nick of time: در آخرین لحظه ممکن قبل از تموم شدن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand out a mile: فهمیدنش خیلی آسونه ، واضحه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay one's cards on the table: صادقانه به کسی گفتن در مورد اینکه ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an uphill struggle: یک کار خیلی سختی که تلاش خیلی زیادی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go downhill: قبلا خوب بوده ولی دیگه نیست، افت کر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off the beaten track: یک مکان دورافتاده و کمتر شناخته شده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
at a crossroads: در یک لحظه سرنوشت ساز در تاریخ، در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at a crossroads: در یک لحظه سرنوشت ساز در تاریخ، در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go from a to b: سفر کردن بین دو مکان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get from a to b: سفر کردن بین دو مکان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get from a to b: سفر کردن بین دو مکان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put on the map: باعث معروف شدن یک مکان شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put on the map: باعث معروف شدن یک مکان شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit the road: ترک کردن جایی، شروع کردن سفر، رفتن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
feel at home: یک جایی که در اونجا احساس راحتی می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come home: Come home to somebody: کاملا فهمیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's foot in the door: شروع به کار کردن در یک سطح پایین از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold the key to: داشتن یک توضیح برای چیزی که قبلا نم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hold the key to: داشتن یک توضیح برای چیزی که قبلا نم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burn the candle at both ends: دیر خوابیدن و زود بیدار شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put someone in the picture: توضیح دادن موقعیت به کسی، مطلع کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep someone in the picture: کسی رو مطلع کردن یا اطلاعات بروز رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep someone in the picture: کسی رو مطلع کردن یا اطلاعات بروز رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a leaf out of someone's book: انجام دادن یک کاری که بقیه می کنند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the air: همه می تونستن حسش کنند، همه جا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up in the air: نا معلوم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breath of fresh air: یه چیز جدید، هیجان انگیز تر ، متفاو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
breath of fresh air: یه چیز جدید، هیجان انگیز تر ، متفاو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come back down to earth: یک چیزی که شما رو یهویی به واقعیت ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come back down to earth with a bang: یک چیزی که شما رو یهویی به واقعیت ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come back down to earth with a bang: یک چیزی که شما رو یهویی به واقعیت ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bite the dust: شکست خوردن، مردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is living on another planet: آنها هیچ آگاهی در مورد جهان واقعی ن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
is living on another planet: آنها هیچ آگاهی در مورد جهان واقعی ن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over the moon: خیلی خوشحال بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
find out how the land lies: فهمیدن اینکه موقعیت قبل از اینکه که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
find out how the land lies: فهمیدن اینکه موقعیت قبل از اینکه که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upper crust: متعلق بودن به سطح اجتماعی خیلی بالا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the dark: به شما چیزهای مهمی که بقیه می دانند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in your element: شما در یک موقعیت خوشحال و راحت هستی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one's element: شخصی در یک موقعیت خوشحال و راحت هست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in one's element: شخصی در یک موقعیت خوشحال و راحت هست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shake like a leaf: لرزیدن به خاطر ترس یا نگرانی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go against the grain: در شخصیت شما نیست یا مخالف عقاید شم ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rock the boat: یه چیزی بگی یا انجام بدی که باعث ای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in the same boat: بودن در شرایط مساوی ( معمولا شرایط ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
steer clear of: دوری کردن از چیزی یا کسی به خاطر ای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the doldrums: برای کار :کساد، کم رواج، خیلی موفق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be in the doldrums: برای کار :کساد، کم رواج، خیلی موفق ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's oar in: پیوستن به بحث وقتی دیگر شرکت کنندگا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show the ropes: راه و چاه را به کسی نشان دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show the ropes: به یکی نشون بدی چطوری یک کار یا فعا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
clear the decks: برای انجام کاری آماده شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clear the decks: برای انجام کاری آماده شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
back seat driver: یک کسی که توی وسیله نقلیه می شینه و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put the brakes on: کند یا متوقف کردن انجام کاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put the brakes on: کند یا متوقف کردن انجام کاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tick over: به کار کردن ادامه میده ولی پیشرفت ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go under your own steam: تنها انجام دادن ، بدون کمک دیگران ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one's lines crossed: یک سو تفاهم بین شما و کسی وجود دارد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's wires crossed: یک سو تفاهم بین شما و کسی وجود دارد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
backpedaling: شروع کردن به گفتن برعکس چیزی که قبل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a spanner in the works: خراب کردن چیزی مثلا: نقشه یا جلوگیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the pipeline: داره در موردش بحث میشه، آماده شده و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at one's fingertips: 1 - کاملاً آشنا بودن به، کاملاً وار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at one's fingertips: 1 - کاملاً آشنا بودن به، کاملاً وار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep one's fingers crossed: آرزو کردن برای خوش شانسی یا موفقیت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's finger on: تشخیص دادن یا به یاد آوردن به طور ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
got one's fingers burned: رنج کشیدن از یک چیز ناخوشایند یا یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
got one's fingers burned: رنج کشیدن از یک چیز ناخوشایند یا یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stand out like a sore thumb: متفاوت از هرچیز دیگه دیده میشه در م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rule of tumb: یک قانون کلی که در بیشتر چیزها درست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a rule of tumb: یک قانون کلی که در بیشتر چیزها درست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turn one's hand to: تلاش کردن برای انجام دادن کاری، شرو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
change hands: فروخته شدن به یک صاحب جدید
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
try one's hand at something: برای اولین بار امتحان کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
try one's hand at: برای اولین بار امتحان کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to keep one's hand in: با هدف از دست ندادن یا فراموش نکردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to hand: در دسترس، نزدیک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to hand: در دسترس، نزدیک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give a hand: کمک کردن ( مثلا برای جابجا کردن چیز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand on one's own two feet: روی پای خود وایستادن، مستقل بودن، م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rush off one's feet: خیلی سرت شلوغ باشه، پر مشغله
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rush off one's feet: خیلی سرت شلوغ باشه، پر مشغله
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep both feet on the ground: همیشه عادی باشی و واقع گرا ، آرام و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
find one's feet: عادت کردن به چیزی، احساس کنی می تون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
find one's feet: عادت کردن به چیزی، احساس کنی می تون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get off on the wrong foot: شروع بدی داشتن ( در یک رابطه یا فعا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under one's feet: تو دست و پای کسی بودن ، کارهای کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
under one's feet: تو دست و پای کسی بودن ، کارهای کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under my feet: تو دست و پام هستن ، کارهامو مختل می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
under my feet: تو دست و پام هستن ، کارهامو مختل می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
land on one's feet: خیلی خوش شانس یا موفق بودن در یک شر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall on one's feet: خیلی خوش شانس یا موفق بودن در یک شر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
follow in someone's footsteps: همون کاری رو انجام بدی که دیگران ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a bone to pick with someone: تو یک کاری انجام دادی که منو آزار د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel something in one's bones: از ته دل احساس کردن، احساس ژرفی نسب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a bone of contention: علت اختلاف، مایه ی نفاق، موضوع دعوا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a chip on shoulder: مردم رو برای یک چیز منفی که براش ات ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a chip on shoulder: اهل کشمکش و مرافعه، همیشه ناراضی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a shoulder to cry on: همدردی یا حمایت در زمانی که دردسری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand shoulder to shoulder with: حمایت کردن کسی در زمان سختی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep at arm's length: حفظ کردن فاصله با شخصی ، دوری کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold at arm's length: حفظ کردن فاصله با شخصی ، دوری کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
not have a leg to stand on: چیزی نداره که بتونه باهاش از ادعاش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep your head: آرام ، با ثبات ، معقول و خونسرد بود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose one's head: کنترلتو از دست بدی یا وحشت کنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bang one's head against a brick wall: از کسی بخوای کاری رو انجام بده که ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put ideas into one's head: باعث بشی یکی بخواد کاری رو انجام بد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get your head around: کاملا قبول کردن یا فهمیدن چیزی ( غی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off the top of one's head: بدون فکر کردن طولانی درمورد چیزی یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bite one's head off: با عصبانیت حرف زدن با کسی ، به کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep one's head down: تا جایی که ممکنه کم تر حرف بزنی تا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep one's head down: تا جایی که ممکنه کم تر حرف بزنی تا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a brave face on: وانمود کنی که درباره چیزی خوشحالی و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put a brave face on: خودتو خوشحال تر ، راحت تر یا قوی تر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take something at its face value: چیزی رو همینجوری که به نظر میرسه قب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take at face value: چیزی رو همینجوری که به نظر میرسه قب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take at face value: چیزی رو همینجوری که به نظر میرسه قب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the face of it: باتوجه به ظاهر چیزی ، در نگاه اول ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear one's hair out: خیلی دلواپس ، نگران یا نا امید یا م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make a clean breast of: اعتراف کردن به کار اشتباه خود ، گفت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a pain in the neck: خیلی آزاردهنده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get something off your chest: گفتن چیزی که خیلی وقته می خواستی بگ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ram something down one's throat: کسی مجبورت می کنه که به نظرش گوش بد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
couldn't believe his eyes: نمی تونست چیزی رو که می بینه باور ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can't keep eyes off: نتونی نگاه کردن بهش رو متوقف کنی به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with one's eyes open: آگاه بودن نسبت به همه مشکلات که ممک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise a few eyebrows: سوپرایز و شوکه کردن مردم My best fr ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the blink: شروع کردن به خراب شدن و بد شدن بخاط ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blink of an eye: در یک چشم بهم زدن ، خیلی سریع ، در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blink of an eye: در یک چشم بهم زدن ، خیلی سریع ، در ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not bat an eyelid: هیچ واکنشی ندادن ، تعجب خود را نشان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not bat an eyelash: هیچ واکنشی ندادن ، تعجب خود را نشان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
open one's eyes to: باعث شد برای اولین بار بفهمم که ، ف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in one's mind's eye: در خیال کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
all ears: خیلی مشتاق بودن برای شنیدن چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
one's lips are sealed: راز نگهدار بودن، به کسی نگفتن راز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
my lips are sealed: راز نگهدار بودن، به کسی نگفتن راز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by word of mouth: به طور مستقیم از کسی شنیدن، با حرف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by word of mouth: به طور مستقیم از کسی شنیدن، با حرف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick one's nose into: دخالت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn one's nose up at: رد کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get up someone's nose: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get up someone's nose: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the teeth of: برخلاف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the teeth of: برخلاف
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grit one's teeth: قبول کردن موقعیت و باعزم بهش رسیدگی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grit one's teeth: قبول کردن موقعیت و باعزم بهش رسیدگی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart is in one's mouth: قلب کسی در دهانش آمدن ( از ترس ) به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a word in one's ear: حرف زدن با کسی به طور خصوصی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foam at the mouth: خیلی عصبانی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
open one's heart: به اشتراک گذاشتن عمیق ترین احساسات
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pour one's heart out: نگرانی های مخفیت رو با کسی در میون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart skips a beat: قلب کسی از هیجان یا شادی یک لحظه نز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart is in the right place: منظور بدی نداشتن ، خوش قلب بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a change of heart: عوض کردن نظرتون یا روشی که احساس می ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
break one's heart: کسی رو خیلی ناراحت کردن ( معمولا کس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's heart sinks: شروع به احساس ناراحتی یا نگرانی کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a man after my own heart: شما تحسین می کنیدشون به خاطر اینکه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a man after my own heart: شما تحسین می کنیدشون به خاطر اینکه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take to heart: یک چیز ( معمولا انتقادی ) رو جدی بگ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to one's heart content: به اندازه ای که می خوای انجامش میدی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know something by heart: یاد گرفتن یا حفظ کردن چیزی به طور ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick someone's brains: اطلاعات یا توصیه خواستن از کسی که ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a weight off one's mind: احساس آسودگی کردن به خاطر اینکه یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a load off one's mind: احساس آسودگی کردن به خاطر اینکه یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a mind of it's own: ( برای ماشین ) اونجوری که میخوای کا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a mind of it's own: ( برای ماشین ) اونجوری که میخوای کا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a mind of one's own: داشتن شخصیت یا توانایی فکر کردن یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a mind of one's own: داشتن شخصیت یا توانایی فکر کردن یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one's mind at rest: خیال کسی را راحت کردن، ترس و نگرانی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set one's mind at rest: خیال کسی را راحت کردن، ترس و نگرانی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blood and guts: ( غیر رسمی ) ( برای فیلم ) خیلی پر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blood and guts: ( غیر رسمی ) ( برای فیلم ) خیلی پر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like getting blood from a stone: انجام دادن اون کار خیلی سخت یا غیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like getting blood from a stone: انجام دادن اون کار خیلی سخت یا غیر ...
٤ ماه پیش