حدیث ایران - جزئیات مدال‌ها

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotion: احساسات - شور - عاطفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unconscious: بی هوش - بی خبر - نااگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loss: ضرر - از دست دهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lose: از دست دادن - باختن - گم کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost all my money: تمام پولم را گم کردم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we lost the game: ما بازی را باختیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

area: 1 - منطقه - ناحیه - بخش 2 - مساحت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mental: روحی - ذهنی - روانی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mental illness: یک بیماری روحی - روانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basis: پایه - اساس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sickness: بیماری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recall: به یاد اوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even: یکنواخت - صاف - هموار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take place: اتفاق افتادن - برگزار شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: علاقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brief: خلاصه - مختصر - کوتاه مدت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detailed: مفصل - با جزئیات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compete: مسابقه دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hold: برگزار کردن - نگه داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

athlete: قهرمان ورزشی - ورزشکار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wrestling: کشتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrate: جشن گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

celebration: جشن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competition: رقابت - هم چشمی - مسابقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

against: مترادف ان =with = با

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attract: جذب کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attraction: جذابیت - جذب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attractive: جذاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plain: دشت - زمین مسطح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

religion: مذهب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basically: اساسا - اصولا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

control: کنترل ( کردن ) - نظارت ( کردن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consist of: شامل - شامل شدن - تشکیل شدن از = b ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow: دنبال کردن - پیروی کردن - تعقیب کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

include: گنجاندن - شامل شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fortune: بخت - شانس - اقبال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luck: شانس - بخت - اقبال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

award: جایزه - اعطا کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

prize: جایزه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom: ته - قسمت پایینی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

encourage: تشویق کردن - دلگرم کردن - جرئت دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heat: گرما

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep: عمیق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depth: عمق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depth: عمق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wide: پهن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

width: پهنا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

measure: اسم = معیار - مقیاس - اقدام فعل= ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measurement: اندازه گیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediately: فورا - بلافاصله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oral: شفاهی - دهانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: لمس - لمس کردن - تماس - دست زدن به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

win: برنده شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

winner: برنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advise: توصیه کردن - نصیحت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advice: توصیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

receive: دریافت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reception: دریافت - پذیرش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

place: جا - مکان - در ( رتبه ای - جایی و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put: قرار دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

individual: فرد - انسان واحد - فردی - انفرادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right: درست - حق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

up to now: تا به حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up to now: تا به حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

until now: تا به حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

until now: تا به حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: عمل کردن - عمل جراحی کردن - کار کرد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operation: عملیات - عملکرد - عمل جراحی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silent: ساکت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silent: ساکت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silence: سکوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

silence: سکوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silently: به ارامی - در سکوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor: کف زمین - طبقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the floor: روی زمین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

season: فصل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clearly: به طور روشن - به وضوح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

track and field: ورزش دو و میدانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give out: ساطع کردن - از خود بیرون دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give off: از خود بیرون دادن - ساطع کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

force: اسم = نیرو - زور فعل= مجبور کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transport: حمل و نقل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transport: حمل و نقل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transportation: حمل و نقل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring together: گرد هم اوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle: دوچرخه سواری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get to: رفتن به - رسیدن به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

great: عالی - مهم - بزرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

puzzle: اسم =معما - سوال بدون پاسخ - جورچین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wonderful: شگفت انگیز - عالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wonder: از خود پرسیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

invention: اختراع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invention: اختراع

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fast: اگر فعل باشد به معنی => روزه - روزه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fast: اگر فعل باشد به معنی => روزه - روزه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mean: معنی دادن - منظور داشتن - دربرداشتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meaning: معنی - منظور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defeat: شکست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

habit: عادت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shout: فریاد زدن - باصدای بلند گفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shut: بستن - برهم نهادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noise: سروصدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pickup: برداشتن - بلند کردن - یادگرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

held: نگه داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift: بلند کردن - سرقت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: بی فایده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secret: سر - راز - رمز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

army: ارتش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

front: جلو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copper: مسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: سیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: بلند شدن - به پا خاستن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plant: اگر فعل باشد = کاشتن اگر اسم باشد = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sheet: ورقه - برگه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheet: ورقه - برگه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paper: کاغذ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paper: کاغذ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep: 1 - نگه داشتن - حفظ کردن. 2 - ادام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fear: ترس - ترسیدن - نگرانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fearless: نترس - شجاع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amuse: سرگرم کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surprise: اگر اسم باشد = تعجب - کار تعجب اور. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beat: غلبه کردن - شکست دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

حدیث: سخن پیامبر - عشق - تازه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عرفان: خداشناسی - عشق - معرفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frighten: ترساندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frighten: ترساندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confuse: گیج کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confuse: گیج کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shock: اگر اسم باشد = شوک. اگر فعل باشد = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shock: اگر اسم باشد = شوک. اگر فعل باشد = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carpet: فرش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thin: نازک - لاغر - رقیق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

FAT: چاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

FAT: چاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common: معمول - عادی - رایج - مشترک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appear: به نظر رسیدن - ظاهر شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

manage: موفق شدن - از عهده برامدن - اداره ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: دربرداشتن - درگیرکردن - شامل شدن - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

taste: مزه - مزه دادن - چشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smell: بو - بوییدن - بودادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smell: بو - بوییدن - بودادن

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional: احساساتی - عاطفی

٤ ماه پیش

مدال‌های حدیث ایران