A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make someone proud: باعث افتخار کسی شدن - سربلند کردن ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make someone proud: باعث افتخار کسی شدن - سربلند کردن ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let happen: You can't let this happen : نمی تون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let happen: You can't let this happen : نمی تون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond description: "It means "Very much ∆ Ugly beyond ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be rewarded: جایزه داده شده ∆ I'll be rewarded a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be rewarded: جایزه داده شده ∆ I'll be rewarded a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afterlife: اون دنیا - جهان آخرت ∆ I'll be rewa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given: Given : داده شده - اعطا شده ∆ Freed ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank enough: به اندازه ی کافی تشکر کردن. اما بیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thank enough: به اندازه ی کافی تشکر کردن. اما بیش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

owe a favor: She owes me a favour : او یک لطفی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

owe a favor: She owes me a favour : او یک لطفی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im sure: There was a door here : یک در اینجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pocketknife: Pocket : جیب 👖 Knife : چاقو 🔪 Poc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alone: ۱. صفت باشه میشه تنها ∆ I have been ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take somebody in danger: کسی را در خطر انداختن I will not ta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take somebody in danger: کسی را در خطر انداختن I will not ta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

has it: Has it شکل پرسشی it has می باشد. مث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks a bunch: Thanks a bunch Thanks a lot Thank y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tutor: به معلمی میگن که خصوصی درس میده، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handout: A handout is something given freely ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trade school: A trade school ( also known as a te ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cum: ۱. منی - جق ( n ) ۲. اومدن ( آب ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paag: Phat ass Asian girls

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paag: Phat ass Asian girls

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

streak: در دولینگو یعنی : A streak counts ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

onetime: One - time یک صفت هست به معنی یکبار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سقف شیروانی: Hip roof Gable roof Slopin roof واح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tree: یک درخت از ۳ بخش اصلی تشکیل شده : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slugger: اسلاگر اغلب به معنای بازیکن بیسبال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bug out: 1. to leave a place or situation qu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absofuckinglutely: Same as "absolutely", just a little ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absofuckinglutely: Same as "absolutely", just a little ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sigma: ۱. هجدهمین حرف از الفبای زبان باقدم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gigachad: گیگاچد رو سرچ کنید عکس ادیت شده ی ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gigachad: گیگاچد رو سرچ کنید عکس ادیت شده ی ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chad: چَد با بهتر از اون، گیگاچَد رو که س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

care: یکی از معنی های عجیبش دوست داشتنه. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

4 times: در اینطور مواقع گاهی میشه معنا کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

4 times: در اینطور مواقع گاهی میشه معنا کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lucky day: روز بخت و اقبال - روز شانس ∆ the th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lucky day: روز بخت و اقبال - روز شانس ∆ the th ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hrt: هورمون درمانی افراد ترنس ( به انگلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hrt: هورمون درمانی افراد ترنس ( به انگلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to give an oscar: اسکار دادن Damn somebody give this ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to give an oscar: اسکار دادن Damn somebody give this ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

silhouette: سایه نما یا سایه رخ یا سیلوئت ( به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foot fetish: A strong feeling of love for feet, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pronounced: ۱. تلفظ کرد ( past verb ) ۲. بسیار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ain't nobody: از لحاظ گرامری کاملاً اشتباهه که بگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ain't nobody: از لحاظ گرامری کاملاً اشتباهه که بگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go astray: To go stray یعنی به بیراهه رفتن، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck buddies: دوست یا آشنایی که فرد به طور منظم ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck buddy: دوست یا آشنایی که فرد به طور منظم ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abrupt: ♠ brief to the point of rudeness; c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

them: 🚨 یک نکته ی مهم : In non - standa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any: یک پرسش مهم ؛ بعد از any اسم باید ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enjoying himself: مثلاً یه پرنده لم داده زیر آفتاب دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enjoying himself: مثلاً یه پرنده لم داده زیر آفتاب دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

X: اگه بعد از عدد X بیاد، اون X به معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

halicarnassus: Ancient Carian city, present day Bo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

halicarnassus: Ancient Carian city, present day Bo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shinji mikami: Japanese video game designer, direc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shinji mikami: Japanese video game designer, direc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

odds: For Pirouz and the odds of his exti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرداخت: در دندانپزشکی پرداخت کردن یا پرداخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mag: Pulls out mag : خشاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boss: در بازی های ویدیویی به شخصیت های من ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

office hours: Departure point for personnel and c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap up: تمام کردن - پرونده یک کاری را بستن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساعات اداری: Office hours ∆ Departure point for ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ساعات اداری: Office hours ∆ Departure point for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

british union of fascists: اتحادیه فاشیست های بریتانیا ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

british union of fascists: اتحادیه فاشیست های بریتانیا ( به ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرص نصف کن: Pill splitter Pill cutter دستگاه تق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قرص نصف کن: Pill splitter Pill cutter دستگاه تق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bad tempered: زود قهر - کسیکه قَهرِش تو مُشتِشه ✊ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patriot: noun [count] : a person who loves a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نکوهش: تلفظ: ( ن ه ) ( اِمصفت ) سرزنش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heinous: adjective [more heinous; most heino ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heinous: adjective [more heinous; most heino ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

naughty: تعریف کامل این واژه : ❌🚨 شامل کلم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hastily: با عجله و شتابزدگی he hastily stu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suave: تلفظ : سوآو بسیار مودب، با اعتماد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

envy: Envy میشه غبطه خوردن ( فعل ) و غبطه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convoy: ⬛ CONVEY ⬛ 1. to take or carry ( so ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aromatic: خوشبو - خوش رایحه - عطری ⬛ AROMATI ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

برخورد کردن: برخورد کردن چندین معنی متعدد داره و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

more of: اصطلاح پرکاربردیه که تعریفش بصورت ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عورت: تلفظ: ( عُ رَ ) [ عربی عوره ] ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lady box: Refers to pussy ◀️ Six Things Wome ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lady box: Refers to pussy ◀️ Six Things Wome ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flogging: شلاق زنی Prostitution in Saudi Ara ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flogging: شلاق زنی Prostitution in Saudi Ara ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شجاعت: Bravery Courage Valiancy / Valiance ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valiancy: واژه ی شیک تر Courage و Bravery هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

valiancy: واژه ی شیک تر Courage و Bravery هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

audience: واژگان شبیه به Audience : spectato ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

substance abuse: سوءمصرف ماده ( به انگلیسی: Substanc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get off: i can't get you off my mind : من نم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یال شیر: Mane : یال ? why male lions have ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rigor mortis: Rigor mortis is a postmortem change ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yamete kudasai: Please, stop it - "Yamete kudasai. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

yamete kudasai: Please, stop it - "Yamete kudasai. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوب: ( عضو ) جدید - تازه کار نوب ( Noob ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

archeology: شاخه ای از علوم اجتماعی باستان شنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حضرت: کلمه ای است که برای احترام پیش ازنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حسین: حسن Hassan اسمی عربی به معنای : ۱. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سجاد: ۱. پسر حسین بن علی و نوه علی بن ابو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

محمد: نامی است عربی از ریشه حمد به معنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ساربان: ( صفت ) نگهبان شتر شتربان. cam ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بقیه الله: بقیّة اللّه = اباصالح = صاحب الامر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mahdi: هدایت گر میشه هادی مهدی میشه هدایت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سردار جمل: حضرت/امام علی علی بن أبی طالب أبو ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سردار جمل: حضرت/امام علی علی بن أبی طالب أبو ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساقی کوثر: ساقی کوثر = اسدالله = امیرالمؤمنین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ساقی کوثر: ساقی کوثر = اسدالله = امیرالمؤمنین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیدالشهداء: سیدالشهداء میتونه منظورش حسین بن عل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیدالشهداء: سیدالشهداء میتونه منظورش حسین بن عل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوفاضل: ابو الفضل = ابو فاضل = ابو الفضائل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابوفاضل: ابو الفضل = ابو فاضل = ابو الفضائل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاطمه الزهراء: فاطمه دختر محمّد ملقّب به زهرا ( به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فاطمه الزهراء: فاطمه دختر محمّد ملقّب به زهرا ( به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رسول الله: رسول الله یعنی فرستاده ی خدا ( نبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ذوالفقار: Zulfiqar نام شمشیر دو لبه ای بود که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nefarious: adjective [more nefarious; most nef ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مثله: مُثلِه کردن در فرهنگ معین بدین شکل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مسامحه: تلفظ: ( مُ مَ حَ یا حِ ) [ عربی م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مدوسا: ❌ نظر خانم سپیده کاملاً درست نیست ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارتمیس: ❌ با تاکید تمام میگم این اسم ایرانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

میراث فرهنگی: CULTURAL HERITAGE = میراث فرهنگی G ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

docile: زود فراگیر - تعلیم پذیر - سر به راه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rest assured: You can be sure to be certain that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superhuman: Superhuman : فوق بشر ( ی ) n adj Ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بی رویه: Indiscriminate cutting of trees : ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alacrity: 🔴 Eagerness Example: He accepted t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pedant: noun [count] disapproving : a perso ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dull weapon: Dull knofe : چاقوی کند ( که تیز و ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dull weapon: Dull knofe : چاقوی کند ( که تیز و ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dennis: نام پسرانه به معنای پیرو و دنبال کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dennis: نام پسرانه به معنای پیرو و دنبال کن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haram: adjective forbidden or proscribed b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haram: adjective forbidden or proscribed b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bite the bullet: 🔴 decide to do something difficult ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mug shot: 🔴 a photograph of a person's face ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beast mode: Beast mode refers to the aggressive ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beast mode: Beast mode refers to the aggressive ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side job: شغل ثانویه/جانبی 🔴 a job undertak ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side job: شغل ثانویه/جانبی 🔴 a job undertak ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیش گیری: Prevention is better than treatment ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امر به معروف و نهی از منکر: طبق ویکیپدیا : Enjoining good and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توان: اگه منظور عملیات ریاضی توان باشه : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هولودومور: Holodomor 1932–33 man - made famine ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isil: ISIS و ISIL و DAESH همگی اشاره دارن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isil: ISIS و ISIL و DAESH همگی اشاره دارن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ISIS: ISIS و ISIL و DAESH همگی اشاره دارن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meritorious: شایسته - ستودنی - سزاوار adjective ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meritorious: شایسته - ستودنی - سزاوار adjective ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grotesque: ۱. قِناس - بی قواره - بی بارت و کج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمدار: نیمدار یعنی فرسوده، قدیمی، مندرس، ژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیمدار: نیمدار یعنی فرسوده، قدیمی، مندرس، ژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partisan: noun [count] 1 : a person who stron ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overvalue: verb [ obj] 1 : to place too high a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scapegoat: noun [count] : a person who is unfa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holistic: adjective [more holistic; most holi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epiphany: noun 1 Epiphany [singular] : a Chri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hella: INFORMAL US 🍕adverb 🔴extremely ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spice up: 🔴 to add excitement or interest to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حضور فعال: Active presence in class and partic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حضور فعال: Active presence in class and partic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gook: Noun / Offensive 1. Offensive term ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چشم بادامی ها: Almond - shaped eyes / Slanted eyes ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hooded eyelid: Eyelid میشه پلک. ما دو تا پاک داریم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hooded eyelid: Eyelid میشه پلک. ما دو تا پاک داریم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barbaric: barbaric, uncivilized, uncultured o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barbaric: barbaric, uncivilized, uncultured o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being up for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being up for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being down for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being down for something: ◀️ ?? who's up/down for a call now ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی همه پنیر: همون بی همه چیز هست فقط پنیر به انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی همه پنیر: همون بی همه چیز هست فقط پنیر به انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unscrupulous: بی همه چیز - بی اخلاق/شرف/وجدان - ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denigrate: ۱. تحقیر/تخریب کردن کلامی - بدنام/ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فروند: واحد شمارش کشتی، هواپیما، پهپاد، هل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا حالا این موقعیت برات پیش اومده: Has this situation ever happened to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تا حالا این موقعیت برات پیش اومده: Has this situation ever happened to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuisine vs recipe: What is the difference between reci ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cuisine vs recipe: What is the difference between reci ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phonk: Phonk Subgenre of hip hop inspired ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phonk: Phonk Subgenre of hip hop inspired ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freezing: بجای واژه ی Cold به معنای سرد از سر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a yu doin: گاهی آمریکایی ها وقتی میخوان بگوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a yu doin: گاهی آمریکایی ها وقتی میخوان بگوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

its ok: for saying that something does not ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get over something: Example : This nigga's drip is alwa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get over: Example : This nigga's drip is alwa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idolize: از کسی بت ساختن - کسی را الگو قرار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نتوانستن: Not being able to do something Can ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S