A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to send chills down somebody's spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to send chills down somebody's spine: زهره ی کسی را ریختن - زهر ترک کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to send shivers up somebodys spine: به جای shivers میشه chills هم گفت. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to send shivers up somebodys spine: به جای shivers میشه chills هم گفت. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disassemble: اوراق کردن - از هم جدا کردن - دل و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burial: تلفظ : بِری یِل /beh. ree. uhl/ این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cremate: verb 🔴[ obj] : to burn ( the body ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utilize: 🔴 [ obj] formal : to use ( somethi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seemingly: جایگزین جالبی برای apparently و obv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obviously: Obviously Apparently Supposedly See ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conundrum: اسم قابل شمارش 1. a confusing and d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep me in the loop: It means "keep me informed", for ex ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ubc: "UBC refers to "The University of B ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ubc: "UBC refers to "The University of B ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off putting: Off - putting یعنی : ۱. زننده، ناخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pudding: پودینگ ( به انگلیسی: pudding ) یکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muff: کوتاه شده ی Muffin که یک نوع کیک تک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quitter: کسیکه جرأت انجام و به پایان رساندن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your mouth shut: دهنت رو بسته نگهدار، همون خفه خون م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شال: خود واژه ی شال هم انگلیسی هست SHAW ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that many: اونقدرا A : the focus group people ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that many: اونقدرا A : the focus group people ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calabasas: A very beautiful city in LA شهری بس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calabasas: A very beautiful city in LA شهری بس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take someone seriously: It's so hard to take you seriously ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take someone seriously: It's so hard to take you seriously ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cancun: شهری بسیار زیاد زیبا در مکزیک کانک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first class: I have two first - class tickets to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste on: ( نفله/تلف/حروم ) کردن ( بخاطر/برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my entire life: کل/تمام عمرم ? A : you feeling all ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my entire life: کل/تمام عمرم ? A : you feeling all ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a shit: Take a piss : شاشیدن - چُریدَن - اد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a piss: Take a piss : شاشیدن - چُریدَن - اد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a piss: Take a piss : شاشیدن - چُریدَن - اد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get in line: Fine. Just get in line : باشه فقط ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crib: the place where someone lives در Am ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do we do: What do we do دقیقاً با what should ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what do we do: What do we do دقیقاً با what should ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what kind: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vividly: VIVID In English : seeming like re ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

later: میتونه به معنی خداحافظ یا همون خداف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall asleep: Don't fall asleep : این یک جمله ی ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on me: On me یه طوریه که نمیشه براش یکی دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look at: امروز میخوایم تفاوت بینLook after و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look after someone: امروز میخوایم تفاوت بینLook after و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look after someone: امروز میخوایم تفاوت بینLook after و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go after: درود به همگی. امروز میخواهیم تفاوت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woulda coulda shoulda: An expression of dismissiveness or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woulda coulda shoulda: An expression of dismissiveness or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woulda: Should, Would, Could هممون اینارو م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circus: Electrical Circuit : مدار الکتریکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circuit: Electrical Circuit : مدار الکتریکی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پریود شدن: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پریود شدن: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gets her period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gets her period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get my period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get my period: ابتدا توضیحات انگلیسی : During you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what up: What's Up = What Up = what is happe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat ass: دهن کسی رو سرویس کردن Because the w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat ass: دهن کسی رو سرویس کردن Because the w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who you is: در اصل با you باید are بیاری ولی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

who you is: در اصل با you باید are بیاری ولی در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ketamine: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ketamine: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

k hole: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

k hole: یک نوع داروی بیهوشی کتامین ( به ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

k hole: چند عکس در این رابطه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet up: Meaning : come into the presence o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hacker: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

types of hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

types of hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hackers: انواع هکرها؛ هکرها را با ۲ چیز دسته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how are you holding up: How are you? signals inauthenticity ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greeting: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whassup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wassup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whaddup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whaddup: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how are you: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greetings: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats going on: معروفترین greeting دنیا در زبان انگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

got: هممون معنی ( داستن ) برای این کلمه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have got: هممون معنی ( داشتن ) برای این کلمه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy meal: مک دونالد رو که میشناسید. شرکت غذای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happy meal: مک دونالد رو که میشناسید. شرکت غذای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reindeer: خیلی از افراد همه ی اینارو فقط گوزن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bluebottom butterfly: پروانه ی سه گوش نیلی که در بین موجو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bluebottom butterfly: پروانه ی سه گوش نیلی که در بین موجو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mantis shrimp: میگوی آخوندکی یا دهان پا از سخت پوس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mosquito: بیشترین قربانی از انسان را پشه ها د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what kind of: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what kind of: در مثال زیر متوجه معنی و کاربرد "wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indoor: خانگی Indoor cats generally live fr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longevity: ۱. عمر طولانی ۲. طول عمر ۳. دیرپایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apricity: The warmth of the Sun in winter ( n ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مزید برعلت شدن: قوز بالا قوز شدن گاومون دو قلو زایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مزید برعلت شدن: قوز بالا قوز شدن گاومون دو قلو زایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no cap: What cap 🧢 means? Cap is slang to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

signify: ۱. نشان . . . بودن - به معنی . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check mark: Checkmark، علامت و نشانه ی استاندار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

x mark: Checkmark، علامت و نشانه ی استاندار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

x mark: Checkmark، علامت و نشانه ی استاندار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmarried: کسی که ازدواج نکرده است - عزب - سین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock off: Knock out : ضربه فنی و بیهوش کردن K ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on: Knock out : ضربه فنی و بیهوش کردن K ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beef: Beefs are conflicts expressed throu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hacktivist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state sponsored terrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

state sponsored terrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

script kiddie: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cyberterrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هکتیویست: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هکتیویست: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ننه اونلی فنز دار: Onlyfans mother یک فحش جدید که به ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ننه اونلی فنز دار: Onlyfans mother یک فحش جدید که به ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلب اعتماد: Win someone's trust

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

win trust: جلب اعتماد کردن - اعتماد کسب کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win trust: جلب اعتماد کردن - اعتماد کسب کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human: Human واژه ای است که از لاتین به فر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poacher: شکارچی غیرقانونی ( یکسری حیوانات که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quetzal: پرنده ی زیبای روبه انقراضی است که ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calm him down: آرومش کنید Relax

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calm him down: آرومش کنید Relax

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

efiing: همون Fucking که حرف اولش F هست ولی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efiing: همون Fucking که حرف اولش F هست ولی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت قران مابین: یعنی قرآن ازت محافظت که این اتفاق ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هفت قران مابین: یعنی قرآن ازت محافظت که این اتفاق ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on someone: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick on someone your size: ❌ شخصی را با اندازه خود انتخاب کنید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on someone your size: ❌ شخصی را با اندازه خود انتخاب کنید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mgk: MACHINE GUN KELLY is an american mu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mgk: MACHINE GUN KELLY is an american mu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise: Compromise - Amity - Comity این ۳ ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comprise: 🚨 نکته مهم اینکه Compromise را با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distilled water: Distilled Water : آب مقطر Purified ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignitary: آدم سرشناس و عالی مقام - شخص بزرگ م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

responses to how is your day going: روز شما چگونه می گذرد همون حالت چطو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanthropic: ابتدا ببینیم Philanthropy به چه معن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giving up: دست کشیدن از - انصراف دادن - ترک کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrifice: ۱. به عنوان اسم، sacrifice یک کار و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dormant: به معنی خواب هست اما برای مَش قربون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asleep: Asleep یعنی خفته - در وضعیت خواب - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concessionaire: شخصی یا بیزنسی که حق فروش چیزی را د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concession: ۱. حق امیتاز - امتیاز ۲. اعتراف به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: ارزشمند - با ارزش - ارزنده *اینو با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rewarding: ۱. راضی کننده - خوشحال کننده - ایجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precious: ۱. گرانبها - ارزشمند - ارزنده - با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cherished: چیزیکه Cherished باشه شما خیلی به ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigorous: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robust: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: اتفاقی - سرسری - خودسرانه - من درآو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haphazard: ( صفت ) اتفاقی - تصادفی - سرسری - ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanthropist: فرد پولداریکه از وقت و ثروت خود زده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermostat: THERMOSTAT : ترموستات - دماپا THERM ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infuse: verb 1 [ obj] a : to cause ( a pers ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

square enix: اسکوئر انیکس ( به ژاپنی: 株式会社スクウェア・ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

square enix: اسکوئر انیکس ( به ژاپنی: 株式会社スクウェア・ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسکوئر انیکس: Square Enix Holdings Co. , Ltd. is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکوئر انیکس: Square Enix Holdings Co. , Ltd. is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you never know: نمیشه گفت - نمیشه قول داد - شاید - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mri: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ct scan: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammography: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammography: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترخیص: مرخص شدن از بیمارستان با کلمه ی [ ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

layman: غیر متخصص در هر زمینه ای - نادان ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ABG: ABG : Arterial blood gas ( test ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vbg: ABG : Arterial blood gas ( test ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تب سنج: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تب سنج: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermometer: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fingertip: the tip of a finger \∆/ نوک انگشت � ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infrared forehead thermometer: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infrared forehead thermometer: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تب سنج غیر لمسی: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تب سنج غیر لمسی: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse oximeter: پالس اکسیمتر ( Pulse Oximeter ) یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اکسیژن سنجی خون: پالس اکسیمتری روشی غیرتهاجمی است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکسیژن سنجی خون: پالس اکسیمتری روشی غیرتهاجمی است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باندینگ: دندان نوعی فرایند زیبایی دندانپزشکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باندینگ: دندان نوعی فرایند زیبایی دندانپزشکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکالپل: Sharp bladed instrument used for su ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صندلی تابوره: A taboret ( also spelled tabouret o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صندلی تابوره: A taboret ( also spelled tabouret o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxygen flowmeter: فلومتر اکسیژن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oxygen flowmeter: فلومتر اکسیژن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امالگاماتور: آمالگاماتور چیست؟ از این دستگاه برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امالگاماتور: آمالگاماتور چیست؟ از این دستگاه برا ...

١ سال پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S