اسم پسر کردی - صفحه 3
یاور، یاور ( نگارش کردی
پسر
کردی تیشکو
پرتو نور
پسر
کردی تافگه
آبشار
پسر
کردی
طبیعت توشیار
دچار، روبرو شدن
پسر
کردی بریز
محترم ( نگارش کردی
پسر
کردی بریسکه
نگا «بروسکه» ( نگارش کردی
پسر
کردی برین
بلند مرتبه و بزرگ، ( بَر = اَبَر، بالا + ین ( پسوند نسبت ) )، واقع در بالا یا بالاترین جا، بالایی، ...
دختر، پسر
کردی بریندار
تخلص شاعر معاصر محمد رستمی، زخمی، تخلص شاعر معاصر «محمد رستمی» ( نگارش کردی
پسر
کردی بریکار
وکیل ( نگارش کردی
پسر
کردی بزوتنوه
حرکت، جنبش، کنایه از پیروزی آرام آرام ( نگارش کردی
پسر
کردی بزوین
محرک ( نگارش کردی
پسر
کردی بژار
وجین کردن، شمارش ( نگارش کردی
پسر
کردی بژوار
زمین سرسبز، زمین سرسبز ( نگارش کردی
پسر
کردی چیا
کوهستان بلند، کوهستان، کوه
دختر، پسر
کردی
طبیعت چیاوا
نگهبان کوه
پسر
کردی تینو
تشنه
پسر
کردی تیریژ
پرتو
پسر
کردی خاوین
پاک سرشت
پسر
کردی چیاکو
کوه کوچک
پسر
کردی خوشناو
خوشنام، نیک نام، ( کردی )، نوعی انگور سیاه دانه بزرگ، ( اعلام ) نام یکی از طوایف کرد در ناحیهی چقلا ...
پسر
کردی بهیز
نیرومند، قوی، نیرومند ( نگارش کردی
پسر
کردی بوار
محل عبور در رودخانه ( نگارش کردی
پسر
کردی بوبان
بةسوی بالا ( نگارش کردی
پسر
کردی بوتان
لهجةای در زبان کردی ( نگارش کردی
پسر
کردی بودیان
نام یکی از قبایل ماد ( نگارش کردی
پسر
کردی بورباش
از فرمانروایان کاسی ( نگارش کردی
پسر
کردی تاویار
نگهبان آتش
پسر
کردی چاوه
عزیز
پسر
کردی چاویار
ناظر، نگهبان
پسر
کردی دژان
قلعه مستحکم
پسر
کردی رادمین
جوان مرد کوچک، بخشنده
پسر
کردی دادیار
حامی قانون، مجری عدالت، مجری عدالت ( نگارش کردی
پسر
کردی داژو
داغ و گرم
پسر
کردی داژیار
روزی، قدرت، قوت
پسر
کردی دیمن
دشت
پسر
کردی رزگار
رستگار
پسر
کردی راژور
جای بالا در مجلس، حاکم، فرمانروا، ( کردی )
پسر
کردی راسان
دوباره برخواستن و کوهستان
پسر
کردی ریبار
رهگذر
پسر
کردی ریباز
رهگذر
پسر
کردی ریبوار
رهگذر، مسافر
پسر
کردی ریبین
رهبر و راهنما
پسر
کردی ریژوان
راه و میعادگاه عاشقان
پسر
کردی روچیار
آفتاب، زمانه، روزگار، ( کردی ) ( = روجیار، rojyār ) آفتاب
پسر
کردی
کهکشانی ژیلمو
آتش زیر خاکستر
پسر
کردی ژیلوان
کوهنورد
پسر
کردی ژینار
زندگی
پسر
کردی ژیکو
انسانی عاقل و هوشمند و زیرک
پسر
کردی رابر
پیشوا و رهبر
پسر
کردی رابین
معتمد
پسر
کردی زانا
دانا، باهوش، کسی که در مورد همه چیز آگاهی دارد، دانشمند
پسر
کردی زانکو
دانش طلب
پسر
کردی زانیار
دانا، دانشمند، یار دانا و دانشمند
پسر
کردی زانیس
دانا
پسر
کردی زاوا
داماد
پسر
کردی زاور
دلیری و یارایی، جرئت، ظاهراً از برخاسته های فرقه آذر کیوان است و معنای متعددی برای آن آورده اند از ...
پسر
فارسی، کردی زوران
نام نوعی کشتی باستانی
پسر
کردی سپانو
دانا و زیرک
پسر
کردی سم کو
نام سرکرده ایلی از کردها به نام شکاک
پسر
کردی راویژ
تدبیر
پسر
کردی رایبد
دانشمند، حکیم، دانا، به ضم ب، خداوندگار خرد، مرکب از رای به معنای دانش و خرد و بد پسوند ملکیت
پسر
کردی، فارسی ربن
یکدست یک اندازه ( نگارش کردی
پسر
کردی ربین
راه شناس
پسر
کردی ژابیز
دارویی گیاهی، نام گیاهی و دارویی گیاهی که به بومادران ( بوی مادران ) معروف است، اشک آتش
دختر، پسر
کردی
طبیعت ژان
نام روستایی در نزدیکی سنندج
دختر، پسر
کردی ژاویا
جوینده
پسر
کردی ژنوا
شنوا
پسر
کردی ژیران
باهوش
پسر
کردی ژیرو
دانا و عاقل
پسر
کردی سامران
سربلند و شاهانه
پسر
کردی سامرند
نام کوهی است
پسر
کردی ساهی
آسمان صاف
پسر
کردی شاکو
شاه کوه ها
پسر
کردی شایار
یار پدر، وزیر ( نگارش کردی
پسر
فارسی، کردی شاخوان
مرد کوه نشین
پسر
کردی سیامند
نام کوهی است
پسر
کردی شارو
بازمانده یا پنهان
پسر
کردی
پرنده شالیار
همدم شاه، شهریار، ( اعلام ) ( = پیر شهریار، پیر شالیار ) نام پیری در اورامان از مغان زردشتی موسوم ب ...
پسر
کردی شپول
موج آب
پسر
کردی شتاو
آبشار
پسر
کردی
طبیعت گئو
بزرگ
پسر
کردی گردآزاد
پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران
پسر
کردی، فارسی گوران
نام یکی از طوایف کرد
پسر
کردی گایار
یار بزرگ یار قدرتمند، یار بزرگ یار قدرتمند ( نگارش کردی
پسر
کردی مانوش
نام کوهی، نام چندتن از نیاکان منوچهر پادشاه پیشدادی
پسر
کردی
تاریخی و کهن مدیار
همیار و دوستدار قوم ماد
پسر
کردی ماکوان
محافظ و نگهدارنده مادر
پسر
کردی میرکو
کوه بزرگ
پسر
کردی میشواک
منطقه ای در کردستان
پسر
کردی لاهور
یکتا
پسر
کردی نیوزار
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن ناسیکو
شکست ناپذیر
پسر
کردی هاوار
فریاد
پسر
کردی هاوره
همراه
پسر
کردی هاوری
یار و یاور
پسر
کردی هاویار
یار و یاور
پسر
کردی هایکا
آرام، مرموز، از اسطوره های کردستان
پسر
کردی نیچروان
شکارچی
پسر
کردی هانو
یاری دهنده
پسر
کردی هنرمند
آن که توانا در خلق آثار هنری است، آن که دارای مهارت و فنی است، ( در قدیم ) آن که دارای فضل و کمال ی ...
پسر
فارسی، کردی