اسم پسر کردی - صفحه 1
پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، در شاهنامه ...
پسر
فارسی، کردی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی بهمن
نیک اندیش، نیک پندار، راست گفتار، راست کردار، ماه یازدهم از سال شمسی، ( در جغرافیا ) توده عظیمی از ...
پسر
فارسی، پهلوی، اوستایی، کردی
تاریخی و کهن، طبیعت، گل بابک
پدر، استوار، امین، پرورنده، پرورنده و پدر را گویند، ( در قدیم ) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پ ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی، کردی
تاریخی و کهن یکتا
یگانه، بی نظیر، بی همتا، تنها، صمیمی، یک رنگ، بی ریا، فرد، منفرد، ( در قدیم ) ( به مجاز ) جدا، بی ن ...
دختر، پسر
فارسی، کردی
تاریخی و کهن، هنری سیروان
عربی شده ساربان، ( در کردی ) زیبا، ( اَعلام ) ( = آب سیروان ) نام رودی در غرب ایران، در استانهای کر ...
پسر
کردی، عربی برزو
تنومند، باشکوه، نام پسر سهراب، بلند پایه، ( اَعلام ) ) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی، ) ...
پسر
فارسی، اوستایی، کردی
تاریخی و کهن هیوا
امید، آرزو، ( کردی، hiwā ) امید، فریاد، صدای بلند
دختر، پسر
کردی هیمن
آرام، موقر، شکیبا، ( کردی، hemin ) آرام، شکیبا ( نگارش کردی
پسر
کردی
تاریخی و کهن ماردین
نام منطقه ای کرد نشین در ترکیه، نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه است که در دامنه ی جنوبی قراجه داغ و ...
پسر
کردی اردلان
جای و مکان مقدس، درستی، راستی و پارسایی، ( اَرد = پاک و مقدس، لان ( پسوند مکان ) )، نام طایفه ای از ...
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن سوما
ماه، نور ماه، ( به مجاز ) زیبا، نهر آب، نهر آب و مجرای قنات، به علاوه نهر آب و مجرای قنات، در گویش ...
دختر، پسر
کردی، گیلکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی افشار
معاون و شریک، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه شور ( آوازِ افشاری )، ( اَعلام ) ) ایل بزرگی ا ...
پسر
ترکی، فارسی، کردی
تاریخی و کهن، هنری چنور
نام گیاهی خوش بو، گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید، گیاهی خوشبو
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت سوران
نام پرنده ای خوش آواز، نام یکی از چهار لهجه ی اصلی زبان کردی، نام منطقه ای وسیع در کردستان، یکی از ...
پسر
کردی
پرنده دیاکو
نام نخستین پادشاه ایران از سلسله ی ماد، ( اَعلام ) ( = دیا اکو )، پسر فرورتیش، نخستین شاه ایران [حد ...
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن سارو
نام پرنده ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن گو است، طوطی، ( = ساروک ) نام پرنده ای سیاه رنگ ...
پسر
ترکی، کردی، فارسی، آشوری
پرنده آلان
آران، سرزمین آریایی ها، ( = الان، اران ) [اران/arrān/ = آران، آلان و الان: آر ( = آریا )، ان ( پسون ...
پسر
کردی، فارسی ژیار
شهرنشینی، تمدن، زندگی شهروندان، ( کردی )، زندگی شهری
پسر
کردی آکام
سرزمین فراز، زمین های بلند، تپه، نتیجه، امید، ( عربی )، سرزمین بلند، تپه ها، ثمره، سود، فایده
پسر
کردی، فارسی
طبیعت آران
نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام قدیمی ایران، ) نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای ...
پسر
فارسی، کردی
تاریخی و کهن سیوان
چتر، سایبان، چادر، sēwān )، جمع سیو به معنی سیب ها، ماه
پسر
کردی هیرو
منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( هیر = آتش، او /، u/= ( پسوند نسبت ) )، نام گلی ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت، گل راشین
راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد، ( به مجاز ) سرسبز و خرم، ( راش = نوعی درخت در جنگل های ا ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت ژینو
ژینا، زنده، دارای حیات، زندگی بخش، [ژین ( کردی ) = زندگی، او /، u/ ( پسوند دارندگی ) ]، دارای زندگی ...
دختر، پسر
کردی سانیار
دارای عزت و قدرت و کیفیت، حامی و پشتیبان، ( سان = کیفیت، چگونگی، قدرت، عزت، یار ( پسوند دارندگی ) ) ...
پسر
فارسی، کردی آوات
آرزو، خواسته، ( در کردی ) به معنی آرزو، در زبان کردی به معنی آرزو
پسر، دختر
کردی سانا
آسان و راحت، آسان، گویش محلی صنعا پایتخت یمن که قهوه آن معروف است
دختر، پسر
کردی هیژا
گرامی، شایسته، گران بها، محترم، بزرگوار، ( کردی، hêžā ) گرامی
پسر
کردی هژار
تهی دست، مسکین، مستمند، بینوا، فقیر، تنگدست، ( اعلام ) عبدالرحمان ابن حاج ملامحمد شرفکندی متخلص به ...
پسر
کردی برزان
شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه، ( برز = شکوه و جلال، فراز، ان ( پسوند نسبت ) )، م ...
پسر
کردی هیرش
فشار، هجوم، اشک، یورش، حمله، هجوم ( نگارش کردی
پسر
کردی آسو
افق طلایی، آهو، شتاب، کوشا، ( در کردی ) به معنی افق طلایی، ( در پهلوی ) صورت پهلوی واژه ی «آهو»، ( ...
دختر، پسر
کردی، پهلوی، اوستایی نیهاد
نهاد، سرشت، طبیعت، ضمیر، دل، بنیاد، آئین، مقام، جایگاه، ( = نهاد )، ضمیر دل، اساس، قاعده، مقام و جا ...
پسر
کردی روژمان
روشن مانند روز، کسی که دارای فکر باز و اندیشه روشن است، مانند روز، اندیشه چون روز، ( به مجاز ) اندی ...
پسر
کردی بارمان
شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ، شخص محترم و لایقِ دارای روح بزرگ، ( اَعلام ) ) از سرداران تورانی د ...
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن ساکو
کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت، در بین کردهای ایران این اسم مرسوم است
پسر
کردی
طبیعت بزرگ
برجسته، مشهور، بزرگوار، شریف، دارای اهمیت و موقعیت اجتماعی، والا، برجستة، نام شاعری کرد ( نگارش کردی
پسر
فارسی، کردی بارزان
نامِ قومی پیش از اسلام، ( = بارِز ) نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان، تاریخ این قوم به پیش از اسلا ...
پسر، دختر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن هستیار
صاحب هستی و وجود، دارنده ی حیات و زندگی، احساس کننده و ادیب، ( هستی، یار ( پسوند دارندگی ) ) صاحب ه ...
پسر
کردی، فارسی برزین
آتش، نام آتشکده ی بزرگ ایران، بالنده ( بالنده مهر ) فشرده ی آذر برزین مهر، ( اَعلام ) نام یکی از آت ...
پسر، دختر
فارسی، پهلوی، کردی کژوان
کوهنورد، کوه بان
پسر
کردی سیپان
کوهی که در همه ی ایام برف داشته باشد، بلندی مانع باد، ( اَعلام ) نام دو کوه در کردستان
پسر
کردی
طبیعت راژان
خوابیدن، جنبیدن گهواره، ( اَعلام ) روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه، نام روستایی در نزدیکی ارو ...
پسر، دختر
کردی، فارسی سایمان
مانند سایه، خان بزرگ، محاسب، ( کردی ) ( مرکب از سای، مان )، ( کردی ) ( مرکب از سای + مان )، ( در تر ...
پسر، دختر
ترکی، کردی سانان
بزرگ ایل و قبیله، شاه بزرگ، شاه بزرگ و مهتر ایل و قبیله، بزرگ ایل
پسر
کردی ژیوار
زندگی، نام کوهی در اورامان
پسر، دختر
کردی ژیوان
نگهبان زندگی، بانی زندگی، پشیمان
پسر
کردی آمیار
همکار، یاور
پسر
کردی داوین
دامنه کوه، دامن، ( کردی، dāwen ) دامن
پسر
کردی بسام
بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی، ( اَعلام ) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان ی ...
پسر
عربی، کردی
تاریخی و کهن شوان
شبان، چوپان، نگهبانِ گله، نگهبان گله، گله بان
پسر
فارسی، کردی دایان
ماما، دایه، سرافرازی
دختر، پسر
کردی، ترکی ژیهات
شایسته، لایق
پسر
کردی بریار
قرار، عهد، عهد و پیمان، قول و قرار، شرط و قرار، عهد ( نگارش کردی
پسر، دختر
کردی روژهات
روز پرخیر و برکت و مبارک، روزِ آمد، روزها
پسر
کردی هی دی
آرام، آهسته، بردبار، آهستة، پاورچین ( نگارش کردی
دختر، پسر
کردی ژیکان
زیبا و آرامش بخش، [ژیک ( کردی ) = قطره ی باران، ان ( پسوند نسبت ) ] ( به مجاز ) زلال و شفاف، [ژیک ( ...
پسر، دختر
کردی ساوان
ساید، ساینده، ( ساوا، نوعی غله هندی، ( اَعلام ) نام روستایی در سقز و مهاباد، ( اسم فاعل از سائیدن ) ...
پسر
کردی کاویار
مراد، آرزو، [کاو ( در کردی ) کام، ارزشمند، یار ( پسوند دارندگی ) ] روی هم به معنی آرزومند و دارای ا ...
پسر
کردی، فارسی ماژان
بزرگان، ( اَعلام ) نام جایی در شهرستان بیرجند
پسر
کردی هوران
زیبا و درخشان، ( هور = خورشید، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به خورشید، مرغزار کوچک در کوهستان ( نگارش ...
دختر، پسر
فارسی، کردی رازاوه
آراسته شده، ( کردی، rāzāwa ) آراسته شده
دختر، پسر
کردی هژیان
ارزنده، ارزیدن، شایان ارزش، ارزش داشتن
پسر
کردی وانیار
باسواد، فارغ التحصیل ( نگارش کردی
پسر، دختر
کردی روجیار
روزگار، آفتاب، ( کردی، rujyār )، ن، ک، روژیار، آفتاب + ن ک روژیار
دختر، پسر
کردی ئاگرو
آتش
پسر
کردی آراکو
بلندترین نقطه کوه
پسر
کردی آرتیما
پاک و مقدس
پسر
کردی آرتیکا
شجاع و دلیر
پسر
کردی آرژین
حرارت آتش و گرمای زندگی
پسر
کردی آرگش
همچون آتش سرزنده و روشن
پسر
کردی آریشن
معنوی، مینوی
پسر
کردی آژمان
بی نهایت و بی زمان
پسر
کردی آژوان
نام کوهی در منطقه قلع واقع در کرمانشاه
پسر
کردی آمانج
مرام، هدف، مقصد
دختر، پسر
کردی آهیر
آتش
پسر
کردی باپوک
کولاک ( نگارش کردی
پسر
کردی بادلیس
کنایةاز همیشه مست، نام شهری درکردستان ( نگارش کردی
پسر
کردی باریسان
نام قبیله ای از کردها، نام قبیلةایی ازکردها ( نگارش کردی
پسر
کردی باژار
شهرک، بازار، مکان داد و ستد ( نگارش کردی
پسر
کردی باشار
چاره، علاج، درمان، مقاومت، مقابله، درمان ( نگارش کردی
پسر
کردی باشور
جنوب ( نگارش کردی
پسر
کردی باشوک
نوعی پرنده شکاری، نوعی پرنده شکاری ( نگارش کردی
پسر
کردی
پرنده باگرو
تند باد
پسر
کردی بالویز
سفیر، سفیر ( نگارش کردی
پسر
کردی باهوز
گردباد ( نگارش کردی
پسر
کردی باهیف
بادام ( نگارش کردی
پسر
کردی بایف
بادام ( نگارش کردی
پسر
کردی بتام
خوشمزه ( نگارش کردی
پسر
کردی بجرگ
کنایه از آدم بیباک وشجاع ( نگارش کردی
پسر
کردی بخشان
منتشر کردن ( نگارش کردی
پسر
کردی بخشینر
سخی، بخشنده، سخاوتمند ( نگارش کردی
پسر
کردی براخاس
دوست دانا و عاقل، دوست دانا و عاقل ( نگارش کردی
پسر
کردی براخاص
برادر خاص، برا ( کردی ) + خاص ( عربی ) برادر خاص
پسر
کردی، عربی برپرس
مسئول رئیس ( نگارش کردی
پسر
کردی برتاو
جای آفتابگیر ( نگارش کردی
پسر
کردی برچاو
زیبا، منتظر، پدیده ( نگارش کردی
پسر
کردی برداش
نتیجه ( نگارش کردی
پسر
کردی بردل
صبحانه ( نگارش کردی
پسر
کردی برزآفرین
تشویق بزرگ ( نگارش کردی
پسر
فارسی، کردی