اسم پسر فارسی - صفحه 22

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

محمد سهند/m.-sahand/

ترکیب دو اسم محمد و سهند ( ستوده و محکم )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهند


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد سورنا/m.-surena/

ترکیب دو اسم محمد و سورنا ( ستوده و سورن )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد شاهرخ/m.-šāhrokh/

ترکیب دو اسم محمد و شاهرخ ( ستوده و شاه سیما )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و شاهرخ


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد شایگان/m.-šāygān/

ترکیب دو اسم محمد و شایگان ( ستوده و سزاوار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شایگان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد شهرام/m.-šahrām/

ترکیب دو اسم محمد و شهرام ( ستوده و مطیع شاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهرام


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد شهروز/m.-šahruz/

ترکیب دو اسم محمد و شهروز ( ستوده و پادشاه روزگار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهروز


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد شهیار/m.-šahyār/

ترکیب دو اسم محمد و شهیار ( ستوده و مونس شاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهیار


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد فرزان/m.-fārzān/

ترکیب دو اسم محمد فرزان ( ستوده و خردمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرزان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد فرساد/m.-farsād/

ترکیب دو اسم محمد و فرساد ( ستوده و حکیم )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و فرساد


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد فرشاد/m.-faršād/

ترکیب دو اسم محمد و فرشاد ( ستوده و شادمان )، از نام های مرکب، محمّد و فرشاد


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد فرشید/m.-faršid/

ترکیب دو اسم محمد و فرشید ( ستوده و شکوه خورشید )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرشید


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد فیروز/m.-firuz/

ترکیب دو اسم محمد و فیروز ( ستوده و پیروز )، از نام های مرکب، ا محمّد و فیروز


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد ماکان/m.-makan/

ترکیب دو اسم محمد و ماکان ( ستوده و شجاع )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
ماهو/maho/

نام حاکم سیستان در زمان یزگرد پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
ماهونداد/mahondad/

نام پدر دستور آذرباد از موبدان


پسر

فارسی
مایار/mayar/

یار مادر


پسر

فارسی
مایان/māyān/

جمع ما، ماها، جمعِ ما به معنی ماها، ( اعلام ) نام چند روستا در شهرستان های دامغان، دماوند، قزوین، م ...


دختر، پسر

فارسی
نادین/nadin/

پویا و پرتحرک، الهه رودخانه


پسر

فارسی، سانسکریت
نادینوس/nadinus/

شاه بابل


پسر

فارسی، آشوری
نارام سین/naramsin/

محبوب ماه


پسر

فارسی
میلاو/milove/

پاداش و نوید


پسر

فارسی
میهن یار

دوست و یار وطن


پسر

فارسی
میکاییل

معرب از عبری به معنای کیست که شبیه خدا باشد؟، یکی از فرشتگان مقرب خداوند که معروف است روزی زمینیان ...


پسر

فارسی
نستار/nastar/

از شخصیتهای شاهنامه، نام چوپان قیصر روم در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نستهن/nastahan/

نستیهن، پهلوانی تورانی، ( اَعلام ) پهلوان تورانی، پسر ویسه و برادر پیران


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نستهین/nastahin/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نستود/nastod/

از شخصیتهای شاهنامه، نستور، ‏ از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زریر پسر گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نستور/nastor/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زریر پسر گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نستوه/nastuh/

خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی، ( در قدیم ) وی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نشواد/našvād/

نام پهلوان تورانی، ( اَعلام ) نام پهلوانی تورانی است، نام پهلوانی تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نارنیا/narniya/

از تبار آتش


پسر

فارسی
ناز وند/nazvand/

دختر نازدار، دختر ناز


پسر

فارسی
نازلر/nazlor/

دختر نازلر


پسر

فارسی
مهابد/mahabod/

بزرگ


پسر

فارسی
مهدی پارسا/m.-pārsā/

ترکیب دو اسم مهدی پارسا ( هدایت شده و پاکدامن )، از نام های مرکب، مهدی و پارسا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهدیسه/mahdise/

مهدیس، مانند ماه، دختر زیبا، ( مَهدیس، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مَهدیس، منسوب به مهدیس، بانویی ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر/mehr/

خورشید، محبت و دوستی، مهربانی، ماه هفتم سال شمسی، روز شانزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( در گا ...


پسر، دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر آرتا/m.-ārtā/

ترکیب دو اسم مهر و آرتا ( خورشید و مقدس )، ( مهر = مهربانی و محبت، آرتا = مقدس )، مهربانی و محبت مق ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر آریا/mehr-ariya/

ترکیب دو اسم مهر و آریا ( محبت و آزاده )


پسر

فارسی
مهر آزما/m.-āzmā/

ترکیب دو اسم مهر و آزما ( خورشید و آزماینده )، مهر آزمای، آزماینده ی محبت، آن که دوستی و مهر را به ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهر سینا/m.-sinā/

ترکیب دو اسم مهر و سینا ( خورشید و سوراخ کننده )، از نام های مرکب، مهر و سینا


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرآراد/mehr-arad/

ترکیب دو اسم مهر و آراد ( محبت و آراینده )


پسر

فارسی
مهر آزاد/mehr āzād/

ترکیب دو اسم مهر و آزاد ( خورشید و رها شده )، ( اَعلام ) نام یکی از اجداد رستم، مرکب از مهر ( محبت ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
مهراسپند/m.espand/

کلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، نام روز بیست و نهم از هر ماه خورشیدی در ایران قدیم، ماراسپند، نام ر ...


پسر

فارسی
مهرآمین/mehr-amin/

خورشید استوار


پسر

فارسی، عبری
میترایار

مهریار، نام شخصی در کتیبه پهلوی


دختر، پسر

فارسی
میر فرهان

میر بمعنای بزرگ + فرهان که نام شهری نزدیک همدان است


پسر

فارسی
میرزا/mirza/

شاهزاده و امیرزاده، میر ( ازعربی ) + زا ( فارسی ) شاهزاده و امیرزاده


پسر

فارسی، عربی
نامبد/nāmbo(a)d/

صاحب نام، [ ( نام، بد/ bod، / یا/ bad، / ( پسوند محافظ یا مسئول ) ]، 


پسر

فارسی
نامور/nāmvar/

نام آور، نامدار، دارای نام، معروف، مشهور، با ارزش، ( = نام آور )، ( به مجاز ) دارای آوازه و شهرت، ن ...


پسر

فارسی
نامین/nāmin/

نامی، مشهور، نامدار


پسر

فارسی
ناهرین/nahrin/

نهرها


پسر

فارسی
ناهیرا/nahira/

روشنایی و نور، روشنایی، نور


دختر، پسر

فارسی، آشوری
نبرزین/nabarzin/

نام فرماندار گرگان در زمان داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
نثار احمد/n.-nesar/

ترکیب دو اسم نثار و احمد ( فدا کردن و بسیار ستوده تر )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهران ستاد

از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی خردمند و راد و جهاندیده در درگاه انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
مهراندیش/mehr āndiš/

آن که در فکر و اندیشه محبت و مهربانی است، ( به مجاز ) مهربان و با محبت، ویژگی آن که دارای اندیشه و ...


پسر، دختر

فارسی
مهرانفر/m.-far/

دارای شأن و شکوه از حیث مهربانی و محبت


پسر

فارسی
مهرباز/m.-bāz/

دوستدار و طرفدار مهر و مهربانی و محبت، ( مهر= مهربانی و محبت، باز = طرفدار و دوستدار ( جزء پسین کلم ...


پسر

فارسی
مهربرزین

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
مهربنداد

از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
مهرپاد/mehrpad/

نگهبان خورشید و مهربانی


پسر

فارسی
مهرپو/m.-pu/

پوینده ی مهر، جوینده ی مهربانی، ( مِهر = مهربانی، محبت، پو = پوینده، جستجو کننده، جوینده )، آن که ب ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرپویا/mehr-poya/

ترکیب دو اسم مهر و پویا ( محبت و پوینده )، آن که در راه مهر و محبت قدم برمیدارد


پسر

فارسی
مهرپویان/m.-puyān/

ترکیب دو اسم مهر و پویان ( خورشید و جوینده )، ( مهر = مهربانی و محبت، پویان = جوینده و جستجو کننده ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرثنا/m.-sana/

ترکیب دو اسم مهر و ثنا ( مهربانی و ستایش )


پسر

فارسی، عربی

کهکشانی
مهرجو/m.-ju/

جوینده ی عاطفه و دوستی، خواهان محبت از سوی دیگران، ( در قدیم )


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرخو/m.-khu/

دارای خوی و عادت ملازم با محبت و مهربانی، ( به مجاز ) مهربان و با محبت، ( مهر = مهربانی، محبت، خو = ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهردار/mehr dār/

دارنده ی مهربانی و محبت، ( به مجاز ) مهربان، ( مهر = مهربانی، محبت، دار )، محبت + دار )، دارنده مهر ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهررضا/mehr-reza/

ترکیب دو اسم مهر و رضا ( محبت و خشنود )


پسر

فارسی، عربی
مهرفر/mehr-far/

شکوه خورشید و محبت


پسر

فارسی
مهرمان/mehrman/

اندیشه نیک و درخشان


پسر

فارسی
مهرماه/mehr-mah/

مهشید، محبت و روشنی، مرکب از مهر ( محبت و دوستی ) + ماه، نام پسر ساسان


دختر، پسر

فارسی

کهکشانی
مهرمس/mehrmas/

خورشید بزرگ


پسر

فارسی
مهرمند/m.-mand/

دارای مهر، بامحبت، دوست، ( مهر، مند ( پسوند دارندگی ) )، دارای مِهر


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرنام/m.-nām/

مشهور به مهربانی و دارندگی محبت، ( به مجاز ) مهربان و با محبت، ( مهر = محبت، دوستی، مهربانی، نام = ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرنرسه

نام پسر ورزاک از خاندان ساسانیان


پسر

فارسی
مهروالا/mehr-vala/

ترکیب دو اسم مهر و والا ( محبت و گرامی )


پسر

فارسی
مهروان/meh ravān/

دارای روان بزرگ، دارای روح بزرگ، ( مِه = مِهتر و بزرگتر، روان )


پسر

فارسی
مهرورز/m.-varz/

بامهر، عطوف، دوستی ورزنده، دوست، با محبت، مهربان، ( در قدیم ) عاشق


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهروند/m.-vand/

منسوب به مهر، دارای مهر و محبت، ( مهر = خورشید، وند ( پسوند شباهت ) )، منسوب به خورشید، خورشیدی


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
نگیسا/nagisa/

نام یکی از موسیقی دانان زمان خسروپرویز


پسر

فارسی
نهل/nahl/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نوتاش/notash/

همیشه، دایم


پسر

فارسی
نورافشان/nur afšān/

نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش، آنچه نور به اطراف خود می پراکند، نور پاش، ( در قدیم ) نور افشانی کردن، ...


پسر، دختر

فارسی، عربی
نوراهان

نورهان، تحفه، سوغات، ارمغان


پسر

فارسی
نورمند/nurmand/

دارای نور، منور، روشن، پرنور، پور نور


پسر

فارسی، عربی
محمد مهر/m.-mehr/

ترکیب دو اسم محمد و مهر ( ستوده و خورشید )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهر


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، کهکشانی
محمد میرزا/m.-mirza/

ترکیب دو اسم محمد و میرزا ( ستوده و شاهزاده )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد هامان/m.-hāmān/

ترکیب دو اسم محمد و هامان ( ستوده و مشهور )، از نام های مرکب، ا محمّد و هامان


پسر

فارسی، عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
محمد همایون/m.-homāyun/

ترکیب دو اسم محمد و همایون ( ستوده و خجسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و همایون


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد هومان/m.-humān/

ترکیب دو اسم محمد و هومان ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نوشاب/nushab/

آب گوارا، شربت مطبوع، آب زندگی، آب حیات


پسر

فارسی
نوشروان/no(w)šervān/

انوشیروان، جاویدان، ( اَعلام ) ( = انوشیروان، انوشروان )، ( انوشیروان و انوشروان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نوشیار/nushyar/

یار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامه


پسر

فارسی
نومان/noman/

نام یک گیاه


پسر

فارسی
نونود/nonud/

فرزند تازه


پسر

فارسی
نویار/noyar/

یار تازه


پسر

فارسی
نوید حسین/n.-hoseyn/

ترکیب دو اسم نوید و حسین ( خبرخوش و نیکو )، از نام های مرکب، م نوید و حسین


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نیاتور/niyator/

نیاطوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر قیصر روم از یاران سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر