اسم فارسی - صفحه 40

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

گل تابان/gol tābān/

( مجاز ) زیباروی، روشن روی، گل درخشان، ( گل، تابان= دارای نور و روشنی، درخشان، روشن ) ( به مجاز ) ز ...


دختر

فارسی

گل
گل جو/gol ju/

جوینده گل، خواهان گل، ( مجاز ) دارای لطافت و ظرافتِ طبع، ( گل، جو ( جزء پسین ) = جوینده یا خواهان ) ...


دختر

فارسی

گل
گل خواه/gol khāh/

گل جو، خواهان گل، جوینده گل، ( = گل جو )


دختر

فارسی

گل
گل دامن/gol dāman/

گل بدن، گل اندام، ( گل، دامن= آغوش، بغل )


دختر

فارسی

گل
گل سمین/gol samin/

گلِ ارزشمند، گل خوب و عالی، [گل، سمین = ( به مجاز ) ارزشمند، خوب، عالی] گلِ ارزشمند، خوب و عالی


دختر

فارسی

گل
گل سور/gol sur/

گل درخت سور، گلِ درختِ سور، [سور درختی همیشه سبز از خانواده ی سرو با برگ های سوزنی، پوست قرمز و تنه ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل فروغ/gol foruq/

زیبا و لطیف، ( گل، فروغ = روشنایی، نور )، روی هم به معنی نور، روشنایی و فروغ گل


دختر

فارسی

گل
گل فشان/gol fešān/

گل ریزنده، نوعی آتش بازی، گل افشان، ( = گل افشان )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل گیسو/gol gisu/

گل گیس، دختری با موهایی به لطافت گل، ( = گل گیس )


دختر

فارسی

گل
گل میس/gol mais/

زیبا و لطیف، ( گل، مَیس = نام درختی، داغداغان )، گلِ درخت مَیس، گلِ درخت داغداغان


دختر

فارسی، عربی

گل
گل مینو/gol minu/

گل بهشتی، زیباروی، پری روی، ( گل، مینو = بهشت )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل نسیم/gol nasim/

بوی خوش، عطر گل، عطر آگین چون گل، [گل، نسیم = ( در قدیم ) بوی خوش]، بوی خوشِ


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
گل نوشا/gol nušā/

دارای زیبایی همیشگی، ( گلنوش، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلنوش


دختر

فارسی

گل
گل وش/golvaš/

مانند گل، گلوار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وش ( پسوند شباهت ) )، شبیه گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلارین/gelārin/

پاک و زلال، ( گلار = رود کوچک، دانه ی انگور، حبّه انگور، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلار، ( به م ...


دختر

فارسی
گلان دخت/g.-dokht/

دختر گلان، ( به مجاز ) دختر مثل گل و زیبارو، ( گلان، دخت = دختر )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبار/gol bār/

محصول گل، ( مجاز ) زیبارو، ( گل، بار = میوه، محصول )، محصولِ گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبان/gol bān/

گلِ درخت بان، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، نگهدارنده و محافظ، ( گل، بان = گیاهی درختی که دانه های روغنی ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبانو/golbanu/

بانویی زیبا چون گل


دختر

فارسی

گل
گلبن/golbon/

درخت و بوته گل، بیخ بوته گل، به صورت خاص به بوته گل سرخ گویند، ( در قدیم ) بوته یا درخت گل به ویژه ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلپا/golpā/

گلِ پاینده و جاوید، ( مجاز ) همیشه دوست داشتنی ( شخص )، محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان، ( مجاز ) ...


پسر

فارسی

گل
گلپاد/golpād/

محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان، ( گل، پاد = نگهبان، پاسبان )، ( گل + پاد = نگهبان، نگهبان گل


پسر، دختر

فارسی

گل
گلخند/gol khand/

شکوفه، شکوفه ی گل، ( مجاز ) زیبا و با طراوت، ( گل، خند = خندیدن ( به مجاز ) باز شدن شکوفه یا گل، شک ...


دختر

فارسی

گل
گلدشت/gol dašt/

دشتِ گل، زمین وسیع و هموار پر از گل، گلزار، ( مجاز ) خرم و زیبا و با طراوت، ( گل، دشت = پهنه ی وسیع ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلدوست/gol dust/

دوست دار گل، معشوق و محبوبِ زیبای با طراوت چون گل، گل عزیز و گرامی، ( گل، دوست = جزء پسین بعضی از ک ...


دختر

فارسی

گل
گلدوش/gol duš/

ویژگی آن که بر روی شانه هایش گل نصب شده است، آراسته به گل، ( گل، دوش = شانه )


دختر

فارسی

گل
گلراز/gol rāz/

سِر و راز گل، رنگِ گل، ( مجاز ) زیبا و لطیف، ( گل، راز = پسر، ( در قدیم ) رنگ )


دختر

فارسی

گل
گلرام/gol rām/

آن که دارای طبعی موافق و سازگار با گل است، گل شاد و خوشحال، ( مجاز ) زیباروی شاد و با طراوت، [گل، ر ...


دختر

فارسی

گل
گلربا/gol robā/

رباینده گل، عاشق گل، ( مجاز ) زیبارو و با طراوت، ( گل، ربا = ربودن، جزء پسین بعضی از کلمه های مرکب ...


دختر

فارسی

گل
گلرخشان/gol rakhšān/

گل درخشان، گل تابنده، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، رخشان = تابنده، فروزان، درخشان )، روی هم به معن ...


دختر

فارسی

گل
گلسار/golsār/

منسوب به گل، همانند گل، جایی پر از گل، ( گل، سار ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلسانا/gol sānā/

گلسا، مانند گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، سانا = ( پسوند شباهت ) ) ( = گلسا )


دختر

فارسی

گل
گلشیفته/golshifte/

فردی که عاشق گل است


دختر

فارسی

گل
گلمان/golmān/

ویژگی آن که دارای فکر و اندیشه ای به مانند گل ظریف و لطیف است، ( مجاز ) نیک اندیش و خوب اندیش، ( گل ...


دختر

فارسی

گل
گلمو/gol mu/

ویژگی آن که گیسوانش آراسته به گل شده است، گل گیسو، ( گل، مو = گیسو )، ( به مجاز ) زیبا و جذاب


دختر

فارسی

گل
گلنواز/gol-navaz/

نوازش کننده گل


دختر

فارسی

گل
گلوار/golvār/

چون گل، مانند گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وار ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلیا/goliyā/

گلی، منسوب به گلی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گل، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلیاد/gol yād/

یادآور گل، یادآورنده ی گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف


دختر

فارسی
گلیتا/goli tā/

همتای گلی، مثل گلی، به رنگ سرخ، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گلی، تا = مثل و مانند )، به گونه ی گل ...


دختر

فارسی

گل
مهر فروغ/m.-foruq/

ترکیب دو اسم مهر و فروغ ( خورشید و روشنی )، با فروغی چون مهر، ( به مجاز ) زیبا و تابناک


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهرماه/mehr-mah/

مهشید، محبت و روشنی، مرکب از مهر ( محبت و دوستی ) + ماه، نام پسر ساسان


دختر، پسر

فارسی

کهکشانی
مهوا/mahva/

ماه شب چهارده


دختر

فارسی

کهکشانی
مهوار/mahvar/

ماه زیبارو


دختر

فارسی

کهکشانی
مهوأن/mahvān/

مهبان، نگهبان ماه، مجازا زیبا و مهتاب رو، ( = مَهبان )، ) مَهبان


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
میخوش/mey khoš/

آنچه که مزه ترش و شیرین دارد، ملس، دارای مزه ی ترش و شیرین


دختر

فارسی
میشی

منسوب به میش، دارای رنگ قهوه ای مایل به سبز


دختر

فارسی
میگون/meygun/

به رنگ می، همرنگ شراب، سرخ رنگ، مخمور، خمار آلود ( چشم )


دختر

فارسی
میلاوه/milāve/

شاگردانه، انعام، نوید، مژدگانی، بشارت


دختر

فارسی
نارنج/narenj/

میوه ای آبدار و ترش از مرکبات


دختر

فارسی

طبیعت
نارو/naro/

پرنده ای خوش آواز مانند بلبل


دختر

فارسی

پرنده
ناز/naz/

کرشمه، غمزه


دختر

فارسی
ناز وند/nazvand/

دختر نازدار، دختر ناز


پسر

فارسی
نازان/nazan/

فخر کننده، ناز کننده


دختر

فارسی
نازدار/nazdar/

آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس


دختر

فارسی
نازک/nazak/

نازنین و زیبا


دختر

فارسی
نافه/nafe/

ماده ای با عطر نافذ و پایدار که زیر پوست شکم نوعی آهو به دست می آید


دختر

فارسی
نامور/nāmvar/

نام آور، نامدار، دارای نام، معروف، مشهور، با ارزش، ( = نام آور )، ( به مجاز ) دارای آوازه و شهرت، ن ...


پسر

فارسی
ناوک/nāvak/

نوعی تیر کوچک و نوک تیز که به وسیله کمان پرتاب می شده است، ( در ادبیات ) استعاره از غمزه ی چشم و نا ...


دختر

فارسی
نایاب/nayab/

کمیاب، نادر


دختر

فارسی
نثار/nesar/

فدا کردن


دختر

فارسی
نرگس خاتون/narges-khatun/

ترکیب دو اسم نرگس و خاتون ( نوعی گل خوشبو و لقب زنان اشرافی )


دختر

فارسی

گل
نرگسه/nargese/

منسوب و شبیه به نرگس، ( به مجاز ) ستاره، ( نرگس، ه ( پسوند نسبت و شباهت ) )، م نرگس


دختر

فارسی

گل
نستوه/nastuh/

خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی، ( در قدیم ) وی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نسک/nask/

نام هر یک از بیست و یک بخش کتاب اوستا


دختر

فارسی
نگیسا/nagisa/

نام یکی از موسیقی دانان زمان خسروپرویز


پسر

فارسی
نهان/na(e)hān/

پنهان، مخفی، باطن، پوشیده، ( در قدیم ) در نهان، پنهانی، مخفیانه، ( در قدیم ) ناپیدا، نامرئی، ( در ق ...


دختر

فارسی
نوباوه/nobave/

میوه تازه و نورس، کودک یا نوجوان، میوه ای که تازه رسیده باشد


دختر

فارسی
نورافشان/nur afšān/

نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش، آنچه نور به اطراف خود می پراکند، نور پاش، ( در قدیم ) نور افشانی کردن، ...


پسر، دختر

فارسی، عربی
نوشابه

آب گوارا، نام پادشاهی در سرزمین بردع


دختر

فارسی
نوشروان/no(w)šervān/

انوشیروان، جاویدان، ( اَعلام ) ( = انوشیروان، انوشروان )، ( انوشیروان و انوشروان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نومان/noman/

نام یک گیاه


پسر

فارسی
نکو/neku/

نیکو، خوب، مناسب، زیبارو، ( = نیکو )، زیبا، شخص زیبا رو، شایسته، پسندیده، نیکوکار


دختر

فارسی
نیاک/niyak/

پسری که خلق و خوی او مانند اجداد و نیاکانشان است


پسر

فارسی
نیرو/niru/

توانایی، قدرت، زور، عاملی که می توان به وسیله ی آن کاری را انجام داد یا در کسی یا در چیزی اثر گذاشت ...


پسر

فارسی
نیو/niv/

دلیر، شجاع


پسر، دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نیو راد/nivrad/

پهلوان جوانمرد


پسر

فارسی
نیواد/nivad/

شجاعت و دلیری


پسر

فارسی
نیک اختر/n.-akhtar/

نیک بخت، خوشبخت، خوش طالع، ( در قدیم ) دارای ستاره و طالع سعد، سعادتمند، دارای ستاره و طالع خوب و خ ...


دختر

فارسی
نیک پی/n.-pey/

با سعادت، مبارک قدم، ( در قدیم ) خوشقدم، خجسته پی


پسر

فارسی
نیک جو/n.-ju/

نیک خواه


پسر

فارسی
نیک چهر/n.-čehr/

نیک چهره، خوبرو، نیکوروی، زیبا، نیکو رو، نیک روی، زیبا رخ


دختر

فارسی
نیک یاد/nikyad/

نیک ترین یاد و خاطره


پسر

فارسی
نیکو چهر/n.-čehr/

زیباروی، زیبارخ، ( = نیک چهر )


دختر

فارسی
نیکو نام/n.-nām/

نیکنام، خوشنام، ( = نیکنام )


پسر

فارسی
گلیدا/golida/

گل مادر


دختر

فارسی

گل
گلیدخت/goli dokht/

دختر گل گونه، دختر گل مانند، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گلی، دخت = دختر )


دختر

فارسی

گل
گلیرخ/goli rokh/

دارای چهره ای مثل گلی، سرخ گون رخسار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گلی، رخ )


دختر

فارسی

گل
گلینا/golinā/

گلین، به رنگ گل سرخ، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلین، و


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گندمک/gandomak/

گندم کوچک، سبزی بهاره خوردنی


دختر

فارسی
گهار

از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی


پسر

فارسی
گهردخت/gohar doxt/

دختر گوهرین، دختری که چون گوهر است، ( به مجاز ) والا، ارزشمند، زیبا و دارای اصل و نسب، دختر دارای ا ...


دختر

فارسی
گهرناز/gohar nāz/

گوهرناز، آن که نازش چون گوهر قیمتی است، ( = گوهرناز )، گ گوهرناز


دختر

فارسی
گوشیار/goshyar/

نام حکیمی از فارس


پسر

فارسی
گوهرالشریعه/go(w)harroššariee/

شخص ( زن ) والا و نفیس در شریعت و دین


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
گوهربانو/gohar-bano/

بانوی گرامی و اصیل


دختر

فارسی
گوهرتاج/gohar taj/

تاجی از گوهر


دختر

فارسی
گوهرتاش/gohar tash/

همتای گوهر، گوهر ( فارسی ) + تاش ( ترکی ) همتای گوهر


دختر

ترکی، فارسی
گوهردخت/gohar dokht/

دختری همچون جواهر


دختر

فارسی
گوهرسمانه/gowhar-samaneh/

ترکیب دو اسم گوهر و سمانه ( نوعی سنگ قیمتی و مخفف آسمان )


دختر

فارسی، عربی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی