اسم طبیعت با حرف گ

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

گلی/goli/

منسوب به گل، به رنگ گل سرخ، سرخ، ( گل، ی ( پسوند نسبت ) )، به رنگ سرخ، به گونه ی گل، به رنگ گل، نام ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل ناز/gol nāz/

کسی که چون گل لطیف باشد، نوعی گل، دارای ناز و عشوه ای چون گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلستان/golestān/

گلزار، گلشن، جایی که در آن گل های بسیار و گوناگون پرورش می دهند، ( اَعلام ) ) کتاب فارسی از سعدی، ش ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
گل بهار/gol bahār/

گلی که در بهار شکفته می شود، شکوفه گل، [گل، بهار = فصل اول سال، شکوفه ی درختان خانواده ی مرکبات، گی ...


دختر

فارسی

طبیعت
گلزار/golzār/

گلستان، گلشن، نام نوایی در موسیقی قدیم، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) از الحان قدیمی، ( = گلستان ...


دختر

فارسی

طبیعت، هنری
گل افروز/gol afruz/

زیبا، لطیف و با طراوت، ( گل، افروز ( جزء پسین ) = افروزنده ) ( به مجاز ) زیبا، مرکب از گل + افروز ( ...


دختر

فارسی

طبیعت
گل پری/gol pari/

زیباروی با طراوت که دارای اندام ظریف مثل پری است، [گل، پری = ( به مجاز ) زیباروی و دارای اندام ظریف ...


دختر

فارسی

طبیعت
گلنار/gol nār/

از نام های زنان در شاهنامه، گل درخت انار، گل درخت انار که سرخ رنگ است به ویژه گل انار وحشی که مصرف ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلشن/golšan/

گلستان، گلزار، جدیقه، باغ، ( به مجاز ) خانه


دختر

فارسی

طبیعت
گلچهره/gol čehre/

گل رو، زیبا روی، ( به مجاز ) دارای چهره ای مانند گل، گل رخ، گلچهر، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، ...


دختر

فارسی

طبیعت
گلعذار/gol e (o) zār/

گل چهره، آنکه سیمایی چون گل دارد، زیباروی، ( = گل چهره )، گل ( فارسی ) + عذار ( عربی )


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
گلاویژ/gelāviž/

نام ستاره ای که در شب های تابستان نمایان می شود، ستاره سهیل، ( کردی، gilāvež ) نام ستاره ای که در ش ...


دختر

کردی

طبیعت، کهکشانی
گلاب/golāb/

مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب به دست می آید، مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب حاصل می شو ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلشاد/gol šād/

گل شاد و خندان، شادان مثل گل، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، گل خندان و شاداب، آن که با دیدن گل شاد ا ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلسا/golsā/

مانند گل، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، سا ( پسوند شباهت ) )، چون گل، ( گل + سا ( پسوند شباهت ) ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلپسند/gol pasand/

مورد توجه و پسند مانند گل، ( به مجاز ) زیباروی مورد پسند، ( گل، پسند = جزء پسین بعضی از کلمه های مر ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل خندان/gol khandān/

گل خندان، گل شکفته، ( = گلخند )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گندم/gandom/

نام نوعی دانه ی خوراکی غنی از نشاسته، ( به مجاز ) برکت، ( در گیاهی )، دانه ی خوراکی غنی از نشاسته ک ...


دختر

پهلوی، اوستایی

طبیعت
گل نوش/gol nuš/

نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، ( به مجاز ) دارای زیبایی همیشگی، ( در قدیم ) ( در موسیقی ا ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل، هنری
گیسو/gisu/

گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم کره ی شمالی، ( در نجوم ) ( = شَِعر بِرنیکه ) صورت فلکی ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
گل دانه/gol dāne/

بذر گل، آنکه ویژگی گل شدن دارد، ( مجاز ) زیبا و لطیف، ( گل، دانه = بذر )، بذرِ گل، ( به مجاز ) آن ک ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلین/golin/

به رنگ گل سرخ، ( مجاز ) زیبا و شاداب، عروس، ( در ترکی ) /galin/ عروس


دختر

ترکی، فارسی

طبیعت، گل
گوهرشاد/go (w) har šād/

ترکیب دو اسم گوهر و شاد ( سنگ های قیمتی و خوشحال )، ( به مجاز ) آن که ارزشمند و ارجمند و خوشحال است ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
گیلان/gilān/

سرزمین گیل ها، ( گیل = قوم ساکن گیلان، ان ( پسوند مکان ) ) سرزمین گیل ها


دختر

فارسی

طبیعت
گل صبا/gol sabā/

زیبا و لطیف و خوشایند، گل یا شکوفه ای که نسیم صبا با خود می برد


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
گل بوته/gol bu (o) te/

گل، ( به مجاز ) محبوب و معشوق، ( به مجاز ) خوب و دوست داشتنی، گل و بته، بوته گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلشکر/gol še(a)kar/

( به مجاز ) لب گلگون معشوق، گل زیبارو، [گل، شکر= ( در قدیم ) ( به مجاز ) لب معشوق، زیبارو]، گلِ زیب ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلریز/golriz/

دارای نقش گل به ویژه گل سرخ، گل ریختن بر جایی یا بر سر و پای کسی، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در د ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل، هنری
گلبرگ/golbarg/

برگ گل، ( = برگ گل )، ( در گیاهی ) هر یک از برگهای یک گل، ( به مجاز ) ( دختر ) همچون برگ گل، ( به ک ...


دختر

فارسی

طبیعت
گلگیس/gol gis/

دختری با موهایی به لطافت گل، ویژگی آن که گیسوانش چون گل خوشبو، خوش رنگ و لطیف است


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلزری/gol zari/

گل طلایی، ( = گلزر )، ( گلزر


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل بخت/gol bakht/

شانس، اقبال خوب، ( گل، بخت = سرنوشت، طالع )، ( به مجاز ) زیبا و لطیف و دوست داشتنی


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل سیما/gol simā/

گلرخ، دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره، ( = گلرخ )، گل ( فارسی ) + سیما ( عربی ) آن که چهر ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
گلشا/gol šā/

گلشاد، گل شاد و خندان، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، بهترین و زیباترین گل، شاه گل ها، ( گل، شا = مخف ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلپر/gol par/

گیاهی است معطر از تیره ی چتریان، ( در گیاهی ) دانه ی معطری به شکل پولک های زرد کوچک که دارویی است و ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلپاره/gol pāre/

تکه گل، قطعه گل، زیبا و باطراوت، ( گل، پاره = جزء پسین بعضی کلمه های مرکب به معنی «قطعه» و «تکه» )، ...


دختر

عربی

طبیعت، گل
گلزر/gol zar/

گل طلایی، ( به مجاز ) زیبا و لطیف، گل طلا، گل طلایی رنگ


دختر

فارسی

طبیعت
گلان/golān/

گل ها، جمع گل، ( به مجاز ) زیبا و لطیف، ( گل، ان/ an ـ/ ( پسوند نسبت یا نشانه ی جمع در فارسی ) )، م ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل سرخ/gol sorkh/

هر گلی که سرخ باشد، وَرد، ( به مجاز ) زیبارو، [گل سرخ دارای دسته های مختلف است، ورد احمر، سوری، گل ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گرشا/garšā/

پادشاه کوه، [این واژه ( در اوستا ) «گری/ gery» به آرش کوه است و ( در سانسکریت ) «گیری/ giray» نوشته ...


پسر

اوستایی

طبیعت
گل غنچه/gol qonče/

غنچه گل، غنچه ی گل، ( در قدیم ) گلگونه که زنان به روی خود می مالند، غازه، سرخاب


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلایل/gelāyol/

نوعی گلی زینتی، glaïeul )، ( در گیاهی ) گل زینتیِ زیبا به رنگ های مختلف که آرایش خوشه ای یک طرفی با ...


دختر

فرانسوی

طبیعت، گل
گل یاس/gol yās/

گلی است سفید و بغایت خوشبو، گلِ درختِ یاس، یاس، ( به مجاز ) زیبا و باطراوت


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل بر/golbar/

چون گل لطیف و نازک، آن که سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است، ( در گیاهی ) گونه ی گل ها، چون گل سر ...


دختر

فارسی

طبیعت
گلستانه/golestāne/

باغ، بوستان، ( گلستان، ه/e، / ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلستان، ( گلستان + ه/e، نام روستایی در نزد ...


دختر

فارسی

طبیعت
گلبام/gol bām/

گلبانگ، نام لحنی از لحن های موسیقی ایران در قدیم، از الحان موسیقی قدیم ایران


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلمر/gol mor/

گلِ مُر، گیاهی درختچه ای گرمسیری از خانواده ی سماق، گلِ گیاه یا درختچه ی مُر، ( مجاز ) زیبا و لطیف، ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلور/golvar/

دارنده ی گل یا دارنده ی صفات گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وَر ( پسوند دارندگی ) )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل پیرا/gol pirā/

کسی که کارش پیرایش دادن و تربیت کردن گل است، باغبان، گل کار، گل آرا، پیرایش دهنده ی گل، آن که گل را ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل سوری/gol suri/

گل سرخ، گل آتشی از اسفرم ها


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل گیتی/gol giti/

نوعی از گل که برگ های آن از هر طرف سه خار دارد و دو نوع سفید و زرد است، نوعی از گل که برگ های آن از ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبوی/gol buy/

گلبو، آنکه چون گل بو دهد، خوشبو، معطر، ( = گلبو ) ( در قدیم ) دارای بوی خوشی چون بوی گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلگون/golgun/

سرخ رنگ، به رنگ گل سرخ، سرخ، نام اسب گودرز، پهلوان ایرانی، همچنین نام اسب لهراسپ پادشاه کیانی


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلگونه/golgune/

مانند گل، به رنگ گل، گونه یا رخسارۀ سرخ، سرخاب که زنان به گونه های خود می مالند، ( در قدیم ) گلگون، ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلناری/gol nāri/

منسوب به گلنار، به رنگ گلنار، سرخ


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلینه/goline/

گلین، به رنگ گل سرخ، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلین، و


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل بخش/gol bakhš/

دارای سرنوشت و تقدیرِ همچون گل، ( مجاز ) همچون گل زیبا و لطیف، [گل، بخش = ( در قدیم ) سرنوشت، تقدیر ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل بهاره/gol bahāre/

گلِ بهاری، گلی که در بهار می شکفد، ( مجاز ) زیبا و باطراوت، ( گل، بهاره = مربوط به بهار، به عمل آمد ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل بید/gol bid/

گل های معطر و سنبله های نر درخت بید ( بید مشک ) که مصرف دارویی دارد، ( = بیدمشک )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل سور/gol sur/

گل درخت سور، گلِ درختِ سور، [سور درختی همیشه سبز از خانواده ی سرو با برگ های سوزنی، پوست قرمز و تنه ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل فشان/gol fešān/

گل ریزنده، نوعی آتش بازی، گل افشان، ( = گل افشان )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل مینو/gol minu/

گل بهشتی، زیباروی، پری روی، ( گل، مینو = بهشت )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل نسیم/gol nasim/

بوی خوش، عطر گل، عطر آگین چون گل، [گل، نسیم = ( در قدیم ) بوی خوش]، بوی خوشِ


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
گل وش/golvaš/

مانند گل، گلوار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وش ( پسوند شباهت ) )، شبیه گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلان دخت/g.-dokht/

دختر گلان، ( به مجاز ) دختر مثل گل و زیبارو، ( گلان، دخت = دختر )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبار/gol bār/

محصول گل، ( مجاز ) زیبارو، ( گل، بار = میوه، محصول )، محصولِ گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبان/gol bān/

گلِ درخت بان، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، نگهدارنده و محافظ، ( گل، بان = گیاهی درختی که دانه های روغنی ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبن/golbon/

درخت و بوته گل، بیخ بوته گل، به صورت خاص به بوته گل سرخ گویند، ( در قدیم ) بوته یا درخت گل به ویژه ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلدشت/gol dašt/

دشتِ گل، زمین وسیع و هموار پر از گل، گلزار، ( مجاز ) خرم و زیبا و با طراوت، ( گل، دشت = پهنه ی وسیع ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلسار/golsār/

منسوب به گل، همانند گل، جایی پر از گل، ( گل، سار ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلوار/golvār/

چون گل، مانند گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وار ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلیا/goliyā/

گلی، منسوب به گلی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گل، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلینا/golinā/

گلین، به رنگ گل سرخ، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلین، و


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گیل ماه/gilmāh/

ترکیب دو اسم گیل و ماه ( نام طایفه ای و زیبارو )، ماهروی طایفه گیل، ( به مجاز ) زیبا رویی از مردم گ ...


دختر

فارسی، گیلکی

طبیعت، کهکشانی
گیلار/gilār/

نام پرنده ای از گروه اردک های روی آب چر، نوعی مرغابی با منقار کوچک که در آب های شیرین زندگی می کند


دختر

گیلکی

پرنده، طبیعت
گیوان/givān/

کیوان، سیاره زحل، ( = کیوان )


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
گل پونه/gol pune/

گل های کوچک معطر به رنگ صورتی یا بنفش، پونه جوان و تازه، ( در گیاهی ) گل های کوچک معطر به رنگ صورتی ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل سفید/gol sefid/

نوعی از گل سرخ که سفید و خوشبوی می باشد که به هندی گل سبوتی می گویند، گل مشکین، ورد چینی


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلانه/golāne/

گلان، ( مجاز ) زیبا و لطیف، ه/ e ـ/ ( پسوند نسبت ) )، ـ گلان


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلباد/gol bād/

دارای بوی گل، از پسران ویسه که از پهلوانان تورانی است، ( اَعلام ) پهلوانی تورانی معاصر پشنگ و منوچه ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، گل
گلیار/gol yār/

یار و همنشین گل، دارنده ی ( صفات ) گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، یار ( پسوند دارندگی ) )، ( گل ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلینوش/goli nuš/

سرخی ماندگار، گل گونه ی پایدار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف ( همیشه )، ( گلی، نوش = جاوید )، ( گُلی + نو ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، گل



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر طبیعتاسم دختر طبیعت