اسم - صفحه 53

نام میزبان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی

زندگی طلایی

نام گیاهی بسیار خوشبو

نوعی ریحان کوهی

بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی

نمو کردن، شکوفا شدن، بةخود بالیدن ( نگارش کردی

بستان افروز

از قبایل ماد ( نگارش کردی

نجیب زاده

بکتاش

با جرأت ( نگارش کردی

محروم ( نگارش کردی

تنها و بدون حامی ( نگارش کردی

دو دلیر

نام روستایی ( نگارش کردی

بی گناه، بی گناة ( نگارش کردی

نام مردی که در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی زندگی می کرده و نامش در کتیبه کعبه زرتشت آمده است

نام جد منوچهر پادشاه کیانی، نام جد منوچهر پادشاه کیانی به نوشته بندهش

کسی که در خواب نباشد، ( مجاز ) آگاه و هوشیار، ویژگی آن که در خواب نیست، ( به مجاز ) آگاه، هوشیار، آ ...

دل داده، عاشق، بی صبر و قرار، ( اَعلام ) ) ابوالمعالی میرزا عبدالقادر ابن عبدالخالق شاعر پارسی گوی ...

عید، جشن، بایرام

یادمان خوشحالی، یادمان خوشحالی ( نگارش کردی

یادگه، یادگه بیرگه یادگه ( نگارش کردی

متفکر، متفکر ( نگارش کردی

کسی که ‏از اعمال زشت پرهیز کند ( نگارش کردی

بی سرها، بی دلیل قتل‏عام شدةها، نام روستایی نزدیک سنندج ( نگارش کردی

نام شهری در نزدیکی هرات، [= بوشنج = فوشنج] ( اَعلام ) نام شهری در خراسان قدیم میان هرات و نیشابور، ...

فولاد

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد پادشاه کیانی

نام پسر شاپور، سردودمان اسپرمبدان، نام پسر شاپور سردودمان اسپهبدان باوندی در طبرستان خاوری

نگهبان، حافظ

عادل، دادگستر، اصیل، ( پاک، داد = داده، عدل، انصاف، دادگر )، دادهی پاک، پاکزاده، آنکه پدرانش از افر ...

دوست مخلص، باصفا، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ویژگی آن که دوستی او بی ریا و خالص باشد

نیکنام، خوشنام، دارای شهرت نیک

وارسته، زاهد، عاشقِ صادق و پاک نظر، ویژگی آن که حاضر است در راه هدف همه چیز خود را از دست بدهد، ( ب ...

پاک قلب، صاحب قلب سلیم، مخلص، بی کینه، ( به مجاز ) ویژگی آن که حسد، کینه و گمان درباره ی دیگران ندا ...

نام پسر اُرُد پادشاه اشکانی

جوانمرد پاک

پاکیزه رای، صاحب رأی پاک، دانا، دارای عقیده و نظر پاک، ( در قدیم ) ( به مجاز ) آن که خردمندانه و د ...

فرد پاک و پاکیزه

شبیه و مانند پاک، ( مجاز ) پاک، بی آلایش، مبرا از بدی و گناه، بی عیب و نقص، [پاک، سار ( جزء پسین بع ...

یار مخلص، دارنده ی پاکی

سال گذشته، پار، ( در کردی ) پایدار، سربلند، مقاوم

مقام دار، صاحب منصب، عنوانی برای منصب های شهربانی و کشوری، ( صفت ) ( در قدیم ) قدرتمند، زورمند، ( م ...

نمایان، آشکار، آشکارا، ظاهر، ( در قدیم ) معلوم و مشخص

دینداری، درستکاری، مومن بودن، ( عربی ) دیندار بودن، مؤمن بودن

کسی که شاه به او امتیازات ویژه ای داده، نام نوعی گیاه، ( ترکی ) ( = طرخان ) آن که خان ( پادشاه ) به ...