متضاد هم بودنمتضررمتعصبمتعفنمتعللمتعهدمتغیرمتفرقهمتفکرمتقاضی شدنمتقاضی کمکمتقلبمتلمتل غزلمتلاشیمتلکمتمایل به یک سو هنگام رفتنمتمایل شدنمتملقمتمولمتمکنمتنامتناسبمتناوبمتنفر بودن از همدیگرمتنیدنمته متهمتهامتهستنمتوازنمتوالیمتوجهمتوجه شدنمتورممتورم شدنمتولد شدنمتوهممتکبرمتکومتیزهمثلمثل این بود کهمثل اینکهمثل شدنمثل یکمثلامجادلهمجادله گرمجازمجاز تازه کردن