متولد شدن


مترادف متولد شدن: به دنیاآمدن، زاده شدن، ولادت یافتن ، هستی یافتن، به وجود آمدن، ایجاد شدن

متضاد متولد شدن: مردن، ازدنیا رفتن، از دنیا رخت بربستن

برابر پارسی: زاده شدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) زاییده شدن بوجود آمدن : از جانور آنچه از عفونات متولد شود چون انواع کرم و مگس بی حس نباشند ...

واژه نامه بختیاریکا

زِمار آویدِن؛ وا کَهنِستِن

پیشنهاد کاربران

به عرصه ٔ ظهور رسیدن ؛ متولد شدن . پدید آمدن . ( فرهنگ فارسی معین ) .
All peaple cry when they born

بپرس