جانکی سردسیرجانکی گرمسیرجاهای مرتفع کوهجاهلجاودانگیجاوندجاویدجاکشجاکنجای اباد نگذاشتنجای جایجای خود را محکم کردنجای دمجای دنججای دیدنجایگاهجایگاه به جایگاهجایگاه خود مشناسجایگاه سوخت حیوانیجایگاه نشناسجایگزینجایی ارام نگرفتنجبهجبو رنگجت به جت نهادنجتنیدنجتنیدهججهجختجدجداجدا افتادنجدا خر سر یک رینجدا شدنجدا شدهجدا شوندهجدا نشدنیجدا کارجدا کردنجدا کنندهجداجداجداسازیجداگانهجدالجداییجدرانجدیجذامجذر و مدجر