جدا کننده

/jodAkonande/

لغت نامه دهخدا

جداکننده. [ ج ُ ک ُ ن َن ْ دَ/ دِ ] ( نف مرکب ) تفریق کننده. || منفصل کننده. از هم سواکننده. || علیحده کننده. || حل کننده. ( از ناظم الاطباء ). فارق. بائن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منفصل کننده سوا کننده . ۲- دور کننده . ۳- تمیز دهنده .

واژه نامه بختیاریکا

ور چَینا؛ تارنا؛ پاشنا؛ تِینا؛ وا وُرا؛ ورتینا

دانشنامه عمومی

سرریزکردن یا جداسازی ( decantation ) فرایندی برای جداسازی مخلوطی از مایعات غیر قابل امتزاج و یا مخلوطی از یک مایع و جامد مانند یک سوسپانسیون است. [ ۱] طی این فرایند لایه رویی که چگالی کمتری دارد یا رسوب آن ته نشین شده است سرریز شده و بیرون ریخته می شود و لایه زیرین که مایعی چگال تر یا رسوب است بر جای می ماند.
Decantation است استفاده می شود برای جدا کردن مایعات غیرقابل امتزاج است که تراکم های مختلف. برای مثال زمانی که مخلوطی از آب و روغن در حال حاضر در یک ظرف یک لایه مجزا بین دو قوام تشکیل شده است, با این روغن لایه های شناور در بالای لایه آب. این جدایی می تواند انجام شود با ریختن روغن از ظرف خروج آب ، [ ۲] به طور کلی این روش ناقص جدایی آن را به عنوان دشوار است برای پور کردن تمام لایه بدون ریختن برخی از بخش هایی از لایه پایین.
عکس جدا کنندهعکس جدا کنندهعکس جدا کننده
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

divider (اسم)
تقسیم کننده، جدا کننده، مقسم، تقسیم کننده، بخش کننده

discriminant (اسم)
جدا کننده

insulator (اسم)
عایق، جدا کننده، مقره، عایق کننده، بنداور

فارسی به عربی

عازل

پیشنهاد کاربران

بپرس