[ویکی فقه] پیشگویی های تورات (قرآن). تورات پیشگویی های داشته است، یکبار از حاکمیت بندگان صالح بر زمین یک بار از فساد انگیزی بنی اسرائیل در زمین و یک بار از سرکشی و برتری جویی بنی اسرائیل در زمین و در رأس همه این پیشگویی ها درباره پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بشارت ها و پیشگویی هایی داشته است.
تورات در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله و بیان صفات او پیشگویی و بشارت داده است:اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم وانتم تتلون الکتـب افلا تعقلون.آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می نمایید با اینکه شما کتاب (آسمانی) را می خوانید! آیا نمی اندیشید؟! در تورات، اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم ذکر شده بود، ولی علمای یهود با انکار آن حضرت به تورات عمل نمی کردند. ولما جاءهم کتـب من عند الله مصدق لما معهم وکانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکـفرین.و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند لعنت خدا بر کافران باد! ولما جاءهم رسول من عند الله مصدق لما معهم نبذ فریق من الذین اوتوا الکتـب کتـب الله وراء ظهورهم کانهم لایعلمون.و هنگامی که فرستاده ای از سوی خدا به سراغشان آمد، و با نشانه هایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که به آنها کتاب (آسمانی) داده شده بود، کتاب خدا را پشت سر افکندند گویی هیچ از آن خبر ندارند!! الذین ءاتینـهم الکتـب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم وان فریقـا منهم لیکتمون الحق وهم یعلمون.کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده ایم، او (پیامبر) را همچون فرزندان خود می شناسند (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می کنند! واذ اخذ الله میثـق الذین اوتوا الکتـب لتبیننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنـا قلیلا فبئس ما یشترون.و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتما آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند و به بهای کمی فروختند و چه بد متاعی می خرند؟! یـایها الذین اوتوا الکتـب ءامنوا بما نزلنا مصدقـا لما معکم من قبل ان نطمس وجوهـا فنردها علی ادبارها او نلعنهم کما لعنا اصحـب السبت وکان امر الله مفعولا.ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم (و هماهنگ با نشانه هایی است که با شماست) ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل) را دور ساختیم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است! الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبـا عندهم فی التورة...همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امی» پیروی می کنند پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند... . افمن کان علی بینة من ربه ویتلوه شاهد منه ومن قبله کتـب موسی امامـا ورحمة اولـئک یؤمنون به ومن یکفر به من الاحزاب فالنار موعده فلا تک فی مریة منه انه الحق من ربک ولـکن اکثر الناس لا یؤمنون.آیا آن کس که دلیل آشکاری از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدی از سوی او می باشد، و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (گواهی بر آن می دهد، همچون کسی است که چنین نباشد)؟! آنها (حق طلبان و حقیقت جویان) به او (که دارای این ویژگیهاست،) ایمان می آورند! و هر کس از گروه های مختلف به او کافر شود، آتش وعده گاه اوست! پس، تردیدی در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولی بیشتر مردم ایمان نمی آورند!
پیشگویی از حاکمیت بندگان صالح
تورات، از حاکمیت بندگان صالح بر زمین پیشگویی کرده است:ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصــلحون. در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» بنابر اینکه مقصود از «الذکر» تورات باشد. بعد از آنکه در آیات گذشته به قسمتی از پاداش های اخروی مؤمنان صالح اشاره شد در دو آیه مورد بحث به یکی از روشنترین پاداش های دنیوی آنها که حکومت روی زمین، است با بیان شیوایی اشاره کرده می گوید: در زبور بعد از ذکر، چنین نوشتیم که سرانجام بندگان صالح من وارث (حکومت) زمین خواهند شد (و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون). ارض، به مجموع کره زمین گفته می شود و سراسر جهان را شامل می گردد مگر اینکه قرینه خاصی در کار باشد، گرچه بعضی احتمال داده اند که مراد وارث شدن سراسر زمین در قیامت است، ولی ظاهر کلمه ارض، هنگامی که بطور مطلق گفته می شود، زمین این جهان است. واژه ارث، به معنی چیزی است که بدون معامله و داد و ستد به کسی انتقال می یابد، و گاهی در قرآن کریم ارث به تسلط و پیروزی یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن مواهب و امکانات آنها گفته شده است، چنان که در آیه ۱۳۷ سوره اعراف درباره بنی اسرائیل و پیروزیشان بر فرعونیان چنین می خوانیم: و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها: ما شرق و غرب زمین را به ارث به آن قوم مستضعف دادیم گرچه زبور در اصل به معنی هرگونه کتاب و نوشته است، هر چند در قرآن مجید در دو مورد از سه موردی که این کلمه به کار رفته، اشاره به زبور داود است اما بعید به نظر نمی رسد که مورد سوم یعنی آیه مورد بحث نیز به همین معنی باشد. زبور داود یا به تعبیری که در کتب عهد قدیم آمده مزامیر داود عبارت است از مجموعه ای از مناجاتها و نیایشها و اندرزهای داود پیامبر. بعضی مفسران نیز احتمال داده اند که منظور از زبور در اینجا تمام کتب انبیای پیشین است. ولی بیشتر (با توجه به دلیلی که ذکر کردیم) به نظر می رسد که زبور همان کتاب مزامیر داود باشد، بخصوص اینکه در مزامیر موجود، عباراتی وجود دارد که عینا مطابق با آیه مورد بحث است.
پیشگویی از فسادانگیزی بنی اسرائیل
تورات، از دو بار فساد انگیزی بنی اسرائیل در زمین پیشگویی کرده است:وقضینا الی بنی اسرءیل فی الکتـب لتفسدن فی الارض مرتین ولتعلن علوا کبیرا.ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. آری از آن روزی که بنی اسرائیل استقلال یافته و در میان سرها سری بلند کردند بلا و گرفتاری بسیاری دیدند، (بطوری که تاریخ این قوم ضبط کرده) این بلایا از دو تا بیشتر است. و آیات مورد بحث با دو تای آنها قابل انطباق هست ولیکن آن حادثه ای که بطور مسلم یکی از دو حادثه مورد نظر آیات است، حادثه ایست که به دست بخت النصر (نبوکدنصر) یکی از سلاطین بابل در حدود ششصد سال قبل از میلاد بر آنان آمده است. وی پادشاهی نیرومند و صاحب شوکت و یکی از ستمکاران عهد خود به شمار می رفت و در آغاز از بنی اسرائیل حمایت می کرد ولیکن چون از ایشان تمرد و عصیان دید لشکرهای بی شمار به سرشان گسیل داشت، و ایشان را محاصره و شهرهایشان را در هم کوبید و همه را ویران ساخت، مسجد الاقصی را خراب و تورات و کتب انبیاء را طعمه حریق ساخت و مردم را قتل عام نمود، بطوری که جز عده قلیلی از ایشان آن هم از زنان و کودکان و مردان ضعیف، کسی باقی نماند. باقیمانده ایشان را هم اسیر گرفته و به بابل کوچ داد، بنی اسرائیل هم چنان در ذلت و خواری و بی کسی در بابل بسر می بردند و تا بخت النصر زنده بود و مدتی بعد از مرگ او، احدی نبود که از ایشان حمایت و دفاع کند. تا آنکه کسرای کورش یکی از پادشاهان ایران تصمیم گرفت به بابل سفر نموده و آنجا را فتح کند. وقتی فتح کرد نسبت به اسرای بنی اسرائیل تلطف و مهربانی نمود و به ایشان اجازه داد تا دوباره به وطن خود سرزمین مقدس بروند و ایشان را در تجدید بنای هیکل (مسجد اقصی) و تجدید بناهای ویران شده کمک نمود، و به عزرا یکی از کاهنان ایشان اجازه داد تا تورات را برایشان بنویسد، و این حوادث در حدود چهار صد و پنجاه و اندی قبل از میلاد بود. و آنچه از تاریخ یهود بر می آید این است که اول کسی که از ناحیه خدا مبعوث شد که بیت المقدس را ویران کند بخت النصر بود که در این نوبت هفتاد سال خرابه افتاده بود، و آن کس که در نوبت دوم بیت المقدس را ویران کرد قیصر روم اسپیانوس بود که تقریبا یک قرن قبل از میلاد می زیسته و وزیر خود طوطوز را روانه کرد تا مسجد را خراب و مردمش را ذلیل ساخته و تنبیه نماید. و بعید نیست که این دو حادثه، مورد نظر این آیات باشد، زیرا بقیه حوادثی که تاریخ برای بنی اسرائیل نشان می دهد طوری نبوده که به کلی آنان را از بین برده و استقلال و مملکتشان را از ایشان گرفته باشد، به خلاف داستان بخت النصر که همه آنان و آقایی و استقلالشان را تا زمان کورش به کلی از بین برد. آنگاه کورش بعد از مدتی همه آنان را جمع نموده و سر و صورتی به زندگیشان داد. بار دیگر رومیان بر آنان دست یافتند و قوت و شوکتشان را گرفتند و دیگر تا زمان اسلام نتوانستند قد علم کنند.
پیشگویی از سرکشی بنی اسرائیل
...
تورات در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله و بیان صفات او پیشگویی و بشارت داده است:اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم وانتم تتلون الکتـب افلا تعقلون.آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می نمایید با اینکه شما کتاب (آسمانی) را می خوانید! آیا نمی اندیشید؟! در تورات، اوصاف پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم ذکر شده بود، ولی علمای یهود با انکار آن حضرت به تورات عمل نمی کردند. ولما جاءهم کتـب من عند الله مصدق لما معهم وکانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکـفرین.و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند لعنت خدا بر کافران باد! ولما جاءهم رسول من عند الله مصدق لما معهم نبذ فریق من الذین اوتوا الکتـب کتـب الله وراء ظهورهم کانهم لایعلمون.و هنگامی که فرستاده ای از سوی خدا به سراغشان آمد، و با نشانه هایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که به آنها کتاب (آسمانی) داده شده بود، کتاب خدا را پشت سر افکندند گویی هیچ از آن خبر ندارند!! الذین ءاتینـهم الکتـب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم وان فریقـا منهم لیکتمون الحق وهم یعلمون.کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده ایم، او (پیامبر) را همچون فرزندان خود می شناسند (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می کنند! واذ اخذ الله میثـق الذین اوتوا الکتـب لتبیننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنـا قلیلا فبئس ما یشترون.و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتما آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند و به بهای کمی فروختند و چه بد متاعی می خرند؟! یـایها الذین اوتوا الکتـب ءامنوا بما نزلنا مصدقـا لما معکم من قبل ان نطمس وجوهـا فنردها علی ادبارها او نلعنهم کما لعنا اصحـب السبت وکان امر الله مفعولا.ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم (و هماهنگ با نشانه هایی است که با شماست) ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» (گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل) را دور ساختیم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است! الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبـا عندهم فی التورة...همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امی» پیروی می کنند پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند... . افمن کان علی بینة من ربه ویتلوه شاهد منه ومن قبله کتـب موسی امامـا ورحمة اولـئک یؤمنون به ومن یکفر به من الاحزاب فالنار موعده فلا تک فی مریة منه انه الحق من ربک ولـکن اکثر الناس لا یؤمنون.آیا آن کس که دلیل آشکاری از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدی از سوی او می باشد، و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (گواهی بر آن می دهد، همچون کسی است که چنین نباشد)؟! آنها (حق طلبان و حقیقت جویان) به او (که دارای این ویژگیهاست،) ایمان می آورند! و هر کس از گروه های مختلف به او کافر شود، آتش وعده گاه اوست! پس، تردیدی در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولی بیشتر مردم ایمان نمی آورند!
پیشگویی از حاکمیت بندگان صالح
تورات، از حاکمیت بندگان صالح بر زمین پیشگویی کرده است:ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصــلحون. در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» بنابر اینکه مقصود از «الذکر» تورات باشد. بعد از آنکه در آیات گذشته به قسمتی از پاداش های اخروی مؤمنان صالح اشاره شد در دو آیه مورد بحث به یکی از روشنترین پاداش های دنیوی آنها که حکومت روی زمین، است با بیان شیوایی اشاره کرده می گوید: در زبور بعد از ذکر، چنین نوشتیم که سرانجام بندگان صالح من وارث (حکومت) زمین خواهند شد (و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون). ارض، به مجموع کره زمین گفته می شود و سراسر جهان را شامل می گردد مگر اینکه قرینه خاصی در کار باشد، گرچه بعضی احتمال داده اند که مراد وارث شدن سراسر زمین در قیامت است، ولی ظاهر کلمه ارض، هنگامی که بطور مطلق گفته می شود، زمین این جهان است. واژه ارث، به معنی چیزی است که بدون معامله و داد و ستد به کسی انتقال می یابد، و گاهی در قرآن کریم ارث به تسلط و پیروزی یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن مواهب و امکانات آنها گفته شده است، چنان که در آیه ۱۳۷ سوره اعراف درباره بنی اسرائیل و پیروزیشان بر فرعونیان چنین می خوانیم: و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها: ما شرق و غرب زمین را به ارث به آن قوم مستضعف دادیم گرچه زبور در اصل به معنی هرگونه کتاب و نوشته است، هر چند در قرآن مجید در دو مورد از سه موردی که این کلمه به کار رفته، اشاره به زبور داود است اما بعید به نظر نمی رسد که مورد سوم یعنی آیه مورد بحث نیز به همین معنی باشد. زبور داود یا به تعبیری که در کتب عهد قدیم آمده مزامیر داود عبارت است از مجموعه ای از مناجاتها و نیایشها و اندرزهای داود پیامبر. بعضی مفسران نیز احتمال داده اند که منظور از زبور در اینجا تمام کتب انبیای پیشین است. ولی بیشتر (با توجه به دلیلی که ذکر کردیم) به نظر می رسد که زبور همان کتاب مزامیر داود باشد، بخصوص اینکه در مزامیر موجود، عباراتی وجود دارد که عینا مطابق با آیه مورد بحث است.
پیشگویی از فسادانگیزی بنی اسرائیل
تورات، از دو بار فساد انگیزی بنی اسرائیل در زمین پیشگویی کرده است:وقضینا الی بنی اسرءیل فی الکتـب لتفسدن فی الارض مرتین ولتعلن علوا کبیرا.ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. آری از آن روزی که بنی اسرائیل استقلال یافته و در میان سرها سری بلند کردند بلا و گرفتاری بسیاری دیدند، (بطوری که تاریخ این قوم ضبط کرده) این بلایا از دو تا بیشتر است. و آیات مورد بحث با دو تای آنها قابل انطباق هست ولیکن آن حادثه ای که بطور مسلم یکی از دو حادثه مورد نظر آیات است، حادثه ایست که به دست بخت النصر (نبوکدنصر) یکی از سلاطین بابل در حدود ششصد سال قبل از میلاد بر آنان آمده است. وی پادشاهی نیرومند و صاحب شوکت و یکی از ستمکاران عهد خود به شمار می رفت و در آغاز از بنی اسرائیل حمایت می کرد ولیکن چون از ایشان تمرد و عصیان دید لشکرهای بی شمار به سرشان گسیل داشت، و ایشان را محاصره و شهرهایشان را در هم کوبید و همه را ویران ساخت، مسجد الاقصی را خراب و تورات و کتب انبیاء را طعمه حریق ساخت و مردم را قتل عام نمود، بطوری که جز عده قلیلی از ایشان آن هم از زنان و کودکان و مردان ضعیف، کسی باقی نماند. باقیمانده ایشان را هم اسیر گرفته و به بابل کوچ داد، بنی اسرائیل هم چنان در ذلت و خواری و بی کسی در بابل بسر می بردند و تا بخت النصر زنده بود و مدتی بعد از مرگ او، احدی نبود که از ایشان حمایت و دفاع کند. تا آنکه کسرای کورش یکی از پادشاهان ایران تصمیم گرفت به بابل سفر نموده و آنجا را فتح کند. وقتی فتح کرد نسبت به اسرای بنی اسرائیل تلطف و مهربانی نمود و به ایشان اجازه داد تا دوباره به وطن خود سرزمین مقدس بروند و ایشان را در تجدید بنای هیکل (مسجد اقصی) و تجدید بناهای ویران شده کمک نمود، و به عزرا یکی از کاهنان ایشان اجازه داد تا تورات را برایشان بنویسد، و این حوادث در حدود چهار صد و پنجاه و اندی قبل از میلاد بود. و آنچه از تاریخ یهود بر می آید این است که اول کسی که از ناحیه خدا مبعوث شد که بیت المقدس را ویران کند بخت النصر بود که در این نوبت هفتاد سال خرابه افتاده بود، و آن کس که در نوبت دوم بیت المقدس را ویران کرد قیصر روم اسپیانوس بود که تقریبا یک قرن قبل از میلاد می زیسته و وزیر خود طوطوز را روانه کرد تا مسجد را خراب و مردمش را ذلیل ساخته و تنبیه نماید. و بعید نیست که این دو حادثه، مورد نظر این آیات باشد، زیرا بقیه حوادثی که تاریخ برای بنی اسرائیل نشان می دهد طوری نبوده که به کلی آنان را از بین برده و استقلال و مملکتشان را از ایشان گرفته باشد، به خلاف داستان بخت النصر که همه آنان و آقایی و استقلالشان را تا زمان کورش به کلی از بین برد. آنگاه کورش بعد از مدتی همه آنان را جمع نموده و سر و صورتی به زندگیشان داد. بار دیگر رومیان بر آنان دست یافتند و قوت و شوکتشان را گرفتند و دیگر تا زمان اسلام نتوانستند قد علم کنند.
پیشگویی از سرکشی بنی اسرائیل
...
wikifeqh: پیشگویی های_تورات_(قرآن)