[ویکی فقه] موسی و گوساله پرستی بنی اسرائیل (قرآن). وقتی حضرت موسی علیه السلام به کوه طور رفته بود قوم موسی علیه السلام دچار گوساله پرستی شدند.
حضرت موسی علیه السّلام به گوساله پرستان، فرمان توبه و خودکشی داد:واذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم...و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید و به سوی خالق خود باز گردید! و خود را (یکدیگر را) به قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و رحیم است. شک نیست که پرستش گوساله سامری، کار کوچکی نبود، ملتی که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسی علیه السلام همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به کلی اصل اساسی توحید و آئین خدا را زیر پا گذارده بت پرست شوند.اگر این موضوع برای همیشه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکی به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتی مخصوصا بعد از مرگ موسی علیه السلام، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آئین او به کلی به خطر افتد در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشیمانی و اجرای صیغه توبه بر زبان نباید قناعت گردد، لذا فرمان شدیدی از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران مثل و مانند ندارد، و آن اینکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دسته جمعی گروه کثیری از گنه کاران بدست خودشان صادر شد. این فرمان به نحو خاصی می بایست اجرا شود، یعنی خود آنها باید شمشیر به دست گیرند و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته شدنش عذاب است و هم کشتن دوستان و آشنایان.طبق نقل بعضی از روایات موسی دستور داد در یک شب تاریک تمام کسانی که گوساله پرستی کرده بودند غسل کنند و کفن بپوشند و صف کشیده شمشیر در میان یکدیگر نهند!.ممکن است چنین تصور شود که این توبه چرا با این خشونت انجام گیرد؟ آیا ممکن نبود خداوند توبه آنها را بدون این خونریزی قبول فرماید؟.پاسخ به این سؤال از سخنان بالا روشن می شود، زیرا مساله انحراف از اصل توحید و گرایش به بت پرستی مساله ساده ای نبود که به این آسانی قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمت های بزرگ خدا. در حقیقت همه اصول ادیان آسمانی را می توان در توحید و یگانه پرستی خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانی دین، اگر مساله گوساله پرستی ساده تلقی می شد، شاید سنتی برای آیندگان می گشت، بخصوص اینکه بنی اسرائیل به شهادت تاریخ مردمی پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا باید چنان گوشمالی به آنها داده شود که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقی بماند و کسی هرگز بعد از آن به فکر بت پرستی نیفتد، و شاید جمله ذلکم خیر لکم عند بارئکم (این کشتار نزد خالقتان برای شما بهتر است) اشاره به همین معنی باشد.
غضب موسی بر گوساله پرستان
خشم و غضب همراه با اندوه موسی علیه السلام، از گمراهی و گوساله پرستی قوم خویش بود:واتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوار الم یروا انه لایکلمهم ولایهدیهم سبیلا اتخذوه وکانوا ظــلمین• ولما رجع موسی الی قومه غضبـن اسفا قال بئسما خلفتمونی من بعدی اعجلتم امر ربکم...قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوساله ای ساختند جسد بی جانی که صدای گوساله داشت! آیا آنها نمی دیدند که با آنان سخن نمی گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمی کند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند! و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانی برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا در مورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟! )» ... . قال فانا قد فتنا قومک من بعدک واضلهم السامری• فرجع موسی الی قومه غضبـن اسفا...فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت!» موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت... . در این دو آیه ماجرای درگیری موسی علیه السلام با گوساله پرستان به هنگام بازگشت از میعادگاه، که در آیه گذشته تنها اشاره ای به آن شده بود تشریح گردیده، و عکس العمل شدید موسی علیه السلام که برای بیدار ساختن این جمعیت انجام داد، منعکس گردیده است. نخست می گوید: هنگامی که موسی خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت و صحنه زننده و نفرت انگیز گوساله پرستی را مشاهده نمود، به آنها گفت بد جانشینانی برای من بودید و آئین مرا ضایع کردید. (و لما رجع موسی الی قومه غضبان اسفا قال بئسما خلفتمونی من بعدی). این آیه به خوبی نشان می دهد که موسی علیه السلام به هنگام بازگشت از میعادگاه پروردگار و قبل از آنکه با بنی اسرائیل روبرو بشود، خشمناک و اندوهگین بود، و این به خاطر آن است که خداوند در میعادگاه، جریان را به موسی علیه السلام گفته بود که من قوم تو را بعد از تو آزمودم، و سامری آنها را گمراه ساخت (قال فانا قد فتنا قومک من بعدک و اضلهم السامری). سپس موسی علیه السلام به آنها گفت: آیا در فرمان پروردگار خود، عجله نمودید (ا عجلتم امر ربکم).گرچه مفسران در تفسیر این جمله، سخن بسیار گفته اند و احتمالات گوناگون داده اند، ولی ظاهر آیات نشان می دهد که منظور این است که شما در برابر فرمان خدا به نسبت تمدید مدت سی شب به چهل شب، عجله به خرج دادید و در قضاوت شتاب نمودید، نیامدن مرا دلیل بر مرگ و یا خلف وعده گرفتید، در حالی که لازم بود حداقل کمی تامل کنید تا چند روزی بگذرد و حقیقت امر روشن گردد.در این هنگام که موسی علیه السلام در برابر لحظاتی بحرانی و طوفانی از زندگی بنی اسرائیل قرار گرفته بود، سر تا پایش از شدت خشم برافروخته و اندوه عمیقی بر روح او سنگینی می کرد، و شدیدا نگران آینده بنی اسرائیل بود، زیرا تخریب و فساد کار آسانی است، و گاه از دست یک نفر خرابی های بزرگی ساخته است، ولی اصلاح و ترمیم کار مشکلی است. مخصوصا در میان یک ملت نادان و لجوج و متعصب، اگر نغمه مخالفی سر داده شود، برچیدن آثار شوم آن به این آسانی ممکن نیست. موسی علیه السلام در اینجا باید خشم شدید خود را آشکار سازد و دست به بالاترین عکس العمل ها بزند آن چنان که افکار تخدیر شده بنی اسرائیل را به هم بریزد و انقلابی در آن جامعه منحرف شده از حق ایجاد کند، در غیر این صورت بازگشت آنها به آسانی ممکن نیست.
ظالم خواندن بنی اسرائیل
ظالم خواندن بنی اسرائیل از سوی موسی علیه السلام، به سبب گوساله پرستی آنان بود:واذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل...و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید!... . بیاد آورید وقتی موسی پس از بازگشت به بنی اسرائیل که گوساله پرستیده بودند گفت: شما بخود ستم کردید با پرستش گوساله و خدا دانستن آن بخود ضرر زدید و عبادت را در غیر محلش قرار دادید ستم آنان بخود، از این جهت بود که با این عمل ناشایست استحقاق عقاب و عذاب پیدا کردند و هر که چنین کند بی شک بخود ستم کرده است.
حضرت موسی علیه السّلام به گوساله پرستان، فرمان توبه و خودکشی داد:واذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم...و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید و به سوی خالق خود باز گردید! و خود را (یکدیگر را) به قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و رحیم است. شک نیست که پرستش گوساله سامری، کار کوچکی نبود، ملتی که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسی علیه السلام همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به کلی اصل اساسی توحید و آئین خدا را زیر پا گذارده بت پرست شوند.اگر این موضوع برای همیشه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکی به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتی مخصوصا بعد از مرگ موسی علیه السلام، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آئین او به کلی به خطر افتد در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشیمانی و اجرای صیغه توبه بر زبان نباید قناعت گردد، لذا فرمان شدیدی از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران مثل و مانند ندارد، و آن اینکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دسته جمعی گروه کثیری از گنه کاران بدست خودشان صادر شد. این فرمان به نحو خاصی می بایست اجرا شود، یعنی خود آنها باید شمشیر به دست گیرند و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته شدنش عذاب است و هم کشتن دوستان و آشنایان.طبق نقل بعضی از روایات موسی دستور داد در یک شب تاریک تمام کسانی که گوساله پرستی کرده بودند غسل کنند و کفن بپوشند و صف کشیده شمشیر در میان یکدیگر نهند!.ممکن است چنین تصور شود که این توبه چرا با این خشونت انجام گیرد؟ آیا ممکن نبود خداوند توبه آنها را بدون این خونریزی قبول فرماید؟.پاسخ به این سؤال از سخنان بالا روشن می شود، زیرا مساله انحراف از اصل توحید و گرایش به بت پرستی مساله ساده ای نبود که به این آسانی قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمت های بزرگ خدا. در حقیقت همه اصول ادیان آسمانی را می توان در توحید و یگانه پرستی خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانی دین، اگر مساله گوساله پرستی ساده تلقی می شد، شاید سنتی برای آیندگان می گشت، بخصوص اینکه بنی اسرائیل به شهادت تاریخ مردمی پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا باید چنان گوشمالی به آنها داده شود که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقی بماند و کسی هرگز بعد از آن به فکر بت پرستی نیفتد، و شاید جمله ذلکم خیر لکم عند بارئکم (این کشتار نزد خالقتان برای شما بهتر است) اشاره به همین معنی باشد.
غضب موسی بر گوساله پرستان
خشم و غضب همراه با اندوه موسی علیه السلام، از گمراهی و گوساله پرستی قوم خویش بود:واتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوار الم یروا انه لایکلمهم ولایهدیهم سبیلا اتخذوه وکانوا ظــلمین• ولما رجع موسی الی قومه غضبـن اسفا قال بئسما خلفتمونی من بعدی اعجلتم امر ربکم...قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوساله ای ساختند جسد بی جانی که صدای گوساله داشت! آیا آنها نمی دیدند که با آنان سخن نمی گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمی کند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند! و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانی برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا در مورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟! )» ... . قال فانا قد فتنا قومک من بعدک واضلهم السامری• فرجع موسی الی قومه غضبـن اسفا...فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت!» موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت... . در این دو آیه ماجرای درگیری موسی علیه السلام با گوساله پرستان به هنگام بازگشت از میعادگاه، که در آیه گذشته تنها اشاره ای به آن شده بود تشریح گردیده، و عکس العمل شدید موسی علیه السلام که برای بیدار ساختن این جمعیت انجام داد، منعکس گردیده است. نخست می گوید: هنگامی که موسی خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت و صحنه زننده و نفرت انگیز گوساله پرستی را مشاهده نمود، به آنها گفت بد جانشینانی برای من بودید و آئین مرا ضایع کردید. (و لما رجع موسی الی قومه غضبان اسفا قال بئسما خلفتمونی من بعدی). این آیه به خوبی نشان می دهد که موسی علیه السلام به هنگام بازگشت از میعادگاه پروردگار و قبل از آنکه با بنی اسرائیل روبرو بشود، خشمناک و اندوهگین بود، و این به خاطر آن است که خداوند در میعادگاه، جریان را به موسی علیه السلام گفته بود که من قوم تو را بعد از تو آزمودم، و سامری آنها را گمراه ساخت (قال فانا قد فتنا قومک من بعدک و اضلهم السامری). سپس موسی علیه السلام به آنها گفت: آیا در فرمان پروردگار خود، عجله نمودید (ا عجلتم امر ربکم).گرچه مفسران در تفسیر این جمله، سخن بسیار گفته اند و احتمالات گوناگون داده اند، ولی ظاهر آیات نشان می دهد که منظور این است که شما در برابر فرمان خدا به نسبت تمدید مدت سی شب به چهل شب، عجله به خرج دادید و در قضاوت شتاب نمودید، نیامدن مرا دلیل بر مرگ و یا خلف وعده گرفتید، در حالی که لازم بود حداقل کمی تامل کنید تا چند روزی بگذرد و حقیقت امر روشن گردد.در این هنگام که موسی علیه السلام در برابر لحظاتی بحرانی و طوفانی از زندگی بنی اسرائیل قرار گرفته بود، سر تا پایش از شدت خشم برافروخته و اندوه عمیقی بر روح او سنگینی می کرد، و شدیدا نگران آینده بنی اسرائیل بود، زیرا تخریب و فساد کار آسانی است، و گاه از دست یک نفر خرابی های بزرگی ساخته است، ولی اصلاح و ترمیم کار مشکلی است. مخصوصا در میان یک ملت نادان و لجوج و متعصب، اگر نغمه مخالفی سر داده شود، برچیدن آثار شوم آن به این آسانی ممکن نیست. موسی علیه السلام در اینجا باید خشم شدید خود را آشکار سازد و دست به بالاترین عکس العمل ها بزند آن چنان که افکار تخدیر شده بنی اسرائیل را به هم بریزد و انقلابی در آن جامعه منحرف شده از حق ایجاد کند، در غیر این صورت بازگشت آنها به آسانی ممکن نیست.
ظالم خواندن بنی اسرائیل
ظالم خواندن بنی اسرائیل از سوی موسی علیه السلام، به سبب گوساله پرستی آنان بود:واذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل...و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید!... . بیاد آورید وقتی موسی پس از بازگشت به بنی اسرائیل که گوساله پرستیده بودند گفت: شما بخود ستم کردید با پرستش گوساله و خدا دانستن آن بخود ضرر زدید و عبادت را در غیر محلش قرار دادید ستم آنان بخود، از این جهت بود که با این عمل ناشایست استحقاق عقاب و عذاب پیدا کردند و هر که چنین کند بی شک بخود ستم کرده است.
wikifeqh: موسی_و_گوساله پرستی_بنی اسرائیل_(قرآن)